فرازی از وصیتنامه بمناسبت سالروز شهادت + دستنوشته
پدر، مادر،برادران و خواهر مهربانم همسر باوقارم من نیز مانند سایر برادران رزمنده با چشم باز و با اطلاع کامل و اعتقاد راسخ راه شهادت را انتخاب نمودم و می روم که یا کمک برادران همرزمم اولا کاخ فرعون عراق را واژه گون کنیم، ثانیا راه کربلا را یاد کنیم که همان مقدمه بازگشائی راه مقدس عزیز است و در این میان اگر لیاقت آن را داشتم خون ناقابلم را در راه خدا و نگهداری قرآن و لبیک به پیام امام بت شکنشان نثار گردانم، جان چه باشد که نثار قدم دوست کنی...
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنی؛ شهید سید جلیل حسینی

نوید شاهدالبرز:

شهید "سید خلیل حسینی" فرزند "سید غریب" و "بی بی جان" در تاریخ دهم خرداد 1325 در شهرستان اباده از توابع استان شیراز بدنیا آمد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم فنی ادامه داد.

برای اشتغال وارد شهرداری شد و در زمان جنگ بعنوان یک بسیجی فداکار بعد از شهادت برادرش "سیدمصطفی" وارد عرصه نبرد شد و اسلحه به زمین افتاده برادر را برداشت و در سال 61 به اسارت گرفته شد و در اثر جراحات وارده بعد از چند سال سختی در زندان بعث عراق در تاریخ بیست ونهم خرداد 1367 به درجه بلند مرتبه شهادت رسید. پیکرش را در موصل به خاک سپردند.


شهید سید جلیل حسینی در وصیت نامه اش چنین می نویسد:

بسم الله الرحمن الرحیم

جوانان دواطلبانه جبهه بروند و به این جنگ و مسئله را زود حلش کنند. (امام خمینی )

"هل من ناصر ینصرنی"

"آیا کسی هست، مرا یاری کند." جمله ای سخنان حضرت امام خمینی در روز عاشورا .

بلی در روز عاشورا حضرت امام خمینی برای احیای دین اسلام و حق و حقیقت و نگهداری از قرآن یاری طلبید و امروز امام بزرگوارمان فرزند برومند شهیدان ما را به یاری می طلبند. برادران رزمنده ما از کوچک و بزرگ همه روزه، با ایثار خون گرم خود، در جبهه ها و کربلای های ایران حماسه می آفرینند، چه طور ما نمی دانیم در خانه نشستیم و از خود بی تفاوتی نشان می دهیم. مگر ما جزء این مملکت نیستیم؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر ما نمی گفتیم: ای کاش روز عاشورا در کربلا بودیم و به یاری سالار شهیدان می شتافتیم. امروز تمام جبهه های جنوب و غرب کشورمان کربلا است و سالار آنها حضرت مهدی است و امام خمینی نیز همچون عموی شیرش حضرت ابوالفضل فرماندهی سپاه را به عهده دارد.

پدر، مادر،برادران و خواهر مهربانم همسر باوقارم من نیز مانند سایر برادران رزمنده با چشم باز و با اطلاع کامل و اعتقاد راسخ راه شهادت را انتخاب نمودم و می روم که یا کمک برادران همرزمم اولا کاخ فرعون عراق را واژه گون کنیم، ثانیا راه کربلا را یاد کنیم که همان مقدمه بازگشائی راه مقدس عزیز است و در این میان اگر لیاقت آن را داشتم خون ناقابلم را در راه خدا و نگهداری قرآن و لبیک به پیام امام بت شکنشان نثار گردانم، جان چه باشد که نثار قدم دوست کنی.

این مطالبی است که هر بی سروپائی دارد آری پدر و مادر برادران و خواهر وهمسرم پیام من به شما و ملت ایران این است که قدر اماممان را بدانید ومثل گذشته و پشتیبانیتان از ایشان دریغ نکنید و از روحانیت مبارزه پشتیبانی کنید و به دشمنان داخلی و نخاله و منافقین با مشت محکمی بر دهانشان بکوبید، اجازه یاوه گوئی ندهید و وحدت را که رمز پیروزی است، حفظ کنید که اسلام با وحدت مسلمین نیرومند می شود. پدر ومادر، برادر و خواهرم و همسرم در این جا وقت آن رسیده که تعارف را کنار بگذاریم و چند وصیتی که با شما دارم، به عرضتان برسانم، امیدوارم که به یک یک آنها عمل شود. 1- اگر به فیض شهادت نائل شدم، برایم گریه نکنید چون این بنده کوچک خدا به بزرگترین آرزویش رسیده است.

2- در صورتی که جسدم به دستتان رسید، آنرا نزدیک قبر برادر شهیدم و در صورت ممکن پایین او دفن کنید هر چند که برادرم آقا مصطفی از من دو سال کوچکتر بود ولی در معنویت سمت استادی بر من داشت، سفارش من همین است .

جان چه باشد که نثار قدم دوست کنی؛ شهید سید جلیل حسینی

جان چه باشد که نثار قدم دوست کنی؛ شهید سید جلیل حسینی

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده