در سالروز شهادت منتشر می شود؛
خیلی در فکر رفتن به جبهه بود و دایم از حال و هواي جبهه برای من تعريف كرد و گفت كه مگر خون من از ديگران رنگين‌تر است من مي‌روم و هر چه خدا بخواهد، همان مي‌شود و شما هيچ‌گونه نگران نباش.
مگر خون من از دیگران رنگین تر است


نوید شاهد البرز؛ شهيد «سيد ابوالفضل حسيني» در تاريخ اول دیماه 1346، در يكي از روستاهاي اطراف تبريز به دنيا آمد. پس از اين كه دوران كودكي را در همان منطقه پشت سر گذاشت و وارد دبستان شد و در سن نه سالگي با خانواده به «تبريز» نقل مکان کردند و تا سوم راهنمايي را در «تبريز» گذراند و بعد به منطقه «كاووسيه » در اطراف تهران ساكن شدند و در آنجا دو سال در مكانيكي مشغول به كار شد. بعد از آن زمان رفتن به خدمت سربازي فرا رسيد و ايشان دوران آموزشي خود را در «تربت حيدريه» گذراند. بعد از آن دو سال خدمت سربازی را در «انديمشك» بود و در اين مدت چند بار به مرخصي آمد و يك بار هم شيميايي شده بود كه از ناحيه چشم آسيب ديده بود.

ايشان ‌حدود دو سال خدمت مي‌كند و نزديك به پانزده روز مانده بود خدمتش به پايان‌ برسد در تاریخ بیست و نهم خرداد ماه 1367، در منطقه «مهران» به درجه رفيع شهادت مي‌رسد كه تاكنون پیکرش مفقود است. ايشان به گفته يكي از دوستانش تير مي‌خورد و او را داخل آمبولانس مي‌گذراند تا به عقب بياورند كه عراقي ها حمله مي‌كنند و در آن ميان شهید و افرادي كه داخل آمبولانس بودند مفقود مي‌شوند.


نقل خاطره ای کوتاه از مادر شهيد؛ يك بار سيد ابوالفضل شيميايي شده بود و حالش خیلی بعد بود. من  به او گفتم كه چون شيميايي شدي مي تواني بيشتر مرخصي بگيري و در خانه بماني ولي او حرف من را قبول نكرد. خیلی در فکر رفتن به جبهه بود و دایم  از حال و هواي جبهه برای من  تعريف كرد و گفت كه مگر خون من از ديگران رنگين تر است من مي‌روم و هر چه خدا بخواهد همان مي‌شود و شما هيچ گونه نگران نباش.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده