زندگینامه شهيد وفادار گیلان جابر عزيز الله پور

اميدوارم که پسرم روزي به پيش من برگردد چون هنوز شهادت او را باور ندارم.
زندگینامه شهيد وفادار گیلان جابر عزيز الله پور
نویدشاهدگیلان: شهيد جابر عزيز الله پور در سال 1345 در روستاي ديراکري جوکندان توابع شهرستان تالش در دامن خانواده اي نسبتا" مستضعف ديده به جهان گشود بعلت مشکلات و محروميت خانواده و دور بودن از مراکز آموزش و مدرسه از درس خواندن محروم بود و سواد نداشت شهيد در کار کشاورزي به پدر و خانواده خويش کمک مي کرد.

 فردي بود زحمتکش و دلسوز خانواده و بيشتر کارها و گرفتاري هاي خانواده به عهده شهيد بود و شهيد در خانواده خيلي خوش برخورد و متواضع بود و سرانجام به خدمت سربازي اعزام شد و پس از مدتي از خدمت سربازي وي مي گذشت در نبرد با دشمن جنايت کار بر اثر ترکش خمپاره در عمليات کربلاي شش منطقه سومار شهيد شده و جنازه مطهرش مفقود مي گردد و در منطقه جا مي ماند.

خاطره ای از شهید جابر: آخرين دفعه اي که به مرخصي آمد هرچه نان در خانه داشتيم در ساکش گذاشت و موقع خداحافظي گريه کنان از همديگر جدا شديم و به جبهه رفت . بعد از 40 روز که نامه اي از او نيامد . يکي از دوستانش به نزد ما آمد و گفت که هفت نفر بودند که دشمن به آنها حمله کرد و ابتدا فرمانده به شهادت رسيده بود و همه آن هفت نفر ديگر نيز به شهادت رسيدند . چندين مرتبه شهيد را در خواب ديدم که با لباس جنگي ( رزم ) آمد و ابتدا فکر کردم که خيال مي کنم در دست افراد ديگر پرچم بود در دست شهيد آينه و گندم بود و او از من دور شد و رفت و من هم به دنبال او رفتم و تا اينکه خود را در بازار ديدم و از خواب پريدم . آن زمان که خبر شهادت پسرم را شنيدم به قدري ناراحت شدم که از هوش رفتم و حالم خيلي بد شد و مرا به بيمارستان بردند و مدام در بيمارستانها بودم . آرزويي که دارم اين است که اميدوارم که پسرم روزي به پيش من برگردد چون هنوز شهادت او را باور ندارم.

 

استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده