خاطره

گفتن شهادتین / خاطراتی از بسیجی شهید حبیب الله جهانی

گفت تو برو، من دیگر کارم تمام است. داشت شهادتین می گفت. از پشت گلوله خورده و از بغل خارج شده بود.
نوید شاهد کردستان:

شهید مظعم حبیب الله جهانی


فرزند: محمد

ولادت: ۱ ̷ ۱ ̷ ۱۳۲۲

محل ولادت: روستای تازه آباد سقز

شغل: بسیج

تاریخ شهادت: ۱۱ ̷ ۴ ̷ ۱۳۶۷

محل شهادت: روستای تنگی سر کامیاران

نحوۀ شهادت: درگیری با ضدانقلاب و اصابت گلوله

محل دفن: روستای حاجی موسی


شهید حبیب الله جهانی، فرزند محمد وملیحه در روستای تازه آباد سقز دیده به جهان گشود. پدر و مادرش با کار در مزرعه و دامداری زندگی خود را اداره می کردند. نبود امکانات تحصیلی و نامناسب بودن وضعیت مالی خانواده در آن دوره، او را از نعمت آموختن سواد محروم ساخت و از همان کودکی با رنج و زحمت در روستا آشنا کرد.

وی سال ۱۳۶۱ ازدواج نمود که حاصل آن دو فرزند دختر است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور نامبارک احزاب و گروهک های ضدانقلاب در کردستان و همچنین ظلم و جنایات آن ها، به بسیج سپاه پاسداران پیوست و مسلح گردید تا از دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی دفاع نماید. پس از شرکت در چندین عملیات پاکسازی، سرانجام در درگیری با ضدانقلاب هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

گفتن شهادتین

آن روز برای پاکسازی منطقه رفته بودیم. منطقۀ صعب العبور و کوهستانی روستای تنگی سر بود. نیرو های ما ناگهان در کمین ضدانقلاب افتادند. می بایست هم می جنگیدیم و هم تلاش کنیم از کمین خارج شویم. حبیب الله همرزم و دوستم بود. دیدم که بر زمین افتاده است. فورا رفتم ببینم چه خبر شده است. به اسم صدایش کردم. تکانی خورد و گفت : جعفر جان تویی؟ گفتم بله بلند شو برویم. گفت تو برو، من دیگر کارم تمام است. داشت شهادتین می گفت. از پشت گلوله خورده و از بغل خارج شده بود. او را به دوش انداختم و حدود چهارصد متر به سختی او را به عقب آوردم. دوباره به زور گفت من را زمین بگذار و خودت برو. ناچار حرفش را گوش کردم. هیچکس نمانده بود. دقایقی بعد ضدانقلاب از پیکر شهید گذشته بود.

از خاطرات آقای جعفر نظری، همرزم شهید


استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده