سالروز ولادت شهیدعلی اصغر قریشی
اين آرزوهاى باطل را خدا حسرت دلهاى آنان خواهد كرد و خداست كه زنده مى گرداند و مى ميراند ( به هر وقت و هر سبب كه مى خواهد ) و به هر چه كنيد آگاه است و اگر در راه خداوند كشته شده و يا بميريد در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نايل شويد و آن بهتر از هر چيزيست كه در حيات دنيا براى خود فراهم توانيد كرد . بلى مردن در بستر و شهادت هر دو مرگ است و زمان آن هم براى شخص بالا و پايين ندارد فرق اين فقط در انتخاب است كه در شهادت انسان به استقبال مرگ مى رود ولى در مردن در بستر و ... مرگ به سراغ انسان مى آيد . مادرم و همسرم زينب (س) بعد از از دست دادن عزيزانش چه اسارتها را كه تحمل نكرد...
وصیت نامه سرشار از تفکر و شعور شهید علی اصغر قریشی به مناسبت سالروز تولدش

نوید شاهد البرز:

"شهید سید علی اصغر قریشی" در سال 1339 در کرج در یک خانواده مذهبی و متدین و زحمت کشیده دیده به جهان گشود. او پس از طی دوران کودکی در آغوش گرم و پر مهر و محبت خانواده در سن هفت سالگی وارد دبستان شد. او دوره ابتدائی راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت کامل پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته انسانی شد.

او در زمان انقلاب بسیار فعالیت می نمود و اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی امام را فعالانه در بین مردم پخش می‌کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در آموزش و پرورش به خدمت مشغول گردید و ازدواج نمودکه حاصل آن یک فرزند پسر می باشد.

او با شروع جنگ تحمیلی چندین بار در جبهه های جنگ حق علیه باطل شرکت نمود. شهید سید علی اصغر اکثر اوقات فراغت خویش را به مطالعه کتب دینی و مذهبی می گذراند و همیشه بچه ها را به خواندن کتابهای مفید تشویق می‌نمود. او با اینکه سومین شهید از خانواده اش محسوب می شد باز هم راه آنها را ادامه داد و سر انجام در عملیات کربلای پنج در تاریخ دوم دی 65 در شلمچه به آرزوی دیرینه خویش که همانا شهادت در راه جانان بود، رسید و به لقاء الله پیوست.


وصیت نامه شهید سید علی اصغر قریشی

بسم الله الرحمن الرحیم

الذی خلق الموت و الحياة لنبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور . قرآن كريم آيه 12 سوره ملك

خدايى كه مرگ و زندگانى را آفريد تا شما بندگان را بيازمايد تا كدام نيكوكارتر ( خلوص اعمالش بيشتر ) و او مقتدر و آمرزنده ( گناه بندگان ) است .

حمد و سپاس خداوندى را كه ما را از گمراهى و ضلالت نجات بخشيد و نور هدايت را چراغ راهمان قرار داد . درود و سلام خداوند بر والاترين معلم اخلاق و تربيت حضرت محمد ابن عبدالله (ص) و گرامى ترين معلم صبر و استقامت حضرت على (ع) و معلم ترين معلم شهادت حضرت امام حسين (ع) . سلام و صلوات بر خاندان عصمت و طهارت مخصوصا امام زمان (عج) و نايب بر حقش امام امت خمينى عزيز . درود بر ارواح طيبه شهداى اسلام، مجروحين و جانبازان انقلاب اسلامى ، رزمندگان اسلام ، خدمتگزاران اسلام و مسلمين در كليه سنگرهاى انقلاب اسلامى .

اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمد الرسول اله . اشهد ان مولانا اميرالمومنين على ولى الله .

خواستم بعد از مرگم چند كلام و درد دلى با پدر و مادر و همسر و فرزندم ، برادران و خواهرانم و اقوام و دوستان و آشنايان خود داشته باشم. چرا كه مرگ خود را نزديك مى بينم گويى دو سه ماه ديگر به سراغم خواهد آمد و اميدوارم كه موفق شوم من به سراغش بروم قبل از اينكه او به سراغ من بيايد .

كلام اول ، به پدر و مادر و همسرم كه هميشه خود را مديون شما مى دانستم و تا لحظه آخر عمرم نتوانستم كارى براى شما انجام دهم، اگر من در هر وضعى ازدنيا رفتم، در بستر بيمارى، در تصادف و اگر سعادت داشتم در جبهه و يا هر طريق ديگر، به آن فكر نكنيد. به آن فكر كنيد كه انشاءالله خداوند مرا آمرزيده از دنيا برده باشد ولى به لحاظ اينكه شهادت را تنها وسيله نجات خود از عذاب آخرت مى دانم.

تنها آرزويم اين است كه شهيد از دنيا بروم . آخر بار گناهان من آنقدر سنگين است كه اگر صدها سال زنده باشم و عبادت كنم و توفيق خدمت به اسلام را پيدا كنم، تازه دينم را به انقلاب اسلامى ادا ء كرده ام كه مرا از ادامه تباهى نجاتم بخشيده و جبران گناهان گذشته ام را نخواهد كرد. با توجه به اين حديث كه رسول گرامى اسلام فرمودند : شهيد با اول قطره خونى كه از بدنش ريخته مى شود تمام گناهانش آمرزيده مى شود. راهى براى آمرزيده شدن گناهانم به جز راه شهادت را نمى يابم و از پدر و مادر و همسرم مى خواهم مبادا در مقابل اين موهبت الهى كه اگر نصيبم شد، ناسپاسى كنيد . پدرم مگرشما نمى گوييد كاش من به جاى زينب عزيزانم به شهادت مى رسيدند و من به جاى او سوار بر اشتر عريان به اسارت مى رفتم . حال مگر خمينى فرزند حسين نيست، مگر جبهه هاى ما كربلا نيست، مگر ابرقدرتها همچون يزيد دستور قتل عام مسلمانان را نمى دهند، مگر صداميان همچون مزدوران يزيد خيمه ها و خانه هاى مسلمين را به آتش نمى كشند مگر فرزندان خردسال ما از رقيه حسين عزيزتر هستند، مگر جوانان ما ا زجوانان حسين عزيزتر هستند .

آرى دوباره كربلا فرا رسيده است و تا ظهور امام زمان هم ادامه خواهد داشت و اگر عزيزان شما به شهادت رسيدند مگوييد كه اگر به جبهه نمى رفتند يا در راه خدمت به اسلام و مملكت نبودند زنده بودند و دركنار همسر و فرزندان خود بودند. چرا كه قرآن كريم در سوره ال عمران آيه 150 مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شما به مانند آنانكه راه كفر و نفاق پيمودند، نباشيد كه گفتند: اگر برادران و خويشان ما به سفر نرفته بودند و يا به جنگ حاضر نمى شدند، به چنگ مرگ نمى افتادند.

اين آرزوهاى باطل را خدا حسرت دلهاى آنان خواهد كرد و خداست كه زنده مى گرداند و مى ميراند ( به هر وقت و هر سبب كه مى خواهد ) و به هر چه كنيد آگاه است و اگر در راه خداوند كشته شده و يا بميريد در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نايل شويد و آن بهتر از هر چيزيست كه در حيات دنيا براى خود فراهم توانيد كرد . بلى مردن در بستر و شهادت هر دو مرگ است و زمان آن هم براى شخص بالا و پايين ندارد فرق اين فقط در انتخاب است كه در شهادت انسان به استقبال مرگ مى رود ولى در مردن در بستر و ... مرگ به سراغ انسان مى آيد . مادرم و همسرم زينب (س) بعد از از دست دادن عزيزانش چه اسارتها را كه تحمل نكرد ، چه سرزنشها را كه نشنيد ، ولى الان ، الان كه بعد ا زشهادت عزيزانتان شما را سوار بر اشتر عريان به اسارت نمى برند ، الان كه بعد از شهادت پدر ، فرزندان خردسال همچون رقيه در گوشه خرابه شكايت از زخم پا و تازيانه با سر بابا نمى كنند . پس بدانيد كه اگر مردن و شهادت عزيزانتان را تحمل كنيد در مقابل صبر زينب هيچ كارى نكرده ايد و نگوييد مگر ما زينب مى شويم . اگر زينب را الگوى خود قرارداده ايد بايد بشويد . و شما اى همسرم براى تربيت عليرضا ا زهيچ كوششى دريغ نكن چون او بايد پاسدار خون شهدا باشد انشاءالله . كلام دوم : به برادران و خواهران و اقوام و خويشان و دوستان و آشنايان و هم محليهاى عزيزم، اگر در خط خدمت به اسلام هستيد كه خداوند شما را در راه نصرت اسلام يارى نمايد و اگر هر كدام از شما ( كه شايد يك توهم باشد ) يك مقدار غفلت داريد ، به خود آييد . ببينيد چه چيز شما را از خدا و پيغمبر و امام و انقلاب دور كرده است نكند جزء كسانى باشيم كه بعد از مردن تازه به خود آييم و بگوييم خدايا مرا به دنيا برگردان تا اعمال نيك انجام دهم ، تا نماز بخوانم ، تا روزه بگيرم ، تا غيبت نكنم ، تا خمس بدهم ، تا انفاق كنم ، تا جهاد كنم ، كه خدا هم در جواب گويد: بچش طعم عذاب جهنم را كه اگر برگردى باز همان خواهى بود . كه قرآن در اين باره نيز مى فرمايد: تا آنكه عذاب خدا را به چشم مشاهده كند. گويد: اى فرياد، كاش بار ديگر به دنيا باز مى گشتم تا به طاعت حق پرداخته و از نيكوكاران مى شدم و اين عذاب را نمى ديدم . پس به خود آييد و كلام امام امت كه همان كلام خداوند و رسول الله و امام حسين و امام زمان است را به جان و دل بشنويد و عمل كنيد چون اگر كسى الان مطيع امام نشد، اگر الان كسى باشد كه توجه به جبهه نكند در زمان ظهور امام زمان هم در مقابل امام زمان خواهد ايستاد.

چون‌ زمان ظهور امام زمان (عج) اول جنگ است، امام زمان كه با خود آسايش و تن پرورى نمى آورد كه يك عده براى فرار از جبهه مى گويند: خدايا صاحب امر را برسان، اگر صاحب امر بيايد اول كسى كه فرار مي كند، تو هستى كه الان به جبهه نمى روى. الان اگر كسى مطيع امام نباشد امام حسين هم اگر مى بود جزء كسانى مى بود كه پشت به اصحاب امام حسين مى نمود . من در همين جا از فرصت استفاده مى كنم و يك جمله به هم محليهاى خود در رابطه با شبيه خوانى عرض مى كنم . شايد زمانى شبيه خوانى با رعايت شئونات اسلامى ( كه تا كنون در هيچ شبيه خوانى رعايت نشده و اگر هم قرار باشد رعايت شود آن ديگر شبيه خوانى نيست ) بد نبود ولى الان كه تمام جبهه هاى ما كربلا است ، الان كه فرزند حسين يار و ياور مى خواهد ، الان كه هر كوچه و محله و روستاهاى ما على اكبرها و قاسمها و عباسهاى حسين را دارد ، ديگر شبيه خوانى براى امام حسين براى چيست ؟ اگر واقعا عاشق ابا عبدالله هستيد بياييد زوار كربلا شويد و زوار كربلا هم اكنون در جبهه مشغول نبرد است تا انشاءالله راه كربلاى حسينى را باز نمايد . اى شما چند نفرى كه سنگ شبيه خوانى را به سينه مى زنيد اگر واقعا حسينى هستيد بياييد و در ركاب امام امت جهاد كنيد . اين بازيهاى زمان جاهليت را فراموش كنيد . چرا براى اين طور مسايل دل امام زمان را به درد مى آوريد . چرا براى خاطر هواهاى نفسانى خود، دل امام حسين را به درد مى آوريد، چرا به خاطر اين بازيهاى كودكانه دل امام را به درد مى آوريد، الان كه مشغول نوشتن وصيت نامه ام هستم از بعضى افراد محل كه فريب يكى دو نفر از افراد سود جو ضد انقلاب را خورده اند و اين طور در مقابل انقلاب ايستاده اند دلم خون است . آخر مگر شما مسلمان نيستيد و يا لا اقل اگر ادعاى مسلمانى داريد از اين اختلاف اندازيها دست برداريد . من مطمئن هستم صلاح دنيا و آخرت شما در اين است كه به راه خدا بياييد و از گناهان گذشته توبه كنيد و اگر اين كار را نكنيد مردم شريف برغان به زودى چهره منافقانه شما را خواهند شناخت و همانطور كه منافق اعظم بنى صدر خاين را مفتضحانه از مملكت بيرون كردند شما را هم از روستاى برغان بيرون خواهند كرد . مردم برغان مسلمان و عاشق انقلاب هستند شايد شما از صداقت مردم سوء استفاده كنيد و با دروغگوييها و دوز و كلك چهره واقعى خود را چند روزى پنهان نگه داريد ولى بدانيد آفتاب هميشه پشت ابر باقى نخواهد ماند و مردم عزيز برغان شما مكندگان خون اين مردم كه هر چه داريد سرمايه به غارت رفته همين مردم برغان مى باشد را خواهند شناخت ولى در اينجا از افرادى كه آلت دست آن دو سه نفر شده اند مى خواهم از حمايت آنها دست بردارند . آخر مگر شماها آنها را نميشناسيد ، مى دانم مى شناسيد پس چرا خود را اينگونه در گردابى كه آنها ايجاد كرده اند فرو برده ايد زمانى مى رسد كه زمستان مى رود و رو سياهى آن براى زغال باقى خواهد ماند ، آنها مى توانند با همين دوز وكلك كه وارد شده اند خود را ازمهلكه خارج كنند ، فقط شما هستيد كه آن موقع براى بازگشتتان شايد دير شده باشد .صحبتى هم با نوجوانان و جوانان و عزيزان حزب الله دارم و آن اينكه : خودسازى را پيشه كنيد ، دستورات اسلام را فرا گرفته و به آنها عمل كنيد ، نمازهايتان را در مسجد اقامه كنيد ، از كارهاى حرام و مكروه پرهيز نماييد ، سيگار اين سوغات استكبار كه مقدمه بسيارى از گناهان مخصوصا براى جوانان است را حتما ترك نماييد ، كلاسهاى اخلاق و احكام تشكيل داده و در آن كلاسها فعالانه شركت نماييد ، با هم وحدت داشته باشيد و به خاطر مسايل شخصى از هم دورى نگيريد ، عاشق امام و انقلاب و ياران امام باشيد و گفته هاى آنان را هميشه فرا راه خود قرار دهيد ، دعاى كميل را با دقت بخوانيد و به معناى آن توجه نماييد، با مردم بسيار ريوف باشيد و به خاطر مسايل شخصى و بعضى خطاهاى كوچك آنها را طرد نكنيد ، به جاى اينكه به عيب ديگران بنگريد عيوب خود را بر طرف سازيد، به منازل افراد محل مخصوصا افراد ضعيف برويد و با آنان رفت و آمد خانوادگى داشته باشيد، همچون على (ع) سعى در رفع مشكلات آنان بنماييد، اگر با همديگر اختلافى پيدا كرديد و يا در بينتان دلخورى ايجاد شده است بزودى ا زهم عذر خواهى كرده تا ريشه اختلاف وسيع نشود ، به افراد محل و ديگران از كوچك تا بزرگ سلام نماييد ، وضع ظاهرى خود را برازنده يك فرد مسلمان بنماييد ، سعى كنيد از همين الان از شوخيهاى زننده پرهيز نماييد، مردم را قلبا دوست داشته باشيد و خير خواه آنان باشيد. انشاءالله كليه روستاها و مخصوصا روستاهاى ساوجبلاغ چنين باشند . سفارشى هم به كليه عزيزان برغان دارم : اگر خلافى از من مشاهده نموده ايد در گذريد و يا اگر نسبت به شماها بدى كرده ام يا پشت سر شما غيبت كرده ام حلالم كنيد كه تمام اينها حق الناس است و خداوند حق الناس را نمى بخشد. حساب حق الناس را بايد در دنيا تصفيه نمود. از دوستان قديمى كه زمانى با هم همدرس بوديم، از همكارانم در آموزش و پرورش حلاليت مى طلبم و اميدوارم كه همگى آنها دوستدار و فداكار انقلاب باشند . كلام سوم به مردم ايران : در مقابل مشكلات جامعه صبر و تحمل را پيشه كنيد به خاطر كمبود گوشت و تخم مرغ و آهن و سيمان و اينطور چيزها نق نزنيد كه البته چنين كارى را نخواهيد كرد ، در صدر اسلام همين مقاومت مسلمانان باعث گسترش اسلام در سراسر عالم شد آنها در شعب ابى طالب كه آغاز شكل گيرى اسلام بود حتى غذاى روزانه را به اندازه يك خرما در روز را هم نداشتند، چه نوزادان كوچكى كه در آنجا از گرسنگى و تشنگى از دنيا رفتند و اگر اين گونه مقاومتها صلاح نبود رسول اكرم دستور مى دادند كه مقاومت نكنند ولى آنها عزت اسلام را بر هر چيز ترجيح دادند كه از اين نمونه ها در تاريخ اسلام فراوان وجود دارد . مردم مسلمان ايران هم همان راه مسلمانان صدر اسلام را در پيش گرفته اند ولى آن افراد اندكى كه هنوز متوجه نشده اند به خود آيند در جبهه هاى مختلف انقلاب كه اصلى ترين آن جنگ است حضور يابند . انقلاب راه خود را مى رود و جنگ هم به پيروزى خواهد رسيد حال شما افراد راحت طلب چه به جبهه برويد و چه نرويد ولى شما به فكر خود باشيد كه يك عمر بايد شرمندگى اين ننگ بزرگ را بر دوش بكشيد چرا كه در فرداى انقلاب فرزندان شما و برادران شما كه الان خردسال هستند واقعيات جنگ را فرا گرفته و اگر از شما سوال كنند كه آن زمانى كه در ايران جنگ بود و اين همه جوانها و نوجوانها در راه اسلام به شهادت رسيدند شما چه كار كرديد . چه جوابى داريد ؟ مى توانيد بگوييد كه پسرم ترسيده بودم و به جبهه نرفتم كه او خواهد گفت من پدر ترسو نمى خواهم ، مى توانيد بگوييد ... بدنى نداشتم كه او خاطره آن كودك 13 ساله را برايت بازگو خواهد كرد ، كه او خاطره پيرمردهاى جبهه رفته ما را برايت خواهد گفت . مى توانيد بگوييد من زن و بچه داشتم يا مشكلات زندگى داشتم و يا امثال اينها كه او خواهد گفت پدر اكثر آنهايى كه در جنگ به شهادت رسيده اند زن و بچه داشته اند ، پدر و مادر پير داشته اند ،همسران و پدر و مادران آنها نياز به سرپرستى آنها را داشته اند . از اينها بالاتر پدر و يا برادر مگر امام تو حسين نيست و اى مادرم مگر الگوى تو زينب نيست ؟ آنها همه چيزشان را در روز عاشورا دادند پس عزيزمن از همين الان فكرى براى خودت كن كه اين تازه مسئله دنيا است كه حساب آخرت بسيار سنگين تر و سوالاتش بسيار پيچيده تر از اين سوالات است ، بله عزيزان جبهه به ما نياز ندارد ما به جبهه نياز داريم . صحبتى با دانش آموزان : اى دانش آموزان رزمنده ، فرزندان معظم شهدا ، دانش آموزان مسلمان و حزب اللهى به تحصيل خود تا سطوح بالا ادامه دهيد كه فرداى انقلاب نيازمند شما است . كلام آخر به مردم مسلمان كردستان كه خوشحالم از اينكه 5 سال در كنارشان زندگى كرده ام : ملت مسلمان كردستان شما قبل از اينكه كرد باشيد مسلمان هستيد و مگذاريد به يك عده دين فروش كه دستشان را در دست اجانب ملحد و جنايتكار گذاشته اند تحت عنوان شعارهاى فريبنده چهره شما را درتاريخ انقلاب اسلامى وارونه جلوه دهند . شما مسلمان هستيد و پيرو رسول الله ، دستهاى خود را در دستهاى گرم امام گذاشته و با او تجديد بيعت نماييد كه قلب رسول الله ا زاين عمل شما خشنود خواهد شد و بدانيد ... آن مزدور بيگانه است كه قصد دارد ايران و كردستان را پناهگاه امريكا و شوروى نمايد نه عاشقان مخلصى كه براى استقلال و آزادى مملكت اسلامى خود زحمت مى كشند . در پايان اين نكته را تأكيد مى كنم كه طلب آمرزش از طرف خداوند براى كليه شهدا و اموات مسلمين و اين حقير را فراموش نكنيد . دستورات امام امت و ياران امام را سر لوحه كارهاى خود قرار دهيد . به اسلام جانا و مالا كمك كنيد .فرزندان خود را به جبهه بفرستيد ، خودتان هم به جبهه برويد ،دعا به جان امام را فراموش نكنيد .

مقدراى پول در بانك سپاه دارم كه مصرف نشده آن را بگيريد و خرج كنيد . شهدايى كه نام آنها را مى برم به عنوان يادگارى هديه كنيد : شهيد مهدى رحيمى ، شهيد مصطفى حسينى ، شهيد سيد رضا حسينى ، شهيد مجيد سعيدى ، شهيد حسن زاده ، شهيد مصطفى ،شهيد بهمن شريفى ، برادر جانباز مصطفى حق پرست خانواده برادر اسير نصرالله .... و بقيه آن را هر كدام را كه همسرم مى خواهد بردارد و بقيه آن براى كتابخانه شهيد ... داده شود .وسايل زندگى كلا هر چه هست به پدرم مى رسد با همسرم به طورى كه در رفاه و آسايش باشند قرآن را به همسرم هديه كنيد ، كتابهاى تربيت كودكان و خانه دارى و امثالهم را به همسرم بدهيد .

همسر عزيز و وفادارم كه هميشه دوستت داشتم و تا قيامت هم خواهم داشت ، اين چند جمله را فقط براى شما مى نويسم : در تربيت فرزندمان نهايت كوشش و دقت را بكن كه اين امانت خداوند است در دست شما . فرزندمان در دست خودت بزرگ شود و براى سكونت هر كجا كه راحت بودى را انتخاب كن ولى تنها نباش. بدان كه علت اينكه توانستم 5 سال در كردستان خدمت كنم و اگر زنده بودم هم بيشتر خدمت مى كردم عمده اش به خاطر اين بوده است كه شما بدون اينكه فشارى از جانب من باشد براى رضاى خدا صبر كردى و اين مطلب را به همسران مهاجر به كردستان بگو كه آنها اجر بزرگى نزد خداوند دارند . سفارشات در طول زندگى را فراموش مكن و هميشه به ياد مردن و قيامت باش . 19/3/65

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده