نوشتن از جنگ را با «روزنه» شاهد آغاز کردم
شمسی خسروی، متولد 1350 از نویسندگان پرکار حوزه دفاع مقدس است که تاکنون بیش از 35 عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس از او منتشر شده است. نخستین کتاب وی، با نام «روزنه» از سوی نشر شاهد به چاپ رسید. او در سال 1387 برنده جایزه «بانوی فرهنگ» وزارت ارشاد شد. «عطش و آتش»، «از تبار آسمان»، «روزی خواهم خفت، برای همیشه»، «غریبانه»، «مردی از جنس باران» و «آفتاب بیقرار» به مناسبت هفته دفاع مقدس با این نویسنده گفتو گو کردهایم که در ادامه میخوانید:
چگونه به نوشتن درباره دفاع مقدس رو آوردید؟سالها پیش، وقتی 17 یا 18 ساله بودم، با مطبوعات همکاری میکردم و داستانهایم با موضوع دفاع مقدس در ستونهای این نشریات منتشر میشد. به عنوان خبرنگار در نشریههایی چون «زن روز» و ماهنامه «شاهد» فعال بودم. مصاحبهها و گزارشهای زیادی با موضوع شهیدان و ایثارگران داشتم که مورد توجه قرار میگرفت. حتی یکبار ماهنامه «اهل قلم» از آثارم قدردانی کرد.
با مخاطبان نشریه هم در ارتباط بودید که بازخورد این مطالب را بدانید؟
ارتباط چندانی با مخاطبانم نداشتم اما از پیشنهادها و سفارشهایی که برای نوشتن مطالب بیشتر دریافت میکردم، متوجه پر مخاطب بودن آثارم در صفحات ادب و هنر میشدم. نخستین بار «علیالله سلیمی» بود که پیشنهاد تدوین مصاحبهها و گزارشهایم را مطرح کرد. این کار را انجام دادم و همان سال (1384) کتاب «روزنه» را از نشر شاهد منتشر کردم. قرار است کتاب صوتی این اثر نیز منتشر شود.
چطور سوژههای داستانی خود را پیدا میکردید؟
به هر حال نوشتن داستان سخت و زمانبر است. همیشه نمیتوانستم زمان زیادی بر داستاننویسی بگذارم و معمولا به سوی گزارشنویسی و تهیه مصاحبه میرفتم. چون درآمد بیشتری از این راه میتوانستم داشته باشم. اما همیشه یک قانون اصلی در وادی هنر و نویسندگی وجود دارد؛ کوچکترین جرقهای ذهن یک نویسنده یا هنرمند را به خود مشغول میکند. همواره حواسم در هنگام تهیه مصاحبه یا گزارشهایم فعال بودند و گاهی حتی یک حرکت، یک دیدار یا نگاه، برایم سوژه داستان میشدند. آنقدر گیرندههای حسی هنرمندان و نویسندگان قوی است که حتی با انجام کارهای روزمره نیز سوژه به دست میآورند.
پر رنگترین خاطره شما در خلق داستانهای دفاع مقدس چیست؟
خاطرهای که دارم، به نوشتن رمان «نیمه نارنج» بر میگردد. کتابی که برنده جایزه «بانوی فرهنگ» در سال 1387 از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.
سوژه این داستان هنگامی به ذهنم رسید که برای هفتهنامه زن روز به دیدار از نمایشگاه نقاشی «حمید نوری» از جانبازان دوران دفاع مقدس رفته بودم. وقتی آثار نقاشی این جانباز را دیدم، بلافاصله کلید نوشتن داستان در ذهنم زده شد. به تدریج که با همسر این جانباز و عاشقانههای آنها آشنا شدم، این سوژه قوت گرفت. فکر کردم با عاشقانهای روبرو هستم که ارزش پرداختن دارد. گیرآوردن سوژه به همین سادگی است. گاهی فقط یک حس لطیف شما را به سوژه داستانی ارزشمند میرساند.
از سلیقه ادبی خود بگویید. بیشتر چه آثاری مطالعه میکنید؟
سلیقه ادبیام محدود به گونه ادبی خاصی نیست. هر عنوانی که برایم جذاب باشد، مطالعه میکنم. رمان خارجی و ایرانی، نمایشنامه، فیلمنامه و حتی کتابهای آموزشی فیلمسازی و خاطرهنگاری را مطالعه میکنم.
آخرین کتابی که خواندید، کدام اثر بود؟
به تازگی کتاب «مردی به نام اوِ» نوشته «فردریک بکمن» را خواندهام. این کتاب نگاه تازهای به مقوله زندگی و مرگ دارد. «اوِ» مردی است که همسرش را از دست داده و دیگر زندگی برای او معنایی ندارد. او عامدانه میکوشد که خود را به مرگ نزدیک کند اما در همان هنگام افسردگی، خانمی ایرانی به همراه همسرش با او همسایه میشوند. خانم ایرانی داستان، به نحوی زندگیاش را با او شریک میشود و او را در کارهایش دخالت میدهد. مثلا هر از گاهی از او کمک میخواهد. به این ترتیب، اوه به زندگی امیدوار میشود و در یک روز زمستانی و سرد بی آنکه تلاشی برای مردن کند، مرگ به سراغ او آمد و «اوِ» درگذشت. خواندن این کتاب را به مخاطبان شما و همه افرادی که در پی دلیلی برای زندگی کردن هستند، توصیه میکنم.
نظرتان در باره خاطرهنگاریهای حوزه دفاع مقدس چیست؟
قویترین ناشر این حوزه را «سوره مهر» میدانم. میتوان پُزِ آثار خاطرهنگاری این ناشر را داد. ناشران دیگر یا کمتر در این حوزه فعال بودهاند یا از نیروهای ناکارآمد و سبکهای ضعیف بهره گرفتهاند که آثارشان خواندنی نیست. متاسفانه ناشرانی میخواهند کار لاغر در حوزه خاطرهنگاری ارایه دهند تا بگویند ما هم در این حوزه کار میکنیم. در حالی که به اعتقاد من، آثار خاطرهنگاری باید پرحجم باشند و همین امر، برای مخاطبان نیز جذابتر است زیرا لایههای زیرین خاطره را نمایش میدهد. گمان میکنم آثار پرحجم در حوزه خاطرهنگاری هم در ویترین بهتر دیده میشوند و هم مخاطبان بیشتری دارند.
چه توصیهای به نویسندگان و خاطرهنگاران نوقلم دارید؟
سعی کنند خیلی زیاد مطالعهکنند و زیاد بنویسند اما برای انتشار آثارشان عجله نکنند. نهادهایی در حوزه دفاع مقدس هستند که به خاطر ارایه بیلان کاری یا به خاطر برگزاری جشنوارهها و یادوارهها، آثار نوقلمان را منتشر میکنند. اما نوقلمان نباید فریب بخورند و تجربههای ضعیف خود را به ناشر بسپارند زیرا آثار ضعیف یک نویسنده در شناسنامه او باقی خواهد ماند و آنها سالهای بعد، قطعا از انتشار زودهنگام آثارشان پشیمان خواهند شد.