شهید تولدت مبارک!
...قرار است در عمليات آتي به عنوان خط شكن وارد عمليات شود و در دهم مهرماه سال 1361 در عمليات «مسلم‌بن عقيل» به درجه رفيع شهادت نائل آمد...
سرباز «خط شکن» عملیات «مسلم بن عقیل»

نویدشاهد البرز:
شهيد «قادر ‌آبادی قره بابا» در چهاردهم آذرماه سال 1341، شمسی به دنيا آمد. دوران كودكي را تا سن 5 سالگي در يكی از محله‌های كرج كه اكنون بيمارستان امام خمينی(ره) در آن واقع است سپري كرد. بعد از آن همراه خانواده‌اش به محله كارخانه قند كرج نقل مکان كردند و تا زمان شهادت در آنجا زندگی مي‌كرد. دوران دبستان را در مدرسه شهيد مالكی به پايان رسانيد و دوره راهنمايی را در مدرسه راهنمايي «خشايار شاه سابق» كه اكنون مدرسه دخترانه «نرگس» می‌باشد طی نمود و بعد از‌آن به دليل علاقه‌ای كه به رشته مكانيك داشت وارد هنرستان صنعتی كرج شد.
در خرداد ماه سال 61 موفق به اخذ ديپلم در رشته مكانيك گرديد. در حين تحصيل در هنرستان عضو بسيج ناحيه 10 «پايگاه شهيدان پناهي» بود و در آنجا فعاليتهای نظامي و در كلاسهای آموزش نظامی شركت می‌كرد.
شهيد آبادی در اين دوران دارای شخصيتی بارز و قابل ستايش شد بطوری كه در محل زندگی خود به پاكی و درستكاری از او ياد مي‌شد. ناگفته نماند كه ايشان با تمام مشغله‌هايی كه داشت به خاطر ضعيف بودن قدرت مالي خانواده كار هم می‌كرد و از محل درآمدش به خانواده كمك می‌كرد تا اينكه در شهريور ماه سال 1361 بعد از اتمام تحصيلات اقدام به اعزام مجدد از ناحيه شد. ايشان هم ثبت‌نام كردند و بعد از گذراندن دوره آموزش نظامی در تاريخ سيزدهم شهريور ماه سال 61 اعزام به جبهه شد.
در يكي از نامه‌هايش كه قبل از عمليات «مسلم بن عقيل» نوشته بود كه در گروه آرپي چي‌زن شده است و قرار است در عمليات آتي به عنوان خط شكن وارد عمليات شود و در دهم مهرماه سال 1361 در عمليات «مسلم‌بن عقيل» به درجه رفيع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

خاطره ای از پدر شهید:
وقتي كه مي‌خواست براي رفتن به جبهه اعزام شود ما مانع رفتن او شديم ولي ايشان در ميان صحبتهايش به من گفت: كه پدر بادمجان بم آفت ندارد. ما بايد به جبهه برويم تا ايمان خودمان را ثابت و تقويت كنيم.

سیری در کلام شهید:


آنکس که مرا طلب کند می یابد. آنکس که مرا یافت می شناسد آنکس که  بمن عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم آنکس که به او عشق ورزیدم میکشم او را . و آنکس که من بکشم خونبهایش بر من واجب است و آنکس که خونبهایش بر من واجب است پس من خودم خونبهایش هستم با سلام به پدر و مادر عزیزم امیدوارم که حالشان خوب باشد و هیچگونه نگرانی از من نداشته باشد . باری پدر عزیزم من اگر شهید شدم برای من گریه نکنید چون همانطور که قرآن گفته باشهیدان زنده اند و نزد خدایشان روزی میبرند .
الان در زیر بوته های نی زار نشسته ام و می خواهیم یکی دو ساعت بعد به خط بروم دیگر آنجا وقت نامه نوشتن ندارم الان هم فرصت کم است و همینطور یک چیزهایی نوشتم خلاصه ما که با زنده ماندنمان کاری برای این انقلاب نتوانستیم بکنیم .
                                                                                قادر آبادی قره بابا  


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده