معرفی شهید خطاط در سالروز شهادت
کلام شهید؛ ای ملت شریف در مقابل خون شهداء مسئولید و نگذارید این خون پایمال شود و هر قطره خونی که شهید بر زمین می ریزد مسئولیت شما مسلمین بیشتر می شود، بکوشید تا بیشتر در خدمت اسلام باشید.

نوید شاهد گلستان؛ هر انسانی لبخندی از خداوند است سلام بر تو ای شهید که زیباترین لبخند خدایی.

سیره شهید تیمور مهاجربادکوبه

سال 1341، از سالهای آغازین بیداری مردم خسته از ظلم و ستم بیدادگری شیطان صفت بود که تولید مردان و ذخایر و پاسداران کوچک اما صاحب قلب های بزرگ را به ارمغان می آورد که در دامان مادران پاک تربیت می شوند. یکی از این شیر مردان بسیجی صفت عارف پیشه به نام علیرضا مهارجربادکوبه بود. آری علیرضا همان تیمور در 29 فروردین سال 1341 در روستای کفشگیری گرگان دیده به جهان گشود.

دوران طفولیت و کودکی را در دامن پر مهر مادر پرورش یافت. پدر نامش را تیمور نهاده بود. ولیکن همه افراد خانواده او را علیرضا صدا می زدند و او بیشتر به علیرضا شهرا داشت.

پدر و مادر به خصوص مادر تلاش می کرد که فرزند از بهترین و عالیترین روش تربیت یعنی تربیت اسلامی بهره مند گردد، مادر نقل می کند: علیرضا از همان کودکی یعنی از رفتارهایش حتی بازیهایش بزرگتر از حد و سنش بود و مرا بسیار با کارهایش شگفت زده می کرد.

در سن 7 جهت تحصیل به مدرسه ابتدایی روستا فرستاده شد، بعد از گذراندن دوران ابتدایی به علت ممتاز بودن، خانواده موافقت کرد جهت تحصیل به گرگان برود. علیرضا به هنر به خصوص خطاطی و هنرهای اسلامی علاقه داشت و این هنر در وجود او موج می زد به طوریکه وقتی قلم به دست می گرفت انگار وجودش با خط نستعلیق و تهذیب عجین شده بود.

در نتیجه از خانواده تا جهت تحصیل و کامل شدن هنری که در درونش فطرتاً خداوند به ودیعه نهاده بود به هنرستان گرگان برود، خانواده با رفتن او موافقت کرد. علیرضا فردی مهربان و آرام بود و روابط بسیار دوستانه همراه با عطوفت نسبت به دیگران داست به طوریکه یکی از دوستانش نقل کرده است: در گرگان به همراه او تحصیل می کردم در اتاقی اجاره کرده بودیم، روزی شخصی از آشنایان از علیرضا تقاضای کمک کرده بود و به طور کامل به آن نیازمند هدیه کرد.

از وقتی به هنرستان رفته بود او در خود هنری دیگر را کشف کرده بود که علاوه بر خطاطی دومین هنر ارزشمند برای او محسوب می شد و در این زمینه چیره دست شده بود و نقاشی از او هنرمندی چیره دست ساخته بود که همه دوستان او را به عنوان هنرمند می شناختند به طوریکه آثار او هنوز زینت دهنده بسیاری از منازل دوستداران وی می باشد.

هنگامیکه نسیم حیات بخش انقلاب از راه رسید او در جهت براندازی حکومت طاغوت چنان طوفان سهمگین و شکننده در خط اول راهپیمایی های مردم گرگان بود و خود را ملزم کرده بود که در همه تظاهرات ها در کنار مردم انقلابی و غیور باشد.

علیرضا تنها شرکت در تظاهرات را کافی نمی دانست به همین خاطر شبها با دوستان هم سن و سالهایش از تاریکی شب استفاده می کرد، هنر خط خود را بر روی دیوار به نمایش می گذاشت و با نوشتن شعارهای گوناگون علیه رژیم شاه، نوید انقلاب را در دلهای مردم زنده می کرد به طوریکه با طلوع خورشید و با تابش نور آفتاب زیبایی شعارهای هنرمندانه و کوبنده او و هم سن و سالهایش چشم را نوازش می داد و لبخند را بر لبان انقلابیون می نشاند و این مسئله دغدغه ای شده بود برای کوردلان دنباله روی طاغوت، علیرضا تنها به شعار نویسی در دیوارهای شهر گرگان اکتفا نکرد بلکه شهر گنبد را دومین شهر مناسب مبارزات هنرمندانه خود می دانست.

لذا به گنبد آمد و در این شهر مبارزات هنرمندانه خود را پیگیری کرده طوری که گوشه گوشه این شهر مذین به شعارهای کوبنده و با صلابت علیرضاست که بر سینه دیوار نقش بسته است. بعد از پیروزی انقلاب به عنوان مربی در شهر گنبد از ایشان دعوت می شد و در کنار فعالیت های اجتماعی و مذهبی حضوری عاشقانه و عاقلانه داشت.

در رفع نیاز نیازمندان از هر طریق ممکن اقدام می کرد و مراسم و محافل مذهبی محرم با وجود او در روستای کفشگیری رونق یافته بود و در بر پایی کلاس قرآن و برگزاری ادعیه های مختلف حضوری مثمرثمر داشت و در جهت استمرار این این امور اصرار فراوان داشت. علیرضا به عنوان بسیجی مخلص در سطح روستا فعالیت های فرهنگی مختلف انجام می داد و با شروع جنگ تحمیلی و نابرابر رژیم بعث عراق علیه وطن عزیزمان ایران این جوان مبارز و خستگی ناپذیر در جهت حفظ ارزشهای پاک و مقدس اسلام ناب محمدی(ص) و دفاع از کیان انقلاب اسلامی که حاصل خون بسیاری از دوستانش بود به پا خواست و با شرکت در یک دوره آموزش نظامی سخت از سوی بسیج مستضعفین، خود برای رفتن به جبهه آماده کرد.

قبل از اعزام به جبهه فعالیت های زیادی را در جهت جذب کمک های مردمی و ارسال آن برای رزمندگان اسلام انجام داد. او نه تنها مبارزی خستگی ناپذیر بود بلکه به واسطه اخلاق پسندیده اش دوستان بسیاری داشت که چندین تن از دوستان نزدیک صمیمی اش شوق رسیدن به لقا الله و جاودانگی و جای گرفتن در کنار یاران شهیدش را در وجود خود می پروراند، بنابراین بیش از پیش مشتاق رفتن به خط مقدم می شد.

پس از تکمیل دوران آموزش نظامی به عنوان تیرانداز به منطقه کردستان اعزام شد و در منطقه مریوان در حالیکه شجاعانه او و همرزمانش با ضد انقلاب ها مواجه می شدند و شجاعانه نبرد می کرد در عملیات والفجر 3 در غروب بیستم مرداد سال 1362 در حالیکه 21 بهار از زندگی او هنوز نگذشته بود و خورشید کم کم می رفت تا در خونابه شفق فرو رود.

علیرضا در خون شفق گونه خود غرق می شد و طلوعی جاودانه را برای خانواده به ارمغان آورد. آری علیرضا مهاجر بادکوبه بر اثر ترکش توپ در حال امدادرسانی به مردم بیگناه مریوان که بر اثر حمله دشمن متجاوز مجروح و شهید شده است. و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

و به خیل دوستان شهیدش پیوست و محل شهادت این هنرمند شهید در مریوان قله هاجر- بعد از شهادت این شهید ... به نام وی نام گذاری شد و امروز قله هاجر مریوان از نام او شرف و عظمت یافته و چونان قله استوار علیرضا استوار مانده و نام شهدای این قله به نمایش گذاشته است.

پیکر پاک علیرضا مهاجربادکوبه پس از انتقال از مریوان به سوی گلزار شهداء انتقال یافت و در میان گلزار شهدای روشن آباد گرگان به خاک سپرده شد. خوب است در آخر این کلام به انگیزه راسخ این هنرمند شهید بسیجی اشاره کنیم که همواره می گفت: من نمی توانستم به جبهه نروم چون بسیجی بودم و بسیج وقف انقلاب است و همیشه و در همه حال در خدمت انقلاب است و شهادت راهی است، آگاهانه که فرد مسلمان با جان و دل آن را قبول می کند و برای رسیدن به آن از همه موانع می گذرد.

فرازی از وصیت نامه شهید:

برادران و خواهران اسلام، به خون ما محتاج است اسلام مانند درختی است که با خون ما رشد و نمو می کند. مواظب باشید که از مرز اصلی اسلام منحرف نشوید و در راه خدا مبارزه کنید و در خط اسلام و امام عزیز این قلب تپنده امت و انقلاب به پیش روید و منحرفین را با مکتب و قرآن آشنایی دهید و آنها را به راه اسلام هدایت کنید.

من به نوعی مهم نیستم اما اسلام و راه و آن آیینی را که برای آن به شهادت رسیدیم فراموش نکنید و بدانید که ما راه سهل را پیش گرفتیم و دشواری راه برای شما مانده است.

در نبرد به جهاد اکبر ستیز کنید. برادران مسئول در شورا انجمن اسلامی بسیج اگر دوستانه را پیش گرفته اید دست بکشید و فقط خدا را ملاک کار خود قرار دهید و به خوبی و برای خدا کار انجام دهید.

ای ملت شریف در مقابل خون شهداء مسئولید و نگذارید این خون پایمال شود و هر قطره خونی که شهید بر زمین می ریزد مسئولیت شما مسلمین بیشتر می شود، بکوشید تا بیشتر در خدمت اسلام باشید.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده