در سالروز عروج آسمانی شهید منتشر می شود؛
جلیل داوطلب شد و گفت من می روم و به بچه ها غذا می رسانم. او موفق شد در آن شرایط سخت از زیر آتش شدید دشمن بگذرد و به رزمندگان در جزیره مجنون برسد. آخرین پیام از سنگرهای جزیره مجنون اینست که پیشینیان ولایت فقیه واسلام و امام امت باشید و توی دهان این ضد انقلابیون از خدا بی خبر و نق بزنها مدعی های دروغین و غیره بزنید.
گذر از معبر آتش و آخرین پیام از سنگر مجنون ؛ شهید «جلیل ساسانی نژاد»


نویدشاهد البرز؛ شهید «جلیل ساسانی نژاد» در سال 1342، در روستای « شلمزار» از توابع شهرستان «ساوجبلاغ» در یک خانواده مومن و مسلمان چشم به جهان گشود. دوران کودکی آن تحت سرپرستی و حمایت والدین سپری گردید و درس شجاعت و شهادت را از آن آموخت و یک سردار لایق برای اسلام و مسلمین گردید. پس از طی دوران کودکی وارد مدرسه شد و تا پنجم ابتدائی به تحصیل مشغول شد. در کودکی سایه پدر از سر او کوتاه شد و جای خالی او احساس می شد.

شهید جلیل تا دوم راهنمایی ادامه تحصیل داد و بعد از ان با همتی کودکانه تصمیم گرفت که جای خالی پدر را پرکند و با دستان کوچک و همتی مردانه زندگی را پیش ببرد.

او برای تامین مخارج زندگی در کارخانجات فخر ایران مشغول به کار شد و چندی نگذست که روحیه دلاوری و پاسداریش او را به عضویت سپاه پاسداران «آبیک» در آورد و در مواقع مناسب دوره های لازم و مهارت جنگی را در این ارگان آموخت.

با فرا رسیدن موعد خدمت مقدس سربازی برای خدمت زیر پرچم مقدس جمهوری اسلامی مهیا گشت و عازم پادگان «عجب شیر» گردید و بعد از سپری کردن دوران آموزشی به پادگان مشهد مقدس برای ادامه خدمت اعزام گردید.

حدود بیست ماه در نبرد با صدامیان مردانه جنگید و به اسارت عراقی ها در آمد و به مدت یک هفته از اسارت نیروهای عراقی بودند که با شجاعت و دلاوری های رزمندگان اسلام آزاد شدند و به علت اسارت به ناراحتی جسمی مبتلا شدند تا اینکه به بیمارستان منتقل گردید و بعد از بهبودی مجدد به جبهه اعزام شد و در تاریخ بیست و دوم اردیبهشت 1365، در عملیات والفجر هشت بعد از جانفشانی های فراوان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. تربت پاک شهید در گلزار شهدای ساوجبلاغ نمادی از ایثار و شهامت می باشد.

«داوطلبانه به دل آتش زدن»

به نقل از خانواده و به روایت از همرزم شهید است که برای عده ای از نیروها که در جزیره مجنون بودند باید غذا می بردیم اما آتش دشمن آنقدر سنگین بود که امکان گذشتن از این آتش با قایق و رسیدن به بچه ها نبود.

جلیل داوطلب شد و گفت من می روم و به بچه ها غذا می رسانم. او موفق شد در آن شرایط سخت از زیر آتش شدید دشمن بگذرد و به رزمندگان در جزیره مجنون برسد.

در فراز هایی از وصیت نامه شهید «جلیل ساسانی نژاد» چنین آمده است:

سپاس خداوند بزرگ را که مرا مسلمان آفرید و از گودال تاریکی که فرو رفته بودم به برکت خون شهیدان بیرونم آورد و دوباره به من لطف و مرحمت عنایت کرد و امروز این لیاقت را نصیبم کرده است که با آگاهی و اختیار راهی جبهه حق شوم و گمشده خود را در این جا پیدا کنم. گمشده من اسلام است خداوند است حسین و مهدی و فاطمه اند و گمشده من کربلا است.

«اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله» شکر ایزدی را که پیامبر و جانشینان او را برای هدایت ما فرستاد و امروز جنگ اسلام و کفر را پیش آورد تا مردم را آزمایش کنند که چه کسی دوست دار واقعی امام حسین(ع) است تا به جبهه بیاید و به ندای «هل من ناصر» امام غریبش لبیک بگوئید و چه کسی فقط در حد زبان و مسجد و سینه زنی پیرو امام حسین است و عملا هیچ قدمی برای یاری دین حسین بر نمی دارد.

امروز روز عاشورا است و زمین کربلا و امام امت پیر جماران و نائب امام زمان حضرت امام خمینی در صحنه کربلا و فرمانده جبهه هاست.

امروز با همت والای شما مردان و جوانان باید دشمن خوار و ذلیل گردد. امروز روز غلبه به مستضعفین بر مستکبرین و روز غلبه اسلام بر کفر است. ای مردم شهید پرور و بیدار دل جبهه ها را یاری کنید. جبهه ها نیرو می خواهد. دل از دنیا برکنید و جبهه ها را پر کنید. از این فرصت استفاده کنید و دل امام امت را شاد کنید و دشمنان او را غمگین سازید. ای جوانان و دوستان عزیز و ای برادرانم نگذارید اسلحه من بر زمین بماند سلاح را بر دارید و بر قلب دشمن دین یورش کنید تا کربلا را آزاد و خانواده شهدا را دلشاد کنید.

مادر عزیز اگر چه داغ جوان سخت است و تو برای من خیلی زحمت کشیدی و خون دل خوردی ولی مثل حضرت لیلا که علی اکبرش را قربانی کرد صبر پیشه کن و اگر گریه می کنی بر مصائب اهل بیت امام حسین گریه کن مادر شیرت را حلال کن و برای پیروزی نهایی وباز شدن راه کربلا دعا کن و در شهادت من افتخار کن که مادر شهیدی و روز قیامت پیش حضرت فاطمه و حضرت لیلا سر بلند و رو سفیدی و از کلیه برادران عزیزم حلالیت می طلبم و مخصوصا شما برادر عزیز فتح الله بعد از من برادر بزرگ شما هستی که از مادر و خواهرمان باید نگهداری کنید با آنان با مهربانیت رفتار کن و در سختی ها صبر پیشه کن.

از شما خواهران دلسوز و مهربانم حلالیت می طلبم و امیدوارم برادرانم و خواهرانم در مقام عمل در عبادت تقوی و احسان و حجاب و تربیت فرزندان و آشنائی با قران وخدمت به دیگران پیشقدم و نمونه باشند و اینچنین راه برادرشان را ادامه دهند.

تو را به خدا دست این سرمایه داران زالو صفت و ریا کار را قطع و کوتاه کنید تا کسی اینها باید خون مردم را بمکید وکسی دم بر نیاورد مگر قیامتی نیست مگر نباید در پیش گاه خدا حاضر شوید و جوابگو باشند چرا شرم نمی کنند از این همه شهید و مفقود و مجروح، اسیر مرگ بر آنان و نفرت لعن خداوند به آنها باد.

آخرین پیام از سنگرهای جزیره مجنون اینست که پیشینیان ولایت فقیه و اسلام و امام امت باشید و توی دهان این ضد انقلابیون از خدا بی خبر و نق بزنها مدعی های دروغین و غیره بزنید.

از همه مردم حلالیت می طلبم و امام را دعا کنید.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده