در سالروز شهادت منتشر می شود؛
پدر جان و مادر جان خوشحالم از شما که چنین فرزندی را تحویل جامعه داده اید. خدمت برادرهای عزیزم سلام به شما می رسانم و امیدوارم که همگی پشتیبان انقلاب باشید و از انقلاب دفاع کنید و همانند علی اکبر حسین از انقلاب مردمی اسلام در مبارزه بر علیه ستمگران دفاع و همدیگر را یاری کنید و خداوند نیز به شما عزیزان کمک خواهد کرد. در پیروزی پدر جان و مادر جان صبر انقلابی داشته باشید.
فرازی از حیات و کلام شهید

 

نویدشاهد البرز؛ شهید «بیژن رفیعی» در شهریور ماه سال 1337، در روستای «بزج» طالقان در خانواده ای مومن و متعهد متولد شد. در نزد پدر و مادر مسلمان و متعهد خود درس زندگی آموخت و اساس زندگی اسلامی در وی شکل گرفت.

در دبستان در روستا در پایه پنجم ابتدائی تحصیل کرد اما به دلیل فقر مالی و نبود امکانات آموزشی در سطوح بالاتر تحصیل در روستای زادگاهش ناچار به ترک تحصیل و اشتغال به کار شد. در کنار پدر به کار کشاورزی در مزرعه مشغول شد. زندگی روستایی اقتضاء می کرد که کودکان نیز با وجود سنگینی کار بزرگترها در حد توان کمکی به آنها داشته باشند و او نیز از اوان کودکی با تلاش و کار بسیار زندگی می کرد. در کنار پدر چند سال یاریگر او بود و سپس در آموزش و پرورش به عنوان خدمتکار مشغول به کار شد در این جایگاه نیز به صداقت تمام می کوشید و از سر رغبت و احساس مسئولیت وظایف خویش را نحو احسن انجام می داد.

با شروع جنگ تحمیلی از سوی دشمنان انقلاب و فرمان بسیج همگان امام خمینی (ره) دست در دست جوانان رشید این مرز و بوم پیمان بستند که تا آخرین قطره خون از مرزهای میهن اسلامی دفاع کنند و بهمین منظور پس از طی دوره های آموزشی نظامی در تاریخ هیجدهم فروردین ماه 1360، به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و در محل «سلیمانیه» عراق به نبرد با دشمن کج خیال پرداخت.

شهید رفیعی در مدت کوتاه حضور خویش در مرزهای سرخ و گلگون وطن و رشادتهایی از خود نشان داد و سرانجام در تاریخ بیست و دوم خرداد 1360، در اثر اصابت ترکش خمپاره، شهد گوارای شهادت نوشید و تاج زرین شهادت بر سر نهاد.

مزار مطهرش در روستای زادگاهش «بزج طالقان» مقدم زائران را چشم انتظار است و روح بلندش پیروزی و سر افرازی اسلام و مسلمین را خواهان است.

 

  شهید «بیژن رفیعی» در وصیت نامه خود چنین آورده است:

 

بنام خدا

سلام علیکم ؛ پس از تقدیم عرض سلام امیدوارم که همیشه در پناه حق خوش و خرم بوده باشید. سلام به امام امت و درود به تمام رزمندگان اسلام. خواهشی که از شما دارم که نگذارید خون این شهیدان پایمال شود و مرا هیچ ملالی نیست به جزء پیروزی لشکر اسلام به کفر شرک و الحاد جهانی به رهبری امام خمینی (ره) و پدر جان و مادر جان نمی دانم که چه بگویم و چگونه بنویسم .

پدر جان! خوشحالم از اینکه به جبهه جنگ می روم و دفاع از میهن و دین و انقلاب می کنم.

باری پدر خوب و مهربانم و ما در قهرمان و دنباله روی زینب کبری(ع) امید من و تمام برادرانم در جبهه جنگ این است که همیشه شما شیر زنان و شیر مردان که در پشت جبهه هستید بتوانید با هم کاری و کوشش خود توطئه های دشمنان اسلام را خنثی کنید و ما را در پیروزی بر صدامیان کافر کمک و یاری نمائید. انشااله پدر عزیزم از تو می خواهم که همیشه مرا و همرزمان مرا دعا کنی به حرف ضد انقلاب گوش فرا ندهید و با افراد ضد انقلاب مبارزه کنید.

پدر جان و مادر جان خوشحالم از شما که چنین فرزندی را تحویل جامعه داده اید. خدمت برادرهای عزیزم سلام به شما می رسانم و امیدوارم که همگی پشتیبان انقلاب باشید و از انقلاب دفاع کنید و همانند علی اکبر حسین از انقلاب مردمی اسلام در مبارزه بر علیه ستمگران دفاع و همدیگر را یاری کنید و خداوند نیز به شما عزیزان کمک خواهد کرد. در پیروزی پدر جان و مادر جان صبر انقلابی داشته باشید. خدا کند هر چه زودتر اسلام تمام جهان پیروز شود. خواهرم مرضیه جان به تو ای عزیز خانه سلام می رسانم و از راه دور می بوسمت و تو ای مادر تربیت و حجاب خواهرم را باید بپرهیزید.

پدر جان و مادر جان از شما خواهش دارم بعد از شهید شدن من هیچ ناراحت نباشید اگر بخواهید یک ذرّه ناراحت باشید مسئول خون تمام شهدا هستید و ای تو مادر که شب و روز برای من زحمت کشیده ای امید من این است که مرا حلال کنی و خوشحال باش که فرزندت در این راه جان داده و مادر شما از همه فامیلها و همسایه ها و دوستان و آشنایان رضایت و حلالی مرا بگیرید و مدیون من و همه شهدا هستید که اگر ناراحت از شهید شدن من باشید . پدر جان مبلغ ناچیزی در بانک ملی دارم که آن را بگیرید و نصف آن را بین خودتان تقسیم کنید و نصف آن را بدهید به جنگ زدگان و یا بیچارگان.

پدر جان! من یک قدری نماز و روزه قضا شده است اگر می توانید بدهید به کسی که اعتقاد دارید انجام دهد و پولش هر چه قدر شد می دهید و برادرهای عزیزم به شما ها بگویم نماز خود را بخوانید و روزه خود را نگهدارید و برای اسلام کوشش و فعالیت کنید.

و سلام علیکم و رحمه الله و برکاة

پدر جان و مادر جان و برادرهایم و خواهرم خداحافظ

دیگر عرضی ندارم به جزء سلامتی شما از اینکه وقت گرانبهایتان را صرف وصیت نامه من کردید متشکرم.

این وصیت را به شما می کنم که بعد از شهید شدن من مرا به وطنم ببرید من در طالقان قریه «بزج» می باشد.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده