به مناسبت سالروز شهادت
طعم شهادت:نمی دانی مادرم شهادت چه شیرینه، چقدر گواراست، به هیچ چیز نمی شود تشبیه کرد، باید تشنه بود و در تشنگی دنبال آن رفت و مزه آن را چشید.

نوید شاهد گلستان، شهید حبیب اله بابومحلی/ بیستم شهریور 1344، در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود.پدرش ابراهیم (فوت1344) و مادرش زهرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سال 1363 ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پانزدهم خرداد 1363، با سمت آر پی جی زن در بمباران هوایی بانه بر اثر سوختگی شدید به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای امامزاده عبدالله زادگاهش به خاک سپردند.

فرازی از وصیت نامه شهید حبیب اله بابومحلی

به نام خداوند بخشنده مهربان

مرگ بر آمریکا را از یاد نبرید.(آیت الله منتظری)

با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، خلیل زمان، بت شکن دوران یادگار خاتم پیغمبران ولی امر مومنان، یاری کننده اسلام و قرآن و درهم کوبنده کاخ ستمگران و جباران، رسوا کننده ابر قدرتان، سرکوب کننده شیطان، افتخار اهل ایمان ، روشنگر رزمندگان، سند خون شهیدان، حسین زمان، پیرجماران، یعنی امام خمینی نائب امام زمان و با درود و سلام به امت ستمدیده و شهید پرور ایران و رزمندگان پرتوان و شهیدان به خون غلتان کربلا از اول تا کنون که با خون خود این درخت تناور انقلاب اسلامی ایران را آبیاری نموده اند و میکنند و با درود فراوان به تمام رزمندگان در تمام جبهه های حق علیه باطل که با هر فریاد تکبیرشان کاخ ستمگران را به لرزه می آورند و با درود فراوان به این خانواده های شهدا که صبر و استقامت می کنند، این اسیر داده ها و این شهید داده ها و همانطوریکه امام عزیزمان فرمود: ای خانواده شهدا چشم چراغ این ملتند.

یبسی

سلام گرم و صمیمانه من به مادرم

فطرت مادر خواهی من در لحظه ای از زمان در زیر آتش خمپاره ها و هیاهوی شلیک تیر و گلوله مرا بر آن داشت، که تو را هزار بار فریاد کنم: دوستت دارم مادرم، برای آن همه زحمتها و رنجهائی که برای من کشیدی، میدانم که تو هم مرا دوست داری، پس حلالم کردن و بخشیدنت، به دوست داشتنت بیفزا و این عزیزت را تقدیم راه خدا کن، سرافراز و سربلند باش چرا که خداوند بندگانش را در تمامی لحظه ها و در هر زمان مورد آزمایش قرار می دهد و حال فصل امتحان رسیده است، نمی گویم اشک نریز و عاطفه مادرانه ات را ظاهر نکن، تنها دشمن را خوشحال نساز، بجای پرچم سیاه، پرچم سبز بر در خانه نصب کن.

نمی دانی مادرم شهادت چه شیرینه، چقدر گواراست، به هیچ چیز نمی شود تشبیه کرد، باید تشنه بود و در تشنگی دنبال آن رفت و مزه آن را چشید.

و پیامی هم به برادر عزیز و بهتر از جانم: مادرم و برادرم در مراسم من خیلی خرج نکنید و کمتر خرج کنید بقیه را به جبه بفرستید. کتابهایم را به کتابخانه محل ببرید، دوست ندارم که دشمنانم در تشییع جنازه ام شرکت کنند، دوست دارم مرا در امامزاده عبدالله در کنار شهیدان دیگر دفن کنید.

والسلام/

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/معاونت فرهنگی و اموراجتماعی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده