در سالروز ولادت شهید
بهتريـن جا براى گذشتـن از اين چيـزهاى مادى رفتن به جبـهه بود كه من آن را انـجام دادم و براى تـداوم راه حـق و اسـلام و بيهوده از بين نرفتن خون شهداى اسلام، من از تنها چيزى كه اختيارش دردست خودم بوده گذشتم و جان خود را در راه خدا فدا كردم ..
سیری در حیات طیبه شهید« نصراله لطفی»

نویدشاهد البرز:

شهيد «نصراله لطفي» در سال 1345، در خانواده‌اي مذهبي و متدين در شهرستان كرج ديده به جهان گشود. دوران كودكي را مانند كودكان ديگر سپري كرد و در سن هفت سالگي وارد مهد دانش شد و به تحصيل پرداخت. دوره ابتدايی و راهنمايی را به خوبي سپري كرد و وارد مقطع دبيرستان شد .

اوج جواني شهيد مصادف بود با اوايل انقلاب كه شهيد هم در اين ميان نقش به سزايی داشت و در راهپيمايی ‌ها و تظاهراتهاي مردمي شركت فعالانه داشت تا اينكه انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني عزيز به پيروزي رسيد و امام فرمان ارتش بيست ميليوني را صادر كرد كه شهيد عزيز به فرمان امام وارد بسيج شد و به فعاليت خود به طور شبانه‌روز ادامه داد.

در پي شروع جنگ تحميلي، شهيد عزيز دلش تاب و توان نداشت و عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد تا اينكه سرانجام در تاريخ دوازدهم مهرماه 1361 ، در عمليات «مسلم‌بن عقيل» در منطقه عملياتي «سومار» در اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پیکر پاک شهید در «امامزاده طاهر کرج» به خاک سپرده شد.

شهید «نصراله لطفی» در وصیت نامه خود چنین می نگارد:

اينجانب از دوردست بازوى قدرتمند شما كه دست خداوند بالاى آنست مي بوسم و بر اين بوسه افتخار مي كنم.

درود بر خمينى(ره) بت شكن اميد مستضعفان جهان ، شكر و سپاس خداى را كه بر آدم منت نهاد تا خود انتخاب گر راه خود باشد.

كلا انسان در دوران زندگى خود توسط خداوند امتحان مى شود و در ايـن زمان خـداوند ما را با اين جنگ كه بين حق و باطـل است امتحان مى كند و من اميدوارم كه از اين امتحان سرافراز بيرون آيم و در اين امتحان بايد از جان و مال و غيره گذشـت و بهتريـن جا براى گذشتـن از اين چيـزهاى مادى رفتن به جبـهه بود كه من آن را انـجام دادم و براى تـداوم راه حـق و اسـلام و بيهوده از بين نرفتن خون شهداى اسلام من از تنها چيزى كه اختيارش دردست خودم بوده گذشتم و جان خود را در راه خدا فدا كردم و اميدوارم كه خدا از سر تقصيرات من بگذرد و گناهان مرا ببخشد و من در اين راه كه دنباله روی از راه حسين (ع) است شهيد شوم و به اين درجه والايى برسم .

در آخر از برادران و مادرم و خواهران و دوستان و آشنايان و رفقا حلاليت مى طلبم و اگر من شهيد شدم هر چه دارم كه به پول مى ارزد بفروشيد و به حساب 100 امام واريز كنيد.اگر من شهيد شدم مرا در امامزاده طاهر نزديك قبر دوست شهيدم رسول على پور منورى دفن كنيد و اگر بـرايتان امـكان دارد هر دو هفته برسر قبرم آييد و براى من و ديگر شهداء فاتحه بخوانيد والسلام عليكم ورحمت الله وبركاته

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

نامه شهید:

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .

سلام بر مادر عزيزم و ديگر اعضاء خانواده اميدوارم كه در پناه خداوند حالتان خوب باشد و سلام مرا به خواهرانم برسانيد. حال از وضع پادگان برايتان تعريف كنم؛ ما دراينجا فعلاً كاري نداريم...كلاً وضع در اينجا خيلي رضايت بخش هست و اين پادگانهاي نظامي بهترين محيط براي خود من است و الان ما در باختران سرپل‌ذهاب پادگان ابوذر هستم و اسم گردان ما گردان سلمان است و گروهان 1 امت و تا چند روز ديگر ممكن است كه حمله آغاز شود و به اميد خدا ما در اين حمله ممكن است شركت كنيم، من در اينجا خبري از عليرضا ندارم وتيپ آنها با تيپ ما فرق دارد و در باختران نيستند جواب نامه را به او آدرس بنويسيد.

باختران ـ سرپل‌ذهاب ـ پادگان ابوذر ـ تيپ محمدرسول اكرم ساختمان امام رضا گردان سلمان ـ گروهان يك

به اميد پيروزي تمام رزمندگان و تمام جبهه‌هاي حق عليه باطل وبه اميد پيروزي ضعفاي عالم بر مستكبرين .

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده