گفتگوی اختصاصی نویدشاهدالبرز؛
حضور پدر تا عملیات والفجر مقدماتی در جبهه است تا این که در این عملیات به شدت مجروح می شود و آسیبی که می بیند گلوله ای ست که به زیر قلبشان اصابت می کند و در بیماستان نمازی شیراز مورد عمل جراحی قرار می گیرد و مداوا نمی شود و به تشخیص پزشکان به آلمان اعزام شد و حدود چهار، پنج ماه آلمان بود اما درمان نشد و آن گلوله همچنان در بدنشان باقی ماند تا سرانجام در یازدهم محرم سال 1386، پس از نماز ظهر ، برای نماز عصرآماده می شود که جان به جان آفرین تسلیم می کنند.

نویدشاهدالبرز؛ 

از آزادگی دوارن انقلاب تا جانبازی دفاع مقدس

* آقای جنتی شما فرزند آزاده دوران انقلاب و جانباز دفاع مقدس هستید لطفا خودتان را بیشتر معرفی نمایید :

«محمد جنتی رضوی» فرزند آزاده دوران انقلاب و جانباز دفاع مقدس حجت الاسلام «رمضان ( حسن ) جنتی رضوی» هستم و  کارمند دولت .

از آزادگی دوارن انقلاب تا جانبازی دفاع مقدس

· در مورد پیشینه خانوادگی «حجت الاسلام رمضان ( حسن ) جنتی رضوی» بفرمایید:
پدرم درسال 1316، در خانواده ای مذهبی وتا حدی صاحب مدارج علمی به دنیا آمدند و پرورش پیدا کردند ، پدر ایشان « آقا شیخ محمد جواد» خیلی فرصت را پیدا نکرد که تحصیلات دینی خود را ادامه بدهد چون که دوران پهلوی اول بود و فشار بر طلبه ها زیاد بود وبه قول پدر " هم از درس ماند و هم از لباس " ، جد ایشان «میرزا ابوطالب راینی» مجتهد مسلم بوده است و پدر بزرگشان در کرمان به روضه خوانی و برپایی مجالس اهل بیت می پرداختند و از علمای کرمان محسوب می شدند واین پیشینه باعث می شود که پدر نیز در همین طریق وارد شوند .

در دوره پهلوی اول مکتب خانه رونق داشته است و پدر نیز به مکتب خانه می رود وقران و معارف اهلبیت علیهم السلام را از آنجا فرا می گیرد و پایه و اساس تحصیلات دینی ایشان از آنجا بنا می شود. بعد به مقطع دبستان ورود پیدا می کند و تا مقطع دبیرستان درس می خواند.

آغاز دوران دبیرستان ایشان همزمان با دوران پهلوی دوم بوده است که ایشان پس از سه سال اول دبیرستان و سال ده و یازده ، به امید تحصیلات دینی در حضور علمای نجف وبه ظاهر برای کسب کار و امرار معاش به سمت ابادان و خرمشهر می رود و همزمان با تحصیل مقدمات حوزه در محضر برخی از روحانیون آن سامان به کسب معاش می پردازد.

· درگیری های ضد رژیم ایشان از چه زمانی شروع می شود:

ایشان پانزده، شانزده سالگی وارد خوزستان می شود و مبدا در گیری های ضد رژیمی ایشان از همان خرمشهر و آبادان است . حدود 19 ساله بودند که باز داشت و زندان می شوند . در ایام زندان دوم که حدود بیست ماه است پدر را از دست می دهند . پس از آزادی نسبی با وجود اصرار اطرافیانی که طی مدت اقامت در خرمشهر وآبادان بودند ، قصد مشهد مقدس می کنند و به جوار حضرت امام رضا علیه السلام مشرف می شوند و آنجا نیز دست از تلاش و مبارزه بر نمی دارند .

ایشان در سال 1345، در مشهد ازدواج می کنند و مدت کوتاهی پس از ازدواج به زندان می افتند که دراین دوران نیز مادرشان را از دست می دهند.

· حجت الاسلام چند سال زندان بودند:

مجموی زندان و تبعید ایشان آنچه مستند است حدود 51 ماه است که در زندان ها و شهرستان های مختلف بودند و بیشترین زمانی که در زندان بود مربوط به حضورشان در کمیته مشترک ضد خرابکاری بوده است .

کسانی که فعالیت های سیاسی داشتند وقتی دستگیر میشدند برای تخلیه اطلاعات شکنجه می شدند و پس از آن با دادگاههای فرمایشی محکوم و زندان می شدند اما کسانی را که به عنوان عنصر خطرناکتری می دانستند در این به اصطلاح کمیته بیشتر نگه می داشتند و حتی پس از دادگاه دوباره به همانجا بر میگرداندند.

پدر هم جز کسانی بود که بیشترین حضور را در کمیته داشت. او سیزده ماه در کمیته مشترک ضد خرابکاری بود.

· آخرین تبعیدگاه ایشان کجا بود و شرایط زندگی در آنجا چگونه بود:

آخرین محل تبعید مهاباد ، یکی از شهرهای کردستان بود . پدرپس از زندان مشهد ، به کرج تبعید می شود وهمین جا هم مستقر می شود. در این ایام در کرج به علت حضور دانشجویان و اقشار مختلف کارگری و محیط نسبتا مساعد برای مبارزه ، آقایون مبارز هم زیاد بودند که آیت الله طالقانی هم یکی از آنها بوده است.

پدر در مبارزات انقلابی با حضرات آیات خامنه ای و مرحوم هاشمی رفسنجانی وشهید آقاسید اسدالله مدنی ، شهید دستغیب و مرحوم زین الدین ( پدر شهیدان زین الدین ) و بسیاری دیگردر ارتباط بودند و تقریبا در مشی مبارزه چون امام سر خط همه چیز بود با هم هماهنگ بودند و مبارزه می کردند. پس از این که دستگاه اطلاعاتی رژیم متوجه شد که ایشان محیط مساعدی برای فعالیت پیدا کرده ، به شهرهای دیگری تبعیدشان می کرد که این فضا در آنجا نباشد . مثلا در مهاباد و سقزکه فعالیت گروه های کمونیستی و احزاب غیر دینی در آنها بیشتر بود و البته ایشان در کنار سایر مبارزین دست از فعالیت و مجاهدت بر نداشت .

· از فعالیت های حجت الاسلام جنتی رضوی در کرج بفرمایید:

ایشان در کرج که استقرار نسبی پیدا می کند با توجه به نزدیکی به تهران و وجود جریان های مختلف و مبارز و نیز تشکل های بعضا غیر دینی و جوانان تشنه مبارزه و ناآشنا با مبانی دینی ، تشکل دینی و مذهبی و سیاسی به نام کانون ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را تاسیس می کنند . در اساسنامه این تشکل حرکت ائمه اطهار علیه السلام در طول تاریخ مبنا و اساس است.

نظم و برنامه ریزی از مهم ترین شاخصه های این کانون بود. سطح بندی نوجوانان و جوانان از دیگر این شاخصه ها بود که اشتیاق حضور را در این جلسات که در مقطعی به سیزده جلسه در هفته رسید ، باعث می شد .

· از حجت الاسلام جنتی رضوی آثاری هم منتشر شده است:

بله. پدر چند اثر در زمینه علوم دینی منتشر کردند. این آثار پدر بیشتر برگرفته از جلسات درس خودشان است. « خرد » ، « جلوه حق » ، « اسلام ، مکاتب و تشکل » « آهنگ راه » و« الگوی سفیران » .

· در مورد مادرتان و نقش شان در مبارزات و فعالیت های پدرتان بفرمایید:

پیشینه خانوادگی مادربه استهبان در استان فارس برمی گردد. پدر بزرگ و اجداد ایشان از ملاکین و مبارزین ضد استبداد آن سامان بودند که پدرشان به دلیل شرایط سخت حکومتی که برای ایشان پیش می آید از استهبان فارس به سرخس در استان خراسان نقل مکان می کنند و سپس به بجنورد و در نهایت در مشهد اقامت می کنند . در آنجا دو خانواده که در یک محل بودند با هم آشنا می شوند و با پدر ازدواج می کنند.

خاطره ای که در دره گز بودیم یادم می اید پدر در زمان اذان و موقعیت محرم بلندگویی داشت که زمان اذان و ایام خاص روشن می کرد و خیلی اصرار داشت که نماز ظهر و عصر حتما اذان پخش شود. هر روز زمان اذان از منزل ما اذان پخش می شد و درروزهای عزاداری هم نوحه پخش می شد.

· خاطره ای هم از مقام معظم رهبری دارید:

در زمان تبعید در یک منزلی قدیمی بودیم ، از قضا پدر هم نبودند که ایشان به همراه مرحوم آقا سید احمد خمینی به ما سر زدند . این سرکشی به خانواده های تبعیدی ها وزندانی ها یک سیره ای بود بین زندانی هایی که آزاد می شدند و یا کسانی که در اسارت نبودند که به خانواده اسیران در بند هم سر بزنند.

· در انقلاب و جمهوری اسلامی جایگاه حجت الاسلام جنتی رضوی کجا بوده است؟

قبل از آن باید به واقعه ای اشاره کنم و آن هم مقابله و جلوگیری از حرکت تیپ زرهی کرمانشاه به سمت تهران و مسدود کردن مسیر حرکت این تیپ بود . روز هیجدهم بهمن سال 57، خبر رسید که تیپی مکانیزه از کرمانشاه به قصد مقابله با حرکت مردم به سمت تهران در حرکت است و در شهرهای مختلف نتوانستند از حرکتش جلوگیری کنند که شب نوزدهم بهمن با اقدام به موقع و به جای مردم کرج و بالاخص منطقه چهارصد دستگاه این تیپ متوقف شد. حضور پدر در این جا و در این واقعه به طوری بود که بدون کوچکترین خسارتی این تیپ تسلیم شد و همه امکانات و تجهیزات آن هم به دست انقلابیون افتاد و بعدها در تجهیز کمیته مرکزی انقلاب کرج مورد استفاده قرار گرفت .

پدر مدتها قبل از تبعیدگاه خود بدون اتمام مدت آن به کرج آمده بود و در مراحل پیروزی انقلاب در کرج بود. در جریان تظاهرات متعدد مردم کرج ، در زمان تحصن روحانیون در دانشگاه تهران ( در اعتراض به حرکت دولت بختیار ) در تسخیر مراکز مهم و دولتی توسط مردم و بالاخص در شکل گیری نهادها و تشکل های انقلابی حضوری فعال داشت و عمده ی فعالیتشان در شورای فرماندهی و فرماندهی کمیته مرکزی انقلاب اسلامی در کرج بود.

از آزادگی دوارن انقلاب تا جانبازی دفاع مقدس

· حضور در دفاع مقدس از چه زمانی شروع شد و چه زمانی به درجه جانبازی نایل شدند:

اولین اعزام رزمندگان از کرج برای مقابله با دشمن بعثی با فرماندهی پدر صورت می گیرد که به جبهه های غرب اعزام می شوند وتا مدتی در منطقه می مانند و پس از چند ماه برای سازماندهی مجدد نیروها برمی گردند و این رفت وبرگشت چندین بار انجام می گیرد و در عملیاتهای متعددی هم به عنوان نیروی رزمی و هم به عنوان تبلیغی حضور پیدا می کنند.

در عملیات بیت المقدس، پس از آزادسازی خرمشهر اولین یگانی که وارد شهر خرمشهر می شود ، یگانی ست به فرماندهی «حاج آقا فضلی» که پدر هم در این یگان حضور داشته است. در اینجاست که شهید «حاج علی گروسی» اذان پیروزی بر مئذنه مسجد جامع سر می دهد و اولین نماز جماعت پس از پیروزی در مسجد جامع خرمشهر به امامت پدر اقامه می شود که از خاطره های شیرین و بیاد ماندنی ست .

حضور پدر تا عملیات والفجر مقدماتی در جبهه است تا این که در این عملیات به شدت مجروح می شود و ترکش به پا و دستشان اصابت می کند و بیشترین آسیبی که می بیند گلوله ای ست که به زیر قلبشان اصابت می کند و در بیماستان نمازی شیراز مورد عمل جراحی قرار می گیرد و مداوا نمی شود و به تشخیص پزشکان به آلمان اعزام شد و حدود چهار، پنج ماه آلمان بود اما درمان نشد و آن گلوله همچنان در بدنشان باقی ماند تا سرانجام در یازدهم محرم سال 1386، پس از نماز ظهر ، برای نماز عصرآماده می شود که جان به جان آفرین تسلیم می کنند.

از آزادگی دوارن انقلاب تا جانبازی دفاع مقدس

· در مورد فعالیت های ایام محرم و مجالس روضه خوانی پدر بگویید :

محرم مهمترین فصل تاریخ بشریت است. بحث عاشورا و حرکت امام حسین علیه السلام به عنوان سرمشق و الگوی مجاهدان در همه اعصار تاریخ بوده و خواهد بود و انقلاب اسلامی در ایران نیز از این مکتب الگو گرفت و مبارزان و مجاهدان در آن ایام به هر عنوان سعی در بازخوانی و شناخت این حرکت و شناساندن ابعاد این واقعه به مردم و تشنگان حقیقت داشتند و پدر نیز از این قاعده مستثنی نبود .

پدر در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام با دعوت از سخنرانان مبارز و آشنا به مکتب اهل بیت علیه السلام به خصوص در ایام محرم ضمن برخورد با خرافاتی که در طول زمان به پای محرم و عاشورا بسته بودند ، به بازشناسی این قیام و ابعاد انسان ساز آن توجه ویژه ای داشتند و این مسجد پایگاه مهم و تاثیر گذاری در این رابطه بود . ایشان همیشه توصیه و نصیحتشان به اطرافیان این بود که در زندگی روزمره شخصی و اجتماع ، از واقعه های محرم درس بگیرید و آنها را به کار بگیرید .

پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ، پدر در همین مسجد به امامت جماعت و فعالیت های دینی و عقیدتی وسیاسی در قالب کانون ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مشغول بود.

در ایام محرم که طبق معمول بیشتر مراسم در دهه اول محرم بود، تا چند روز بعد از این دهه هم مراسم می گرفتند و درهمین محله چهارصددستگاه تا روز سوم هم دسته و هیات راه می انداختند و عزاداری می کردند و می گفت که از الان به بعد است که مصائب اهل بیت علیهم السلام شروع می شود و وقایعی بعد از شهادت امام حسین علیه السلام اتفاق می افتاد و کاروان اسرا را هم باید دنبال کرد. پدرم همیشه تاکید داشت که مجالسی را برگزار یا شرکت کنید که معارف اهل بیت علیهم السلام را بگویند و صرفا سینه زنی یا زنجیرزنی نباشد.



گفتگو از نجمه اباذری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده