در سالروز شهادت شهید« اسماعیل اسماعیلی ده آبادی» منتشر می شود:
هم اکنون که برای شما این نامه را می نویسم ساعت هشت شب است و در سنگر هستیم و در چند صد متری ما عراقیهای...چون در اینجا به من خیلی خوش و ضمنا ما تا چند روز دیگر برای استراحت به پشت جبهه می­ آیم و تا عید هم امکان دارد به مرخصی بیایم...
گذری بر زندگی و نامه ای که در روزهای قبل از عید نگاشته شد

نویدشاهدالبرز:

شهيد «اسماعيل اسماعيلي ده آبادی» در دهم فروردین ماه 1340، در خانواده اي متدين و مذهبي و زحمتكش در منطقه «کلاک کرج» ديده به جهان گشود. پس از طي دوران خردسالی و بازیهای کودکانه در طبیعت زیبای محل سکونتش و در ميان خانواده ای پر مهر و محبت در سن هفت سالگي وارد دبستان شد.

وی پله های ترقی در جهت تعالی در امر تحصیل را با موفقیت طی می نمود و از دوره ابتدايي به راهنمايي و سپس دبيرستان را یافت و موفق به اخذ مدرك ديپلم در یکی از رشته های هنرستان گرديد.

شهيد «اسماعيل اسماعيلي ده آبادی» در زمان انقلاب با اينكه سن كمي داشت ولي در اكثر راهپيمايي ها و تظاهرات بر عليه رژيم منحوس پهلوي شركت مي كرد و فعاليت چشمگيري داشت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در صحنه به طور جدی تری حضور داشت و با تشکیل نهاد طیبه بسیج ، او نیز همچون تمام ازاد اندیشان به عضویت این نهاد پاک و بی آلایش روی آورد. در کسوت یک بسیجی که قرار گرفت به فعاليتهايش افزون گشت و با شروع جنگ تحميلي او از هيج كمكي نسبت به رزمندگان اسلام در جبهه هاي نور عليه ظلمت فرو گذار نمي كرد و از هر طريقي به جان بر كفان اسلام ياري و مساعدت مي رساند و تا اینکه زمان خدمت در زیر پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران فرا رسید و او مشتاقانه به مشمولین سربازی پیوست.

او نیز مانند دیگر رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل از جان خود گذشت و دلاورانه حماسه هایی بر تاریخ ایران اسلامی حک نمود و سرانجام جان به جانان تقدیم نمود و سرانجام در تاریخ سوم اسفند ماه 1362، در منطقه شلمچه جاویدالاثر شد. پیکر پاک شهید در سال ها بعد توسط گروه تفحص کشف و ریارتگاه او در امامزاده حیدر در کلاک کرج نمادی از جانبازی در راه دین و کیان سربازانی چون او می باشد.

گذری بر زندگی و نامه ای که در روزهای قبل از عید نگاشته شد

از شهید اسماعیل اسماعیلی ده آبادی نامه ای به یادگار مانده  که در حال و هوای پایان سال نگاشته شد و در ادامه خبر مطالعه می کنید:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت پدر و مادر عزیزم؛

پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد و کدورتی نداشته باشید و اگر از احوالات اینجانب پسر خود، اسماعیل خواسته باشید؛ به حمدا.. نعمت سلامتی برقرار است و هیچگونه ناراحتی و نگرانی ندارم مگر از دوری شما عزیزان.

باری به عرض می رسانم که امروز جمعه که ما در خرمشهر بودیم برای شما یک تلگرام فرستادم که ان شاءا.. به دستتان رسیده است.

روزی که من از خانه حرکت کردم، فهمیدم که به لشگر 77 خراسان تقسیم شدم و حسین خدابخشی هم به ارومیه اعزام شد که روز سه­ شنبه خدابخشی ساعت ده صبح با اتوبوس به ارومیه رفت. ما ساعت سه بعدازظهر به راه­ آهن آمدیم و ساعت شش بعدازظهر سوار قطار شدیم و ساعت 30 :11 صبح فردا چهارشنبه به اهواز رسیدیم و ساعت سه بعدازظهر به طرف خرمشهر حرکت کردیم و تا روز جمعه در آنجا بودیم . روز جمعه تقسیم شدم و به جبهه شلمچه آمدیم و هم اکنون که برای شما این نامه را می نویسم ساعت هشت شب است و در سنگر هستیم و در چند صد متری ما عراقیهای بیچاره بدبخت قرار دارند من در اینجا پیش یک عده بچه­ های خوب هستم. در اینجا اوضاع خیلی خیلی خوب است و هیچ خطری نمی باشد و شما هم به هیچ وجه ناراحت نباشید. چون در اینجا به من خیلی خوش و ضمنا ما تا چند روز دیگر برای استراحت به پشت جبهه می­ آیم و تا عید هم امکان دارد به مرخصی بیایم لذا اینطور که گفتم: شما اصلا ناراحت نباشید و تا عید هم امکان دارد به مرخصی بیایم.

ضمنا آدرس خدابخشی (فرهاد) را هم برای من بفرستید و بنویسید که کجا هست؟ خانواده­ شان را سلام برسانید. از طرف من سعید، زهرا ، محمدرضا و زهره را سلام می رسانم. عمو امیر ، مامان و خاله کبری و خاله فاطمه و دایی میرزا، دایی خیراله و عمو محمد و دایی حسن و عمو علی را با خانواده سلام برسانید. رضا پسرخاله را سلام می رسانم. مینا و عمو رحمت و بچه­ هایشان و مریم و عباس آقا با بچه ­ها و همچنین پوران و حسین آقا و عباس و رضا و جهانگیر و حجت و جهانبخش و قاسم و محسن و مهین و خلاصه تمام بچه­ ها و فامیلها را سلام برسانید.

غلامحسین را با خانواده سلام مخصوص می رسانم. همسایه­ ها را چون ممکن است کسی را فراموش کنم که نام ببرم یکی یکی سلام می رسانم و دعاگو می باشم.

عمو عباس و عمو احمد را همراه خانواده­ شان همراه عمه­ ها با خانواده سلام گرم عرض می کنم و شما آدرس عموها را بنویسید تا برایشان نامه بدهم. خالدآبادی­ها را سلام جداگانه می رسانم به خصوص اکبر و رضا را از طرف من سلام برسانید. محمد رحمانی با خانواده و خلاصه اینطور بگم که هر کس را اسمش را ننوشتم شما به جای من در همین نامه بنویسید تا جای هیچ گله­ ای نباشد و هرکس هم خواست برای من نامه بنویسد شما آدرس بدهید به آنها . بامید دیدار خدانگهدار شما.

آدرس اهواز ـ صندوق پستی 3/0111 دسته یک سرباز دیپلم وظیفه اسماعیل اسماعیلی ده آبادی 62/11/21 جمعه

گذری بر زندگی و نامه ای که در روزهای قبل از عید نگاشته شد
گذری بر زندگی و نامه ای که در روزهای قبل از عید نگاشته شد

منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده