در سالروز ولادت
وقتي جنگ شروع شد درس خود را ترك كرده و به جبهه اعزام شد و حرفش این بود که بايد جنگ را ادامه دهيم و بايد راه كربلا آزاد شود و براي آخرين بار در پشت كارت پستال در ايام عيد نوشته بود كه به اميد ديدار در كربلا و اگر برنگشتم به پدر و مادرم دلداري بدهيد...
مروری بر زندگی شهید بسیجی «اکبراحمدی بیداخویدی»؛ به امید دیدار در کربلا

نوید شاهد البرز:

شهيد "اكبر احمدي دراولین روز از شهریور ماه سال 1345، در شهرستان كرج (عظيميه) ديده به جهان گشود.

دوره ابتدايي را در چهارراه كارخانه قند مدرسه شهيد مالكي فعلي گذراند. شروع دوره راهنمایی را در مدرسه "خرد" در كارخانه قند بود و در دوران راهنمایی همزمان با تحصیل کار هم می کرد و در یک مكانيكي ماشين و باطري‌سازي مشغول بوده و اكثر موقع‌ها در بسيج كارخانه فعالیت می کرد و شبها که برای پاسداری در بسیج می گذراند، کتابهای درسی اش را هم با خودش می برد و مطالعه می کرد.

به لحاظ اخلاقي بسيار خوب و با ايمان بود و بسيار با تواضع بود، اهل عبادت و راز نیاز با خدا بود و بسیار با خدا خلوت می کرد و دعا می خواند. برای طرفداری از حق و دفاع مظلوم همیشه آماده بود. اهل بعد از پیروزی انقلاب کمتر ورزش می کرد و بیشتر به کارهای بسیج و برای اشتغال مشغول کار مکانیکی بود.

شهید اکبر احمدی در اجتماع موضع فردي نداشت و دوست داشت همیشه نفع جمعی در نظر گرفته شود و همه با هم باشند  و چنین ويژگي‌هايي باعث شده بود که در روحيه برادران بسيجي تأثير گذارده و تقریبا در آن سالها چراغ هدایت بسیج را با سن کم در دست داشت.

فعاليتهاي اجتماعي همكاري با بسيج يا جهاد سازندگي كه براي درو و وجين نمودن گندمها براي كمك به كشاورزان با جهاد همكاري مي‌كرد و خانه همه اقوام سركشي مي‌كرد و صله رحم را به جا مي‌آورد.

شهید اکبر احمدی از نظر سياسي بعد از انقلاب جزء اولين افرادي بود كه در بسيج ثبت نام كرد. بعد از مدتي در جذب كارخانه قند شد و در آنجا فعاليتش را از نظر سياسي شروع شد و برخورد خود با ضد انقلابيون و با گروهكها و برخوردهاي كه درخانه داشت .

وی به مسایل فرهنگي بسیار اهمیت می داد و تشكيل كتابخانه در منزل و شرايط عضويت هر كسي در اين كتابخانه قرار بود. كه كتابي داستاني بگيرد و كتابخانه بزرگتر و متشكل‌تر مي‌شد و بعد از عضويت مي‌كرد و اعضاي كتابخانه اهل محل مي‌باشد. در جبهه اكبر احمدي دركارهاي كميته فرهنگي فعاليت مي‌كرد و پخش پوستر و در بين برادران پخش مي‌كرد.

وی همیشه می گفت که باید در مبارزه با گروهکهای منافقین هوشیار باشیم و هميشه مي‌گفت بايد دنباله رو خط امام و شهداي محراب و شهداي ديگر بود.

مروری بر زندگی شهید بسیجی «اکبراحمدی بیداخویدی»؛ به امید دیدار در کربلا

وقتي جنگ شروع شد درس خود را ترك كرده و به جبهه اعزام شد و حرفش این بود که بايد جنگ را ادامه دهيم و بايد راه كربلا آزاد شود و براي آخرين بار در پشت كارت پستال در ايام عيد نوشته بود كه به اميد ديدار در كربلا و اگر برنگشتم به پدر و مادرم دلداري بدهيد.

سرانجام در حالیکه در تاريخ ششم بهمن ماه 1360، در عمليات فتح‌المبين در منطقه فکه بيسيم‌چي بود كه در مرحله چهارم در سايت تركش به سر و گردن او اصابت كرده بود و در تاريخ هشتم فروردین ماه 1361، به شهادت رسيد و پیکر پاکش در امامزاده محمد به خاک سپرده شد.





منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده