شهید والامقام محمود جهان پناه در 1342 در شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود . همان زمان كه رهبرش فرمود « سربازان من هم اكنون در گهوارهها شیر میخورند » چهارساله بود كه پدرش در مبارزه با سوداگران مرگ جان خود را از دست داد...
شهید والامقام محمود جهان پناه در 1342 در شهرستان بهبهان دیده به جهان
گشود . همان زمان كه رهبرش فرمود « سربازان من هم اكنون در گهوارهها شیر
میخورند » چهارساله بود كه پدرش در مبارزه با سوداگران مرگ جان خود را از
دست داد و پس از مدتی یكی از برادرانش در دفاع از مظلومی مورد ضرب و شتم
قرار گرفت و دار فانی را وداع گفت . در چنین شرایط خانواده وی به اراك نقل
مكان كردند و محمود با مشكلات بسیار زیاد ولی با ارادهای مردانه و قوی و
ایمانی راسخ تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را بهمراه جلسات قرآن و مجالس
مذهبی با موفقیت به پایان رسانید . با شروع مبارزات ملت حزب الله با دلی
محكم و ایمانی سرشار در تظاهرات و راهپیمایی ها شركت فعال جست وحتی مورد
ضرب و شتم چكمه پوشان طاغوت قرار گرفت كه تا مدتها اثر پوتینهای آن دژخیمان
بر صورت نورانی و معصومش بجای مانده بود . از آن زمان بود كه محمود دیگر
نه به خود بلكه به خانوادهاش نیز تعلق نداشت و چون شمعی میسوخت تا اسلام
را به عینیت برساند . با پیروزی انقلاب محمود به پاسداری از آن بر خاست و
همزمان با ادامه تحصیلات خود در انجمن اسلامی دبیرستان و بسیج به مبارزه با
منافقین و گروهكهای وابسته پرداخت . پس از اتمام دوره دبیرستان و اخذ
دیپلم در سال 1360 به عضویت سپاه درآمد و در همان سال بود كه بهمراه برادرش
حمید مورد توطئه ترور قرار گرفت كه دراثر پرتاب بمبی به داخل منزلشان با
خواست خدا جان سالم بدر برد ند . محمود با اصرار زیاد به مسئولین سپاه
بارها عازم جبهه ها شد و در عملیات شیاكوه مورد اصابت تركش قرار گرفت و
درعملیات فتح المبین و بیت المقدس شركت نمود و در عملیات رمضان برادر
بزرگترش ( حمید ) شهید و مفقود الاثر گردید . در عملیات والفجر مقدماتی و
والفجر 2 و 3 شركت كرد و پس از مراجعت ازدواج نمود . در عملیات والفجر 8 از
ناحیه صورت مورد اصابت گلوله قرار گرفت . در سال 65 خداوند به او یك پسر
بنام محمدحسین عطا كرد . هنوز محمدحسین 20 روزه بود كه مجدداً عازم جبهه شد
و این بار با سمت فرماندهی گردان قمر بنی هاشم (ع) در عملیات فكه شركت
نمود و در اولین روز ماه مبارك رمضان مورد اصابت گلوله مستقیم تانك بعثیان
كافر قرار گرفت و سرش را چون مولایش حسین (ع) در راه معشوق هدیه نمود و بی
سر به ملاقات یار رفت .
«علی حسن شاهی» در حاشیه برگزاری مسابقات قرآنی بنیاد شهید تهران بزرگ اظهار داشت: آشنایی با آیات قرآن، بهویژه وقتی با معنی همراه باشد، مانند آینهای برای رفتارهای روزمره عمل میکند. هنگام برخورد با خانواده،...
جانباز شیمیایی و آزادهی سرافراز، "سعید خلج بابایی"، کسی است که دردهای تنش با خاکریزهای مهران و میمک گره خورده و زخم دلش با رنجهای اردوگاه تکریت. از عملیات تا اسارت، از کابوسهای شبانه تا خواب...
اسماعیل محمدی زارع، جانباز ۲۵ درصد دفاع مقدس، از روزهایی میگوید که نوجوانیاش در هیاهوی انقلاب گذشت و جوانیاش در کوههای کردستان و جبهههای جنوب. او بینام و نشان، از خیابانهای خونین مشهد تا عملیات...
مادر بزرگوار شهید «علیرضا وهابینجات»، به بیان خاطرهای از فرزندش که به یک پسر خانواده نیازمند کمک میکرد تا به مدرسه برود، پرداخته که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
جانباز «حسن صابری» از نحوه اعزامش به جبهه چنین روایت میکند: بعد از اینکه سربازیام به اتمام رسید در قالب گروههای مختلف بسیج و مردمی عازم جبهه شدم در عملیاتهای والفجر ۸، مسلم بن عقیل و آزادسازی خرمشهر...
دبیر نوید شاهد البرز به مناسبت ۱۸ فروردین روز بمباران موشکی کرج در یادداشتی نوشت: جنگ فرد عادی و نظامی نمیشناسد. موشکها که میبارند کودکان و زنان بی سلاح را هم در بر میگیرند. اندیشه و گرایش انسانها...
کلیپی که در آن روایتی از خواب درباره جبهه مقاومت از زبان شهید والامقام «سردار زاهدی»، بیان می شود، خوابی که به آیت الله ناصری گفته شد و ایشان برای حل و تعبیر آن از امیرالمومنین (ع) در نجف اشرف کمک گرفتند......
مادر شهید «ابوالقاسم اصلاحی» نقل میکند: «پزشکان تصمیم گرفتند برای جلوگیری از پیشرفت عفونت، پایش را قطع کنند. نمیتوانستم قبول کنم. چقدر اشک ریختم و ائمه را صدا زدم. دکتر آمد و عکس جدیدی را که از پایش...
شهید «مهدی تجر» یکم فروردین ۱۳۴۶، در خان ببین شهری از توابع بخش فندرسک شهرستان رامیان در استان گلستان به دنیا آمد. پدرش موسی و مادرش رقیه نام داشت. وی معلم علوم اجتماعی دبیرستان نمونه دولتی بود. این جانباز...
به مناسبت سالروز ارتش جمهوری اسلامی ایرانی، معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان، مسابقه کتابخوانی «آن دو نفر نیامدند» با روایت مروری بر خاطرات شهیدان غریب در اسارت «ابراهیم...
جانباز «دادخدا حیدری» از نخستین روزهای حضورش در جبهه چنین روایت میکند: پس از آغاز جنگ، وظیفه خود دانستم که به ندای امام خمینی (ره) لبیک بگویم و برای دفاع از میهنم راهی جبهه شوم. در طول هشت سال دفاع مقدس،...
در روزگاری که هنوز نوجوان بود، با دلی پر از عشق به وطن از خانه گریخت تا به جبهه برسد. محرم شرف لی، جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس، امروز از خاطرات تلخ و شیرینش میگوید؛ از مجروحیتی که نفس را برایش سخت...
جانباز اکبر سلامت ، بسیجی جانبرکفِ لشکر علیبنابیطالب(ع)، از سال ۱۳۶۱ تا پایان جنگ، در خط مقدم جبههها بود؛ از عملیات خیبر تا کربلای ۵. خاطرهای از همرزم شهیدی که نیمهشبها با اشک و نیایش از سنگر...
شهید «شیرزاد بلقدر»، فرزند محمدعلی، در سال ۱۳۴۳ در روستای کهریز از توابع شهرستان نهاوند دیده به جهان گشود. او که به دلیل مشکلات مالی فرصت تحصیل نیافت، با کارگری امرار معاش میکرد. با این حال، عشق به انقلاب...
کلیپ زیبا و شنیدنی خانواده و اطرافیان شهید «ناصرالدین باغانی» به توصیف صدای ملکوتی و تلاوتهای عمیق او از قرآن پرداختند. آنها تأکید کردند که این شهید بزرگوار، قرآن را با معرفت و درک شگفتانگیزی از معارف...
جانباز "ابوالفضل رستمی" نه فقط برای انجام وظیفه، بلکه برای حمایت از خانواده و ادامه راه برادری که در جبهه بود، به سربازی رفت. از آموزشهای نیمهتمام در کرمانشاه تا زخمی شدن و بازگشت داوطلبانه...
«بیتا جلالی فراهانی» به مناسبت روزقدس اظهار داشت: در این روز، تأکید میکنیم، حمایت از مردم مظلوم فلسطین، «حمایت از عدالت و انسانیت» است، وحدت امت اسلامی، قویترین سلاح در برابر دشمنان قدس است.
پدر شهید «نصرالله حسن نژاد» میگوید: وقتی خبر شهادت شهید را شنیدیم من ومادرش به بیمارستان امام رفتیم برای شناسایی، هر دو داخل سرد خانه رفتیم شهید که آوردند گفتم این نصرالله نیست. بچهی من نیست، گفتم جسدشو...
کتاب «عروج از شاخۀ زیتون» روایتهایی درباره زندگی احمد متوسلیان از کودکی تا اسارت، به قلم «جواد کلاته عربی» نگارش شده و توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسیده است.
سید مرتضی آوینی و آثارش را همۀ کسانی که به انقلاب اسلامی و اندیشه در خصوص آن علاقمند هستند میشناسند. کمتر کسی است که حداقل یکی از نوشتههای او را نخوانده و صدای دلنشینش را به هنگام «روایت فتح» نشنیده باشد.
مصطفی رحیمی نویسنده کتاب «پروازهای بیبازگشت» گفت: سیدمحسن خوشدل دهها تانک و نفربر عراقی را با موشک مایوتکا منهدم کرد اما کسی تاکنون به این سوژه نپرداخته بود، فلذا بر آن شدم که با پرداخت به این سوژه کار بزرگی که ایشان انجام داده بود را روایت کنم.