در سی و یکمین سالروز شهادت «شهید سعید رضایی نیری» منتشر می شود:
اينكه مى گويم؛ «شهيد مقدمه يك بى نهايت راه است» مطلب عميقى است كه رسيدن به آن براى همگان مقدور نيست. شهيد از بدن و جامه، روح و انديشه حق سرشت و پاكی با خستگى خويش كسب شرافت ...
شهادت برادر چراغ راه شهید

نوید شاهد البرز:

شهدا شمع محفل بشريتند و شهيد شاهد است و شفيع ,شهيدان را مرده مپنداريد و آنها زندگاني هستند كه در جوار خدا روزي مي خورند. شهيد آزاد هست همانگونه كه آزادي را به جان خريد و خون خود را در راه تحقق اسلام نثار نمود.

«شهيد سعيد رضایی» به سال 1350 ه .ش در شهرستان كرج و در خانواده اي متوسط و مذهبي پا به عرصه وجود نهاد و در دامن پر مهرمادر پرورش يافت و در دوران كودكي خود را در محله «بلوار ماهان» كرج گذراند و در سن هفت سالگي در دبستان شهيد «مصطفي خميني» مشغول به تحصیل گرديد و در سال آخر دوره دبستان بود كه برادر عزيزش «مجيد رضایی» به شهادت رسيد و از همان زمان در وجود سعيد تحول ديگري به وجود آمد و با ثبت نام در بسيج در فعاليتهاي شركت مي جست و شبهاي بسياري را به گشت و پاسداري در شهر مي گذراند و همچنان دوران راهنمایی خود را در مدرسه شهيد مصطفي خميني مي گذراند و بعد از مدتي كه در بسيج محل فعاليت داشت به «بسيج ناحيه ده» منتقل و در انجا نيز به فعاليت هاي خود همچنان ادامه مي داد و به دارا بودن صفات نيك اسلامي و دلسوزي نسبت به انقلاب مسئوليت تبليغات ناحیه ده « كرج» بر عهده او گذارده شد.

او همواره اكثر اوقات خود را در «ناحيه ده» در امور تبليغي و ساير موارد مردمي مي گذراند. از صفات بارز او در ميان خويشان و دوستان مي توان از تواضع  و خوشرویی و ادب بسيار اين شهيد عزيز نام برد. با اينكه پانزده سال بيش نداشت. از قامت رشيدي برخوردار بود بطوريكه هيكل رعنايش از قامت پدر نيز فزوني داشت. شهيد «سعيد رضائي» به جبهه و جنگ اهميت فراواني مي داد و با شهادت برادرش و چند تن از دوستانش از جمله «مهدي عشيري» مسئوليت بيشتري در خود احساس مي كرد و هميشه در پي موقعيت مناسبي بود تا سلاح برادر بر گيرد و خود را به جبهه برساند.

تا اينكه در سال1365، به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گشت و در گروهان فتح گردان علي اكبر و در عمليات كربلاي پنج در جبهه شلمچه در حاليكه دشمن زبون را با سلاح آر.پي. جي به عقب ميراند، سينه مملو از عشق به معبود را در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1365، آماج گلوله دژخيمان کرد و به جوار رحمت حق پيوست. پيكر پاكش  توسط مردم حزب الله تشيع گشت و در گلزار شهدا «امام زاده محمد» در كنار برادر شهيدش «مجيد» آرمیده است.

شهید گرانقدر«سعید رضایی» در آغاز وصیت خود تمسک می جوید به آیه سی و پنج از سوره مائده و این آیه را مدعایی برای جهاد فی سبیل الله خود می داند و باز هم در همین وصیت نامه آیه 168 سوره آل عمران را آورده است و در مقام و جایگاه شهید و وحدت احاد ملت سفارش و خاطرنشان کرده است که در ادامه این وصیت نامه را می خوانید:


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

به نام او كه همه چيز از اوست . به نام او كه زندگيم در جهت اوست. به نام او كه زنده به اويم. به نام او كه از اويم. شدنم در جهت اوست بودنم و رفتن براى اوست، معبودم اوست، مقصودم اوست ، مرادم است ، اميدم است . احساس مى كنم با قلبم ، با ذره ذره وجودم، با تمام سلولهايم احساس مى كنم اما بيانش نتوان كرد . اى همه چيزم به يادت هستم ، به يادم باش كه بى تو هيچ و پوچ خواهم بود .

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏ اند مرده مپندار بلكه زنده‏ اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند

مقام شهيد را كى مى تواند، درك كند كه خود آن طرف «راه» لااقل برايش روشن شده باشد تا آنگونه كه شايسته يك شهيد است بگويد. ولى من خودم، نسبت به بينش خودم، يك نوع تشبيه جديد و نويى دارم. به نظر من شهادت مقدمه بى نهايت راهى است براى رسيدن به يك بى نهايت. راه ديگر چرا ؟ چون همه مى دانيم مقام رفيع شهادت آنچنان كه زبانزد همگان است يك مطلب ساده نيست ، مقام پر ارج و بالاييست و ارزش و عمل آن براى همه روشن است .

پس اينكه مى گويم؛ «شهيد مقدمه يك راه بى نهايت است» مطلب عميقى است كه رسيدن به آن براى همگان مقدور نيست. شهيد از بدن و جامه، روح و انديشه حق سرشت و پاكی با خستگى خويش كسب شرافت كرده است و بدن او يك جسد است يعنى جرمى كه حكم روح بر بدن او جارى شده و از هر گونه زشتى و ناپاكى مبراست ، حكم شهيد يك حكم نورانى و مقدس است.

من به عنوان يك وصيت بايد بگويم وحدت كلمه را حفظ كنيد زيرا بدون وحدت ادامه انقلاب ميسر نيست . پدر و مادر عزيزم در عزاى من گريه و زارى نكنيد چون شهادت افتخار و نزديكى به خداى بزرگ است .  به شما برادران عزيزم سفارش مى كنم كه از مكتب اسلام و امام امت پيروى كنيد و زينب وار راه مرا ادامه دهيد. در پايان از شما پدر و مادر عزيزم كه برايم زحمت كشيده ايد و تمامى دوستان و آشنايان حلاليت مى طلبم و همه شما را به خداوند بزرگ مى سپارم . هرگز از ياد خدا غافل نشويد.

بار الها جوانان رزمنده ما پيروزى را از تو مى دانند و به قدرت‌ خود مغرور نيستند. به‌ اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى.

و السلام عليكم و رحمت ا... و بركات هشتم بهمن ماه 1365


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده