معرفی شهدای پزشک استان کرمان(2)؛
از شهید دکتر حسین گرکانی نژاد مشیزی به عنوان اولین پزشک شهید جمهوری اسلامی ایران یاد می شود که در بیست ویکم شهریور ۱۳۵۸ به شهادت رسید وخون پاکش از شهر سردشت راه آسمان را پیش گرفت .
نوید شاهد کرمان، شهید حسین گرکانی نژاد دوم مهر 1332در شهرستان بردسیر به دنیا آمد. تا پایان مقطع پزشکی عمومی تحصیل کرد و سال 1357 ازدواج نمود. پزشک ارتش بود بیست و یکم شهریور 1358 در سردشت بر اثر درگیری با گروههای ضد انقلاب شهید شد.

اوایل دهه ی پنجاه، سرآغاز فصل جدیدی از زندگی او بود ، چرا که قبولی در رشته ی پزشکی دانشگاه شیراز ، حضور او در محافل فعال انقلابی وجمع مبارزین را به دنبال داشت واو رفته رفته به عنوان یکی از عناصر فعال مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی در استان فارس وحتی استانهای اطراف شناخته شد ودر سالهای مبارزه ، حسین هم پای سایر جوانان مسلمان ایرانی از پای ننشست وخود را وقف خدمت به اسلام وانقلاب کرد.

از شهید دکتر حسین گرکانی نژاد مشیزی به عنوان اولین پزشک شهید جمهوری اسلامی ایران یاد می شود که در بیست ویکم شهریور ۱۳۵۸ به شهادت رسید وخون پاکش از شهر سردشت راه آسمان را پیش گرفت .

حسین، چه در مدرسه وچه بیرون از آن، با همه سلام و علیک داشت و از همان کودکی فردی بسیار مودب و اجتماعی بود در این میان، احترام و جواب سلام گرم بزرگترها و ریش سفید ها به او، نشان میداد بین آنها ارتباط بسیار تنگاتنگی  وجود داشت .

قبل از انقلاب، بسیاری از پدر و مادرها بضاعت آن را نداشتند که از عهده ی مخارج سنگین خانواده ی پر جمعیت شان بر آیند، خانواده حسن یکی از این خانواده ها بود که هرچند پدرش یک مغازه کوچک داشت ، اما دخل و خرجش کفاف زندگیشان را نمیداد و همین موضوع حسین را مجبور کرده بود تا وقتی در دبیرستان تحصیل می کند، حداقل در تعطیلات تابستان برود کار کند، تا شاید گوشه ای از سنگینی بار زندگی را از روی دوش پدرش بردارد.

حسین مدتی به کار ساختمانی مشغول شد اواز همه کارگرها کم سن سال تر بود و نمی توانست کار های سخت و سنگین را انجام بدهم. اما نمی گفت من نمیتوانم ، از آن جمع  تنها کسی که نماز می خواند حسین بود. ظهرها وقتی کار برای مدتی تعطیل می شد تا کارگرها استراحت کنند و ناهار بخورند اول  وضو می گرفت و یک گوشه می ایستاد و نماز می خواند بعد هم ناهار می خورد ، شبها هم که کار تعطیل می شد حسین تنها کسی بود که قبل از غذا خوردن نماز می خواند.

یکی از این اتفاقات، قبول شدن حسین در دانشگاه بود که آن روزها کم تر کسی در شهری به آن کوچکی در دانشگاه های بزرگ واسم وآوازه دار کشور قبول می شد.
گاهی وقت ها کسانی که در دانشگاه قبول می شدند، با غرور در شهر راه می رفتند و به دیگران فخر می فروختند که مثلا ما در فلان رشته ی دانشگاهی ودردانشگاه فلان شهردرس می خوانیم،‌ اما وقتی حسین در رشته ی پزشکی دانشگاه شیراز قبول شد، تا مدت ها کسی از موضوع خبر نداشت خیلی ها وقتی که می شنیدند ، تعجب می کردند وحتی بعضی ها که شاید توقع داشتند حسین هم مثل دیگران باشد ورفتارش با قبولی در دانشگاه عوض شود ، می پرسیدند: پس اگر توی دانشگاه قبول شده ، چرا این قدر عادی همه جا میاد و میره وبا همه مثل گذشته صمیمی ودوستانه برخورد می کند.
فروتنی ، تواضع واخلاصی که حسین داشت، باعث شده بود تا حرف هایش بیشترین تاثیر را در اطرافیانش داشته باشد وخیلی زود در همه جا نفوذ پیدا کند حسین هم از تاثیر کلام ونفوذش در بین مردم برای هدایت افکارشان در جهت اهداف انقلاب وامام استفاده می کرد ودر کوچکترین فرصتی که بدست می آورد ، مبنای انقلاب را برایشان بیان می کرد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده