در سالروز شهادت شهید« نجاتعلی فلاحت»
بعد از «فتح بستان» درنبرد پاسگاه مرزي «سابله» به شدت مجروح مي شود بطوريكه كليه هايش از كار مي افتد وپاهايش فلج مي گردد. وي پس از دوازده روز بستري شدن در دوم دیماه 1360،مصادف با روز اربعين حسيني بر پدر خود كه او نيز مجروح...
سبقت در شهادت بر پدر در روز اربعین حسینی


نوید شاهد البرز:

شهيد «نجاتعلي فلاحت» فرزند برومند شهيد «گنجعلی فلاحت» در سال 1336، در يكي از روستاهاي «شيراز» متولد گرديد. وي در تمام نابسامانيها و زجرهاي پدر درجهت مبارزه با فئودالها وسرسپردگان رژيم سفاك پهلوي شريك بود .

شهيد نجاتعلي در سال 1342، به همراه پدر از شيراز به كرج عزیمت نمود و در دبستان فاتح(درمحل فعلي ستاد بسيج سپاه) مشغول تحصيل شد. پس از گذراندن تحصيلات ابتدایی جهت كمك به پدر در امرمعاش خانواده به استخدام كارخانه «جهان چيت» كه پدرش نيز كارگر همان كارخانه بود، درآمد و در بخش بافندگی مشغول كار گرديد. وی همواره ياری با وفا و همفكری صديق براي پدر مبارزش به شمار مي آمد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي به همراه پدر و دو برادر ديگرش «جوادعلی» و «پنجعلی» نگهباني ازدست آوردهای انقلاب اسلامي را درمحل برعهده گرفت و در زمانيكه پدرش به جبهه مي رفت، سرپرستي خانواده نيز برعهده او واگذار مي گرديد.

سرانجام درآخرين باري كه پدرش به جبهه مي رفت به همراه او به جبهه هاي جنوب شتافت. تا دين خويش را به اسلام عزيز ادا نمايد. بعد از «فتح بستان» درنبرد پاسگاه مرزي «سابله» به شدت مجروح مي شود بطوريكه كليه هايش از كار مي افتد وپاهايش فلج مي گردد وي پس از دوازده روز بستري شدن درروز دوم دیماه 1360، مصادف با  روز اربعين حسيني  بر پدر خود كه او نيز مجروح و بستري بود در شهادت پيشي گرفته و به لقاء الله مي پيوندد در زمان بستري بودنش در بيمارستان به «شهیدجوادعلي» برادرش كه در بالينش حاضر بوده چنين گفته است :

«كاش خداوند به من توان دوباره اي بدهد تا در جبهه بجنگم و به شهادت برسم و اي كاش خداوند مرا هم لايق شهادت مي دانست .»

        آخرین  نامه به یادگار مانده از شهید«  نجاتعلی فلاحت» :


در قسمت اول نامه به پدر ومادر و برادر و خواهرانم سلام رسانده و از همه «حلال بودي» مي طلبم و از تمام اقوام و وابستگان نيز آرزوي بخشش دارم  و اين را بدانيد كه من راهم را انتخاب كرده ام و چون انتخابم را كرده ام پس ديگر جاي هيچ گونه نگراني نيست. به قول امام بت شكنمان كه فرمودند: ملتي كه شهادت دارد اسارت ندارد پس ديگر براي رفتن به سوي الله نبايد هيچ گونه شك و شبهه ای به دل راه داد و درنگ و كوتاهي ديگر جايز نيست و اما براي شما عزيزان و سروراني كه مرا مي شناختيد و خدمت همگي ارادت داشتم. نيز سخني دارم و آن اين است در تمام اوقات در فكرتان باشد كه اسلام و قرآن و انقلاب به شماها احتياج دارد و بايد صادقانه در راه الله گام برداريد و از تمام هواهاي شيطاني بپرهيزيد و عملأ ثابت كنيد، مبارزه برعليه ظلم و استكبار را پيشه كرده باز ازهمه شماها مي خواهم كه پشتيبان روحانيت مبارز باشيد و در تمام اوقات عمرتان دست از روحانيت و امام عزيزمان نكشيد و او را ياري نمائيد كه حسين (ع) را ياري نموده ايد كه امام زمان (عج) را ياري كرده ايد كه اسلام را ياري كرده ايد كه خون شهدا را پاس داشته ايد.

باز از ميان شهر خون، شهر نبرد، شهر رزمندگان هميشه جاويدان به عرض همگي مي رسانم كه همه شماها و همه بشر در آزادي و در لواي اسلام و قرآن و در تحت فرمان رهبر كبيرمان آن اسطوره مقاومت و مردانگي و در زير سايه اين انقلاب پاك كه با خون شهداي ارزنده اي آبياري شده است، زندگي نمایيد. هرچند من كه سعادت شهادت ندارم اما اگر لطف خداوندی شامل حالم شد، مطالب گفتني را برايتان گفتم.

اي عزيزان و اي سروران و از آن پس شمایید كه بايد حافظ خون شهيدان باشيد و اما مادر و خواهر و برادري نيزدرشيراز دارم كه خيلي محبت كرده اند و خيلي مرا نجات داده اند و هميشه شرمنده زحمات آنها هستم، اميدوارم كه آنها نيز مرا حلال نمايند. در پايان از همه كساني كه به ياد شهداء و به يادمن كم سعادت سـرود خواني مي نمايند، تمنا مي كنم كه گريه ننمايند چون شهادت بالاترين درجه است كه خداوند عطا مي فرمايند.

                                                                                                     والسلام عليكم ورحمه الله بركاته ارادتمند شماها نجاتعلي فلاحت در بيمارستان نمازي شيراز


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده