دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۹

زندگینامه شهید سید مسعود صفویان

نوید شاهد: مسعود در خرداد ماه سال 1335 در تهران پا به میدان زندگی گذاشت و روز هشتم فروردین سال 1361 به دیدار خداوند از طریق شهادت رخصت یافت. در مدت کوتاه 25 سال و شش ماه زندگی اش راه صد ساله پیمود. آموزش او از چهارسالگی در کودکستان فرهاد و همان دبستان شروع شد. دوران دبیرستانی را ، در دبیرستانی در شهرستان اهواز و دبیرستان بزرگمهر به پایان رسانید. و با شرکت در کنکور دانشگاهی در خردادماه سال 1352 به دانشگاه ملی رشته حقوق و علوم سیاسی راه یافت و با وقفه ای که با طلوع انقاب اسامی در کار دانشگاه پیدا شد، در بهمن ماه سال 1358 به اخذ لیسانس در رشته علوم سیاسی توفیق یافت.

با پذیرشی که از یکی از دانشگاه های آمریکا برایش رسیده بود و تلفیق با دعوتی که عمویش از او کرده بود، امکان ادامه تحصیل فوق لیسانس و دکتری از خارج از کشور برایش وجود داشت ولی با مشاهده تجلیات انقلاب اسامی بر این عقیده بود که یک ماه زندگی در ایران انقلابی و مکتبی از ارزشی بیش از یکسال تحصیل دانشگاهی در خارج از کشور برخوردار است و با ایمان به این عقیدت از عزیمت به خارج از کشور سرباز زد تا طلیعه سال 1359 در کتابخانه ای که در طول مدت تحصیل برای خود فراهم کرده بود، به مطالعه پرداخت.

در تیرماه 1359 بیش از تجاوز مزدوران آمریکایی به خاک کشور اسامی خود را برای انجام خدمت سربازی معرفی کرد و با دیدن دوره آموزشی ستوان دوم، دژبان شناخته شد. چون در دوره آموزش خدمت سربازی، از نمرات خوبی برخوردار بود ، این حق برای او مسلم بود که در انتخاب محل خدمت آزاد باشد و وارد لشگر خراسان و یا سیستان و بلوچستان یا فارس را برگزیند. ولی شهرستان اهواز را به دلخواه خود برای خدمت برگزید. و خدمت در خط مقدم جبهه را بر انجام خدمت در صنف دژبان برتر شمرد و هجده ماه تمام در خط مقدم جبهه انجام وظیفه نمود و در ماه سوم دوران خدمت احتیاط به شهادت رسید. و به دیدار خدا شتافت. بود. و هرچه از دوران خدمتش می گذشت ، بر میزان انضباط و ایمانش به سربازی می افزود. و بر این تصمیم بود و می گفت: «اگر دورا ن خدمتم تمام شد در سپاه پاسداران خدمت خواهم کرد. » و می خواست در اجرای این تصمیم نه تنها خشنود باشیم، بلکه او را تشویق کنیم.
خوش رفتاریش با سربازان و برادران پاسدار زبانزد تمام آشنایان و همرزمان بود. نامه ای که از طرف 30 نفر از همرزمانش پس از وقوع شهادت رسیده و فتوکپی آن را ملاحظه خواهید فرمود، تا حدی نمایان گر این مدعاست. در مرخصی ها همیشه می گفت : «من از ارزش خدمت پاسداران باخبرم، که از نزدیک شاهد جانبازی آنانم .» در اوایل سال 1359 که به مرخصی آمده بود از دیدن ناموزونی هایی در واحد محل خدمتش شکوه می کرد. و تصمیم داشت در این زمینه با شهید مظلوم دکتر بهشتی گفتگو کند. ولی روزهای مرخصی اش مقارن با مسافرت شهید مظلوم به خراسان بود. و توفیق نیافت و از گزارش کتبی هم احتراز داشت. و از تصادف روزگار مرخصی بعدی او هم با روز شهادت آن مظلوم مقارن بود. و به ناچار از ذکر ناموزونی ها منصرف شد و مرور زمان خود آنچه را که در پی پرده بود ، آشکار ساخت. که «ان الله لبل المرصاد ». خداوند خود در کمین ستمگران است. از حقوق ماهانه اش قسمتی را به کمک به جنگ زدگان و قسمتی دیگر را به خرید کتاب و تکمیل کتاب خانه تخصیص داده بود. در آخرین مرخصی او که روز 27 اسفندماه 60 پایان یافت گفت: «ظاهراً این آخرین مرخصی من است .» با این تصور که تصمیم دارد، با انجام باقیمانده خدمت دوران احتیاط یکباره به تهران برگردد، خشنود شدیم. ولی معلوم شد که او را با تمنای خود سنجیده ایم و از درک منظورش بدوربوده ایم.
در همین مرخصی روزی به شوخی و شاید برای آماده کردن محیط خانواده برای پذیرش خبر شهادت ، طرف چپ شکمش را نشان داد و گفت: «اگر رگبار گلوله به اینجا اصابت کند ، با مصدومیتی که ایجاد می کند ، اثرش حتمی است ». شگفت اینکه محل برخورد رگبار همین جا بود.   با خاطره های رویا انگیز و کتاب خانه کوچک و پر ارج و دوستان ممتاز و فداکارش و یادبودهایی که بر خاطر آنان و خانواده به جای گذاشته است ، باید دوران خدمت ارزنده او را یک دوران سازنده و انسان ساز به حساب آورد، که یک دانشگاه دیده دوران طاغوت را به یک انسان فداکار و جان بر کف و از خود گذشته مبدل ساخت، تا جائیکه بر اثر از خود گذشتگی و فداکاری هایش انقاب در تمام همسنگران بوجود  آورد. حتی فرمانده گروهان سوم از گردان 165 تیپ یکم لشگر 92 زرهی از روز شهادت مسعود تاکنون به مرخصی نرفته اند و گفته می شود ، اولین دسته ای که به خرمشهر دست یافته اند همینان بودند که اثر خون شهیدی چون مسعود در آنان رسوخ کرده و به شادی روح او دست از جان شسته اند و ظاهراً فرمانده گروهان با این که ترکش خمپاره به گردنش اثابت کرده است، به مداوای سرپایی اکتفا می کند و حاضر به ترک جبهه نیست. آری اثر خون شهیدان اثراتی برتر از اینها دارد.
مسعود در ابتدای خدمت، خدمت سخت به اصول انقاب معتقد و پایبند بود، ولی از اطلاعاتی که باید یک فرد مکتبی از آن بهره مند باشد، بهره ی کافی نداشت ولی گرایش با فرزندان مکتبی و جانفشانی آنان در جبهه نبرد، جهشی در او پدید آورد که فکر و اندیشه اش را دگرگون ساخت. در دو مرخصی آخری که به تهران آمده بود، روزی ضمن گفتگو با مادر چنین گفت:«مادر عزیزم من مسلمانم » تیکه کلامش در گفتگوی با مادر همیشه «مادر عزیز » بود و افزودن جمله «من مسلمانم » برای این بود که تغییرات درون خود را بازگو کند. درهمین مرخصی بود که از دید و بازدید برخی از دوستانش سر باز می زد، تا جائیکه بر اثر اصرار خانواده پذیرفت که از یکی از بستگان نزدیک دیدن کند، در صورتی که همیشه در دید و بازدید دوستان و بستگان او پیشقدم بود. یکی از دوستانش به نام منصورحیدری ستوان دوم احتیاط که در گروهان 2 از گردان 165 تیپ یکم لشگر 2 زرهی اداره گروه را عهده دار بود و فردی مکتبی است بر اثر اصابت ترکش به پایش 5 روز قبل از به او دست داده و با بدست آوردن بهبودی به خانه ما آمد و از خلوص نیت و پاکی نهاد او و جهشی که در او پدید آمده بود ، سخن ها می گفت. او اظهار می داشت که رویه ی مسعود حتی در فرمانده گردان اثر گذاشته بود ، تا جائیکه شهادتش او را یکسره منقلب کرده است. «ظاهراً این فرمانده گردان فعاً در اسرت است »
می گفت: مسعود همیشه در پیشامدهای ناگوار یار و مددکار من بود و هر کجااحساس ناراحتی و دشواری می کردم مانند فرشته ای به فریاد من می رسید.اتفاق افتاد که دشواری پیش آمد ، مرا به وحشت انداخت و ناخود آگاه به پشت سر نگاه کردم و مسعود را دیدم و مرا به کنار زد و به یاری من شتافت. روحش شاد باد همانطور که گفته شد، نامه ای که سی نفر از سربازان وظیفه که با او همسنگر بودند و فتوکپی آن را ملاحظه می کنید نمایانگر این حقیقت است. مسعود، تسلیت به بازماندگان شهداء را موجب ناراحتی آنان می دانست. و تبریک شایسته را موجب خرسندی روح آنان می دانست. « روحش با شهدای صدراسلام محشور باد » بخش دوم: یادداشت های او در سنگر این جمله در یادداشت های او از جاذبه های خاصی برخوردار است . الف : «معنای مرگ و زندگی جدایی مطلق نیست . بلکه مرگ یک فرد می تواند معنای زندگیش بشود. »
یکی از دوستان مسعود مفهوم این یادداشت را در چند بیت شعر تبلور بخشیده است :
هر آنکس عشق جانش را بسوزد               به راه عشق سر تا پا بسوزد
چنان مردان چنین مرگی پسندند                چنان مردان به مرگ این سان بخندند
نه مرگ است این که عین زندگانی است    حیاتی اینچنین در زندگان نیست
شهیدا شاهدا تو پایداری                           تو قلب زنده ی این روزگاری
می توان این منظور را از آیه 148 سوره بقره برداشت نمود. « ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولاکن لاتشعرون » کسانی را که در راه خداوند جان باخته اند مرده مپندارید ، آنان زنده اند، شما از این حقیقت بی خبرید. به گفته صائب دعوی هستی در این میدان دلیل نیستی است. هرکه فانی می شود موجود می دانیم ما، مسعود این حقیقت را در رزمگاه با کفار یافته بود . چون در دانشگاه های زمان  طاغوت از این آموزش ها خبری نبود . تا می توانستند جوانان را به خودپرستی وامی داشتند ، تا در اندیشه خودسازی نباشند. ب: یادداشتی دیگر: «فداکردن خویشتن در راه سازنده کسی و بلوغ جامعه شیرین ترین چیزی است که تا به حال شناخته ام .» این حقیقتی است که روندگان طریقت و راه پیمایان راه حقیقت با سال ها رنج و مشقت به آن رسیده اند تا بتوانند بر هستی خود پای نهند و خود را نبینند و خلق را دریابند و آنان را به جایی برسانند .
آری ثمره از خود بریدن این است که :
ز فیض خاکساری دانه نخل پایداری شد              تو گر از پا درآیی شهسواری می شود پیدا
اگر خود را نبیند در میان مستقرق دریا                بهر موجی که آویزد کاری می شود دریا
و یا:
گر سبک سازی چو شبنم از علائق خویش را       می توان در پیشگاه خاطر گل یار یافت
گاه در آغوش گل ، گه در کنار آفتاب                    شبنمی بنگر چه ها از دیده بیدار یافت
صحنه ی رزمگاه برای رزمندگان اسام دانشگاهی است، که به جانبازان اول رموز هستی و کمال را می آموزد و سپس از آنان انسانی می سازد که اندیشه عارفان به حق در آن متجلی می گردد و با تو و افکار بلند یک شبه ره صد ساله را می پیماید و سر تسلیم به خاطر پیشبرد هدف های انسان ساز در پیشگاه خالق فرود می آورند. از خود  می گذرند تا دیگر آن را به مرز بلوغ و کمال برسانندمنت خدای را که مسعود از برکت انقاب اسامی توفیق یافت، دوران این دانشگاه را از دیدگاه اندیشه و تفکر را به پایان برساند و با این حقیقت جامعه عمل پوشد و در راه خودسازی گام نهد و پخته شود و بسوزد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده