بازخواني ديدگاههاي سرلشكر شهيد جواد فكوري
بازخواني ديدگاههاي سرلشكر شهيد جواد فكوري، كه در سخنرانيهاي گوناگون در مراسم ديدار با فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي، يا خانوادههاي معظم شهداي اين نيرو بيان كرده است، به روشني هويت آگاهانه وماهيت انقلابي اين مرد خداجوي و دلسوز براي استقلال ميهن را ميرساند. بازنگري اين سخنان نشان ميدهد كه وزير دفاع شهيد دولت، شهيد رجايي، تا چه اندازه منعكس كننده ديدگاههاي حضرت امام (ره) و مباني اصولي انقلاب اسلامي در زمينههاي گوناگون از جمله پشتيباني از ولايت فقيه، لزوم فاصله گرفتن ارتش از معادلات و كشمكشهاي سياسي داخلي، استعمار ستيزي، لزوم خودكفايي در بخشهاي نظامي، صنعتي، اقتصادي و داشتن تعهد و تخصص به منظور تداوم استقلال كشور و حفظ دستاوردهاي انقلاب بوده است.
فكوري: این انقلاب شاید آخرین حرکت سرنوشت ساز انسان باشد که به ظهور حضرت مهدی (عج) ختم شود. بنابراین یک امر ساده در تاریخ جهان نیست و این سرنوشت حتمی انسان است. این انقلاب باید در تاریخ انسانیت به ظهور ختم شود. و گرنه سرنوشت بدون این حادثه هیچ نوع مفهومی نخواهد داشت
فكوري: تنها سلاح ما در برابر توطئههای آمریکا اتحاد، اتفاق، شکیبایی و از دست ندادن چراغ هدایت، یعنی امام خمینی (ره) است. به محض اینکه امام امت را گم کنیم، به بیراهه خواهیم رفت، چون پرچم هدایت است. باید درست پا به پای امام پیش برویم، و در آن وقت است كه پیروز خواهیم شد
وقتی صحبت از جنگ میشود، همه میخواهند بدانند که پایان جنگ چه زماني است. پایان جنگ زمانی است که ما بتوانیم اراده خود را به متجاوز بقبولانیم، و متجاوز دست از تجاوز بردارد. شما ميدانيد که ما در این جنگ تنها میجنگیم. شاید در قرن حاضر هیچ ارتشی و هیچ ملتی چنین تنها نجنگیده است
سرهنگ جواد فكوري پس از انتصاب به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، طي سخناني در اولین گردهمایی فرماندهان، كاركنان و خانوادههاي معظم شهداي نيروي هوايي، مواضع روشن و اصولی خود را در خصوص مسائل روز به طور صریح بیان کرد: بسم الله الرحمن الرحيم، من قبل از اینکه ایرانی باشم مسلمان هستم. من نمیگویم ایرانی مسلمان هستم، بلکه میگویم مسلمان ایرانی هستم. عقیده و مکتب برای من، ماورای همه چیز میباشد، و شدیدا باور دارم که در این مملکت، انقلابی اصیل و عمیق صورت گرفته که شاید هنوز هم تعدادی از افراد اصالت و عمق این انقلاب را به خوبی درک نکردهاند. این را هم باور دارم که هیچ نیرویی در دنیا قادر نیست این انقلاب را از بین ببرد. ممکن است دشمن در برخی جاها برتري تاکتیکی به دست بیاورد، ولی امکان ندارد این انقلاب را از بین ببرد. این انقلاب راه خودش را در تاریخ باز کرده و به پیش خواهد رفت، چه کسی خوشحال باشد و یا ناراحت. این انقلاب شاید آخرین حرکت سرنوشت ساز انسان باشد که به ظهور حضرت مهدی (عج) ختم شود. بنابراین یک امر ساده در تاریخ جهان نیست و این سرنوشت حتمی انسان است و این انقلاب باید در تاریخ انسانیت شروع و به ظهور ختم شود. و گرنه سرنوشت بدون این حادثه هیچ نوع مفهومی نخواهد داشت.
در دنیایی که بين دو ابر قدرت شرق و غرب تقسیم شده است و هر غلطی که دلشان بخواهد میکنند، شروع چنین انقلابی ضروری بود، و پیشرفت آن هم ضرورت دارد، و این سرنوشت بشر و انسانیت است که این انقلاب باید پیش برود. من به اصالت انقلاب شدیدا ایمان دارم. اگر یک انقلاب فرمایشی آریامهری بود، خاطر جمع باشید که رسانههاي شرق و غرب برای آن به به و چه چه میکردند و همه از انقلاب تعریف میکردند. همین طوری که در انقلاب سفید این طور رفتار کردند. ولی الآن هر نیرویی که در دنیا وجود دارد، علیه ایران بسیج شده است. چون یک انقلاب فرمایشی نیست. چون هر نوع باطلی را تهدید کرده است.
برنامههایی که در دست اجرا داریم كه عبارتند:
اول: سازماندهی و انتصابات شایسته است، تا بتوانیم حرکت را به جریان بیندازیم. من عقیده و مکتب را مقدم بر تخصص میدانم.
دوم: باید چرخهای نیروی هوایی را به جریان انداخت و نیروی هوایی را سریعا عملیاتی کرد. به آموزش اهمیت بدهیم و تجهیزاتی که در حال از بین رفتن هستند، بازسازی کنیم. باید هرچه سریعتر دست به کار شد. نمیتوانیم بگوییم در انقلاب پیروز شدهایم، مگر که به مرحله خودکفایی برسیم، و باید همه تلاش کنیم که خودکفا شویم. از نظر ما خودکفایی ابتدا در تعمیر و نگهداری است، اما بایستی به مرحله تولید برسیم و اگر به مرحله تولید نرسیم، باز هم به عقب برخواهیم گشت، و باز هم در ما نفوذ خواهند کرد. ما باید خودمان بتوانیم سیستمها را بگردانیم و این میسر نیست مگر اینکه همه تلاش کنیم. در اصل فرهنگ باید خودکفا شود. باید خودمان مبتکر تکنیکها و تاکتیکها باشیم. اگر بتوانیم خودمان را به خودکفایی برسانیم که موفق خواهیم بود. اگر نتوانستیم به این مهم دست یابیم، بدتر از روزي خواهیم بود که در ابتدا بودهایم.
سوم: مکتبی کردن
ارتش است. ارتش باید به سوی عقیده و مکتبی بودن پیش برود. جامعه ایران اگر بخواهد به
راه مستقیم خود ادامه دهد، و این رسالت عظیم تاریخ را به پایان برساند، باید مکتبی
باشد. ایرانی تحت هیچ شرایطی نمیتواند خط مکتبی را کنار بگذارد و با چسبیدن به ملی
گرایی این خط را ادامه بدهد. به خداوندی خدا روزی که مکتب را کنار بگذارد، دوباره به
بیراهه خواهد رفت. تنها منبعی که میتواند به یک ملت نیرویی بدهد که با گرسنگی رو به
رو شود و مشکلات را تحمل کند، فقط مکتب است، و این مکتب است که به یک سرباز اسلام این
شهامت را میدهد که با یک دانه خرما در دهانش با دشمن بجنگد، و پیروز شود. ما 2500
سال ملی گرا و قومی گرا بودهایم. در طول این مدت زیر سلطه استعمار بودهایم. چه از
زمانی که سلطنتهای مستقلی چون سامانیان داشتیم که عامه مردم زیر چکمه سلاطین بودند،
و چه بعد از شاه عباس که نفوذ بیگانگان در اینجا شروع شد، و هیچ موقع ندیدیم که دنبال
ملی گرایی نباشیم. اگر بناست که یک راه ما را نجات بدهد آن راه جز مکتب چیز دیگری نیست.
روزی که حرکت عقیده و مکتب را کنار بگذاریم، از بین خواهیم رفت. در یک جامعه مکتبی،
ارتش نمیتواند خارج از متن جامعه حرکت کند. بنابراین ارتش هم باید مکتبی شود. ولی
مکتبی کردن ارتش هم راه دارد. این راه را خود مکتب بهتر از هر کسی و هر چیز دیگری نشان
میدهد. باید برنامه ریزی کرد. منتهای مطلب آن چیزی که میخواهم صراحتا در اینجا بگویم
مکتب نباید به عنوان چماقی استفاده شود. پیروی از مکتب به عنوان مکتب خواهیم کرد و
این مکتبی کردن ارتش از همین آموزشهای هوایی شروع خواهد شد، و به بالاترین حد خود
خواهد رفت.
همچنين دو برنامه کوتاه مدت و بلند مدت داریم:
در برنامه کوتاه مدت، آموزش عقیدتی براي کسانی است که در ارتش و نیروي هوايي هستند، و باید آشنا شوند، و در ابتدا این کلاسها برای فرماندهان خواهد بود.
برنامه دراز مدت از همین جا شروع خواهد شد و همه برنامههای آموزشی مرکز آموزشها را به طور زیربنایی تغییر خواهد داد.
مسئلهاي ديگر، بحث نوسازی و نیل به خودکفایی، و تغییر ماهیت ارتش است. میتوانم بگویم که تا به حال روی این مسئله هیچ کاری نشده است. اگر کاری هم صورت گرفته بازی با خطوط و ظواهر ارتش بوده است. ولی ماهیت ارتش و ماهیت درونی انسانها در داخل ارتش باید عوض شود. این تضادها باید کنار رود، و اگر ماهیت را عوض کنیم میتوانیم بگوییم که کاری کردهایم. این كار طي برنامهای که خدمتتان میگویم از دو هفته پيش شروع شده است. من برنامهای پیشنهاد کردهام که خوشبختانه تأیید هم شده است. بر اساس اين پيشنهاد گفتم كه یک گروه کار تشکیل بدهیم و آنها دور هم جمع شوند و مدارک را مطالعه کنند و خصوصیات یک ارتش مکتبی را پیدا کنند، و در قالبهای صحیح و درست سازماندهی کنند. به طور مثال، یکی از اصول ارتش این خواهد بود که درجه امتیازی نیست، بلکه یک مسئولیت است و این اصول را باید از منابعی چون قرآن مجید، سنت، حدیث، تز شیعه و نيز از طرحهای پیشنهادی ارتشهای جهان اسلام در بیاوردند و به تصویب مجلس و ولی فقیه برسانند. این کار شروع شده و گروههای کار در حال شکل گیری است. من هم قاطعانه دنبال آن خواهم بود. بنابراین تغییر ماهیت ارتش در دستور كار قرار دارد.
مسائل متفرقهای ديگري هم وجود دارند که ضرورت ميدانم به آنها نيز اشاره كنم:
يكم: مهمترين مشكلي که در فعالیت و کارآیی ما تأثیر گذاشته و آمادگی رزمی ما را کاهش خواهد داد، مسئله نظم و انظباط است. وقتی صحبت از انضباط میکنم، از یک انضباط خشک و بدون جهت و بی هدف صحبت نمیکنم. انضباطی که میخواهم، تعهد و مسئولیتی است که شما در پیش ملت و خدا و قرآن بر دوش دارید، و شايسته است صادقانه و درست خدمت کنید.
دوم: پایههای آموزشی خیلی سست شده و باید خیلی تلاش کرد.
سوم: در مورد تعدیل پرسنل، این روزها شایعات فراوان و همه اشتباه است. ولی پاکسازی کسانی که هنوز مهر و محبت شاه را در دل دارند سریعا شروع خواهد شد، و هر کاری از دستشان برمیآید انجام دهند. این را بدانند که اگر این مملکت را تا زانو خون بگیرند موفق نخواهند شد.
چهارم: مهمترین مسئلهاي که با آن رو به رو هستیم، دشمنان انقلاب و در رأس آنها آمریکا میباشد. آمریکا و ماهیت وجودی آن طوری است که امكان ندارد، بتواند با برابري و برادري با ملتهای دیگر زندگی کند. آمریکا طوری شکل گرفته که باید مثل زالو خون بمکد، و اگر روزي این منبع خون قطع شود، آمریکا ميميرد. تنها جایی که آمریکا نمیتواند آن را فراموش کند، همین ایران است که انشالله آمریکا خواهد مرد و به درک هم واصل خواهد شد.
بنابراین آمریکا تمام سعی و کوشش خود را خواهد کرد كه این انقلاب را از بین ببرد. و اگر موفق شود، به خدا قسم پنج میلیون نفر را خواهد کشت. طاغوت (شاه) روزی که از ايران بيرون ميرفت گفت: اگر برگردم هر کس حتی فکر مخالفت هم بکند خواهم کشت، و بدتر از جریان اندونزی و شیلی خواهم کرد. آمریکا برای اینکه این نظام را از بین ببرد، خود را درگیر مسائل نظامی نخواهد کرد. آمریکا از طریق نوکرانش داخل مملکت عمل خواهد کرد. برنامه آمریکا این است که ابتدا مردم را از انقلاب دلسرد کند و نارضایتی را دامن بزند و اتحاد را از بین ببرد. لذا آمریکا به دنبال این برنامه است، و تنها سلاح ما در برابر توطئههای آمریکا اتحاد، اتفاق، شکیبایی و از دست ندادن چراغ هدایت، یعنی امام خمینی (ره) است. به محض اینکه امام امت را گم کنیم، به بیراهه خواهیم رفت، چون پرچم هدایت است. یعنی باید درست پا به پای امام پیش برویم و در آن وقت است که پیروز خواهیم شد.
آمریکا منتظر شکافی است که در جامعه ايران وارد شود. همین حالا زمزمههایی نشيده ميشود. جبهههایی در حال گشودن است و امکان ندارد. ما اگر به ایران علاقه مندیم به خاطر این است که ایران مهد پرورش اسلام است. بنابراین اسلام به خاطر ایران نیست بلکه ایران به خاطر اسلام است. مهمتر از همهي اینها اگر آمریکا در نیت پلیدش که ادامه سلطه بر ایران است موفق شود، امید انسانیت قطع خواهد شد. اگر این انقلاب خدای ناخواسته شکست بخورد تمام امید و آرزوهای مستضعفین جهان قطع خواهد شد. گر چه آنها الآن هم در رنج و بدبختی هستند، اما امیدی دارند و میگویند ایرانی توانست با مشت گره کرده آمریکا را بیرون کند. پس میشود این کار را کرد و از مردم ایران میشود یاد گرفت. ولی اگر ایران شکست بخورد این انسانیت است که شکست میخورد. دنیایی است که شکست میخورد. این است که انقلاب باید با پیروزی راه خودش را ادامه دهد. در پایان سفارش میکنم كه اتحاد و اتفاق یادتان نرود. خود را به امام امت پیوند زنید، و ایشان را رها نکنید. کار، تلاش، نظم و انظباط را در سرلوحه کارتان قرار دهید.
شهيد فکوری در سخنان ديگري در نشست فوق العاده فرماندهان نیروی هوایی، بیانات مهمي ایراد کرد. در بخشي از اين بيانات آمده است: ارتش به عنوان بافت دفاعی مملکت که وظیفهاش دفاع از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، دفاع از حاکمیت انقلاب و دفاع از مرزهای این سرزمین اسلامی، یعنی وطن اسلامیمان هست، باید به طور مطلق به دور از هرگونه گروه گرایی و یا کشیده شدن به فعاليتها و معادلات سیاسی باشد. اگر ارتش شروع کند و در راه یک ارتش سیاسی – نظامی شدن قدم بردارد، یا اگر متأثر از فعل و انفعالات سیاسی مملکت باشد، یا گروه گرایی و حزب گرایی و این مسائل در ارتش رسوخ پیدا کند، ارتش اگر نابود نشود، بسیار ضعیف خواهد شد، و برای مملکت هم نتایج فوق العاده و حشتناک و بسیار بدی به بار خواهد آورد.
اگر ارتش تبدیل به یک ارتش سیاسی ـ نظامی بشود، یعنی ارتشی باشد که گروههای مختلف سیاسی، یا نیروهای مختلف سیاسی سعی کنند که ارتش را تحت کنترل خودشان بگیرند، و ارتش هم در داخل خود بین گروههای مختلف تقسیم بشود، در نتیجه انسجام و قدرتی که ارتش باید در دفاع از آرمانهای ملتش و در دفاع از وطن اسلامیاش داشته باشد، این قدرت را نخواهد داشت. ارتش باید خود را از معادلات سیاسی كنار بکشد، و خود را قیم مردم نداند، و فکر نکند که باید برای ملت تکلیف تعيين کند، يا گمان کند که ملت نمیفهمد و باید برای ملت تعیین تکلیف کند. یا فکر کند که ملت نفهمد و او میفهمد، و باید ملت را نجات دهد. بنابر این، تنها چیزی که در این روزها ضرورت و اهمیت فوق العاده حیاتی دارد، این است که ارتش باید به عنوان بافت دفاعی مملکت باقی بماند.
حمله به روحانیت یک فاجعه است. آن چیزی که برای استقلال کشور باید مورد توجه باشد، این است که روحانیت به عنوان سمبل و مشعل دار ارزشهای اسلامی تفکیک ناپذیر و جدا ناشدنی از استقلال این مملکت است. شما در هر مبارزهای که علیه استبداد، خودکامگی و زور پرستی و وابستگی شده، نقش و رهبری روحانیت را میبینید. اگر اصل روحانیت از کنار ملت جدا شود، و بین ملت و روحانیت جدایی افتد، نتیجهای جز فاجعه برای مملکت ندارد. مشروطه همین را به ما میگوید. نهضت دوران زمان دکتر مصدق همین را به ما میگوید. زمانی که روحانیت از متن انقلاب، و متن نهضتها، و متن اجتماع رانده شود، آن چیزی که حاکم میشود زور است و استبداد. من از همه فرماندهان قاطعانه میخواهم که مطلقا به کسی فرصت ندهند علیه اصل روحانیت قیام کند. قیام علیه اصل روحانیت یعنی قیام علیه انقلاب، یعنی قیام علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران.
شما فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ايران، باید به عنوان یک فرمانده مسلمان در پیشاپیش پرسنل حرکت کنید. امروز فرمانده یعنی کسی که رهبری روح و جسم افرادش را به عهده گرفته است، نه تنها وظایف اداری را باید انجام دهد، بلکه رهبری معنوی آن واحدی که بر آن فرماندهی میکند هم هست. درست مثل فرماندهان صدر اسلام که تنها وظایف اداری را انجام نمیدادند. شاید انشالله روزی بشود که فرماندهان اصلا مجتهد هم باشند، پیش نماز آن واحد هم باشند. یعنی رهبری معنوی و رهبری روحانی آن واحد را هم به عهده بگیرند. البته ما از این مرحله کمی دور هستیم و هنوز به آنجا نرسیدهایم. ولی این دلیل نمیشود که فرماندهان خودشان را در وظایف اداری محصور كنند، یا بی اعتنا باشند، و غفلت کنند. آنها دیگر فقط فرمانده براي انجام یک مشت وظایف اداری نیستند. بلکه از نظر رهبری و معنوی هم فرمانده واحدشان هستند.
بنابر این در رژیمی که نام آن را رژیم جمهوری اسلامی گذاشتهايم... در ارتشی که اسم آن را ارتش جمهوری اسلامی نهادهايم... نام فرمانده را هم فرماندهي اسلامی میگذاریم. يعني این فرمانده مسلمان، باید از نظر اسلام، از نظر ارزشهایی که باید داشته باشد، از نظر معنویتی که باید داشته باشد، بايد پیشگام باشد. چه در پیاده کردن شعائر و ظواهر اسلام، چه در پیاده کردن معنویت اسلام. شرکت در نماز جماعت، هم احترام به شعائر اسلام است.
دستور سوم این است كه وقتي فرماندهی را قبول كرديد، این راهم قبول کردید که رفتارتان در ارتش جمهوری اسلامی ایران بر مبناي ارزشهای اسلامی باشد. این تعهد را کردهاید که يك فرمانده مسلمان باشید. یعنی تعهد کردید در جهت اسلام حرکت کنید. بنابر این شايسته است در زمينه حفظ شعائر اسلام، پیاده کردن اسلام، زنده نگه داشتن اسلام و در ترویج اسلام پیشاپیش همه مردم حركت كنيد.
شهيد فكوري همچنين در سخناني در سمینار «نقش تفاهم و وحدت» در سالن اجتماعات وزارت دفاع ضمن تشكر از ابتکارات سازمان صنایع وزارت دفاع گفت: اكنون نسیم تازهاي از اسلام وزیدن گرفته است. انشاء الله اگر با اتحاد به قول قرآن و به قول اسلام و ولایت فقیه موفق بشویم، ایران بهشتی خواهد شد که نظیر نخواهد داشت. در انقلاب میبینید که عدهای پیدا میشوند و خود را وارث منحصر به فرد انقلاب میدانند. عدهای دیگر به جای اینکه خود را خدمتگذار ملت بدانند، خود را قیم ملت میدانند. تعداد دیگری خود را تجسم عینی انقلاب و اسلام میدانند، و خود را محصول تمام و کمال اسلام میدانند، و دیگران را چیزي پایینتر از مسلمان و حتی پایینتر از بشر میدانند. اين دسته فکر میکنند اگر هر کس که با اينها منطبق شد، مسلمان است و گرنه همه کافرند و مرتد. یک تعداد هم خود را جلوتر از امام (ره)، میبینند و گاهی حرفهای امام را هم قبول نمیکنند. این مسئله در اسلام سابقه طولانی دارد، و به داستان خوارج میرسد كه باعث بدبختیهایی زيادي در اسلام شده است.
بعد از جنگ جمل، تعدادی خود را از امام علی (ع) امامتر میدانستند و از آن حضرت انتظار داشتند که همه را از دم تیغ بگذارند، و خون همه را بریزد و به کسی مهلت ندهد. ولی علی (ع) با کسانی که تا دیروز شمشیر به روی ايشان کشیده بودند، با کمال مهربانی رفتار کرد. حتی وقتی خبر مرگ طلحه و کشته شدن زبیر را شنید گریست. در آن زمان عدهاي متعصب و بدون بینش بودند که این مسئله برایشان حل نشده بود که چرا علی (ع) میجنگد، و چرا گریه میکند. رمز و راز این مسئله بر این افراد پوشیده بود. که چرا امام علی (ع) در میدان جنگ شمشیر میزند؟
امروزه نیز یکی از بزرگترین ریشههای اختلاف در جامعه افرادي پیدا شدهاند که گویی از امام (ره) مسلمانترند، و حاضر نیستند به اوامر امام گوش دهند. در ظاهر میگویند امام و ولایت فقیه، و اطاعت ظاهری هم میکنند. ولی در نهان راه خودشان را میروند. شش ماه است که امام میگوید اختلاف نکنید. همه چشم میگویند، ولی باز هر کس راه خود را میرود. چرا؟ چون گرفتار منیتهای خودشان هستند. فکر میکنند خدا را میپرستند ولی خود را میپرستند.
براي تحكيم پايههاي وحدت در جامعه بايد از منيتها فارغ، و
آزاد شویم و آگاهانه و بی چون و چرا از اوامر امام (ره) اطاعت كنيم. اگر امام گفت قلمها
را غلاف کنید، همه غلاف کنند. اگر گفت زبانها را نگهدارید، همه نگهدارند. اگر گفت
به نام من ایجاد اختلاف و آشوب نکنید، باید همه بشنوند و عمل کنند. منظورم از اطاعت
بی چون و چرا از اوامر امام، خودداري از تفسیر و اجتهاد به رأی است. اگر این کار را
کردیم، مسلما از تلاطم توفان خواهیم گذشت.
سرهنگ فكوري وزیر دفاع دولت شهيد رجايي در اسفندماه سال 1359، در سخناني در کنگره «بررسی صدمات ناشی از جنگ تحمیلی»، كه در بیمارستان نیروی هوایی برگزار شد، گفت: در تاریخ 200 ساله ایران، این اولین بار است که به طور مستقیم درگیر جنگ با یک کشور متجاوز خارجی میشویم، و یک تجربه عینی را لمس میکنیم. اكنون این امکان فراهم شده که در زمینه علم پزشكي هم تجربیاتی کسب کنیم. چون در این جنگ از نظر روانی و نيز از نظر تکنولوژی عوامل و ابزارهاي جدیدی وارد جنگ شده است. این يك تجربه گرانبهایی است تا از نظر درمان و التیام جراحات روحی و فیزیکی که بر انسانها وارد میشود، تجربه پزشكي كسب كنيم. وقتی صحبت از جنگ میشود، همه میخواهند بدانند که پایان جنگ چه زماني است. پایان جنگ زمانی است که ما بتوانیم اراده خود را به متجاوز بقبولانیم، و متجاوز دست از تجاوز بردارد. همه شما ميدانيد که ما در این جنگ تنها میجنگیم. شاید در قرن حاضر هیچ ارتشی و هیچ ملتی چنین تنها نجنگیده است. بعد از پيروزي انقلاب ارتش را به شدت در محاصره اقتصادی قرار دادند. اجازه ندادند از ارتش پشتیبانی لجستیکی به عمل آيد، و وسایل و قطعات خریداری شده به دست ارتش برسد. لذا ارتش در شرایط فوق العاده به مقاومت ادامه ميدهد.
همان طور که خبر دارید، چند روز پیش عراق از کشورهای عربی منطقه 60 میلیارد دلار ادعای خسارت کرده و کشورهای عربی منطقه حاضر شدهاند، نصف اين مبلغ را به آن كشور بپردازند. چندي پیش عربستان سعودی 10 میلیارد دلار در اختیار عراق گذاشت تا وسائل و تجهیزات نظامی خريداري كند. بنابراین ایران به تنهایی با دنیای خارج در حال جنگ است. دنیایی که نمیخواهد موجودیت ایران را در شکل فعلیاش بپذیرد. پايان جنگ زمانی است که ما به دنیا ثابت کنیم ملتی هستیم که به زانو در نخواهیم آمد، و حاضر هستیم بهای این تسلیم نشدن را بپردازیم.
به فرماندهان ارتش توصيه ميكنم كه به دور از معادلات، بازیها و فعل و انفعالات سیاسی باشند. به دور از حزب گرایی و سیاست گرایی باشند. ارتش به عنوان بافت دفاعی این مملکت باید وظیفهاش را انجام دهد. ما بافت دفاعی جمهوری اسلامي هستیم، و کسی که باید تصمیم بگیرد ملت است. ملت هم هر طوری که دوست دارد تصمیم خواهد گرفت. ما مجری اوامر ملت هستیم و فقط از ملت، ميهن اسلامی و اسلام دفاع میکنیم. به هیچ گروهی، به هیچ دستهای و به هیچ سیاست خاصی هم پایبند نیستیم. روحانیت یک اصل جدانشدنی از بافت اجتماعی، استقلال و رژیم جمهوری اسلامی است. همان طور که به هراصل دیگری نهایت احترام را میگذاریم، باید به این اصل هم احترام بگذاریم.
حضار در پايان يكي از سخنرانيها شعار «سلام بر خمینی ـ درود بر فکوری» سر دادند که ايشان نسبت به اين شعار اعتراض كرد، و گفت: من کوچکتر از اين هستم که با امام (ره) در یک ردیف قرار گیرم. ضمن تشکر از حسن ظن شما عزيزان، از سر دادن اين شعار خودداري كنيد. از این بعد جلسات را با قرائت قرآن شروع ميكنيم، و با دعا ختم خواهیم کرد.