شهادت ارثی است که از انبیا به ما رسیده است
اسحاق جوانی خوش اخلاق با چهره ای خندان و خوشرو
صدای خوش و نغمه اذانش هنوز درگوش بچه هاي مدرسه و هم کلاسی ها ماندگار است . دو تن از برادرانش رفتند و به شهادت رسیده بودند . او هم می خواست برود اما راضی کردن پدر و مادری که داغ دو جوان را دیده اند خیلی سخت است .
جوانی خوش اخلاق با چهره ای
خندان و خوشرو بود که همه را مجذوب خود می کرد . صدای خوش و نغمه اذانش هنوز درگوش بچه هاي مدرسه و هم کلاسی ها ماندگار
است . دو تن از برادرانش رفته بودند و به شهادت رسیده بودند . او هم می خواست برود
اما راضی کردن پدر و مادری که داغ دو جوان را دیده اند خیلی سخت است . اما او هدف
دارد از رفتن به جبهه ، می خواهد انتقام
برادران را بگیرد . آری سخن از جوان با غیرتی است به نام اسحاق اسکندری شهرکی ! او که سوم خرداد سال 1348 در
شهر كيا ن از توابع شهرستان شهركرد استان چهارمحال و بختیاری ديده به جهان گشود .
پدرش یدالله کشاورزی می کرد و مادرش تاج گل نام داشت . در دوران ابتدایی همزمان که درس می خواند در کار
کشاورزی به پدر کمک می کرد . مقطع راهنمایی ایشان تقارن پیدا کرده بود با انقلاب و
فعالیتهای مردم علیه نظام ستم شاهی ، که اسحاق هم علاوه بر درس فعالیتهای سیاسی و
انقلابی خود را با حضور فعال در پايگاههاي بسيج شروع کرد . با ورودش به دبيرستان
جنگ تحميلي شروع شد و او در سال سوم دبيرستان بود که سنگر دفاع از اقلاب و نظام را
بر سنگر مدرسه ترجیح داد و به فرمان امام خود لبيك گفت به جبهه هاي نبرد اعزام شد .بیست و سوم اسفند
1366 در منطقه عملیاتی شاخ شمیران بر اثر مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید . مزار وی در کنار دو برادرش ابراهیم و اسماعیل در گلزار زادگاهش قرار دارد . روحش شاد و یادش گرامی باد . 
