آیت‌الله سیدمصطفی خمینی‌، پس از دورانی پر از رنج‌، تلاش و مبارزه در سحرگاه یکشنبه اول آبان ماه 1356 (برابر با نهم ذی‌قعده 1397 ه‍ ق‌) در سن 47 سالگی در نجف به‌طور ناگهانی و مرموز در خانه خود درگذشت‌.

به گزارش خبرنگار تاریخ،‌شهید مصطفی خمینی‌ در 21 آذر 1309 ه‍ ش برابر با 21 رجب 1349 ه‍ ق در محله الوندیه شهرستان قم در منزل اجاره‌ای متولد شد. به مناسبت نام پدر بزرگ پدری‌اش «شهید سیدمصطفی موسوی‌» او را نیز مصطفی نامیدند. مادر گرامی‌اش خانم خدیجه ثقفی در انتخاب این اسم برای فرزندش می‌گوید :

«من خیلی دوست داشتم که نامش مصطفی باشد و نمی‌دانم آقا چه دوست داشتند، ولی من ایشان را راضی کردم و گفتم که چون نام پدرتان مصطفی بوده است‌، بسیار مناسب است و آقا هم راضی شدند و اسمش را محمد گذاشتیم‌، لقبش را مصطفی و کنیه‌اش را ابوالحسن گذاشتیم‌، ابوالقاسم نگذاشتیم که هر سه مشابه حضرت رسول (ص‌) نشود.

آقا مصطفی پس از تلاش فراوان در 27 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد، اجازه اجتهاد او از طرف امام خمینی (ره‌) بود.

از همان روزهای نخستین فعالیت‌های سیاسی پدرش بر ضد حکومت پهلوی، در کنار او به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت اسلامی نقش بسزایی داشت. روح‌الله خمینی در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ علیه لایحه کاپیتولاسیون و انقلاب سفید سخنرانی کرد و چند روز بعد در ۱۳ آبان شبانه دستگیر و به ترکیهتبعید شد.

پس از این ماجراها، نیروهای امنیتی ایران، مصطفی خمینی را دستگیر و به ترکیه و سپس عراق تبعید کردند. او در نجف به مبارزه بر ضد حکومت پهلوی پرداخت و به ادعای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مشاور برجسته‌ای برای سید روح‌الله خمینی بود.

ساواک که از سابقه مبارزاتی مصطفی خبر داشت در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستور جلب او را به شهربانی قم صادر کرد. ماموران زمانی که مصطفی در خانه آیت‌الله مرعشی نجفی مشغول صحبت با او بود، به آن جا یورش بردند و او را دستگیر کردند و مدت ۵۷ روز در زندان قزل قلعه و در سلول انفرادی زندانی کردند.

در ۸ دی ۱۳۴۳ او را از زندان آزاد کرده و در ۱۳ دی که تنها ۵ روز از آزادی اش می‌گذشت به دنبال استقبال چشمگیر مردم، ماموران حکومتی به خانه او در قم حمله کردند و بار دیگر مصطفی را دستگیر و به تهران اعزام می‌کنند. مصطفی خمینی یک سال در شهر بورسای ترکیه به حالت تبعید ماند اما باز سعی در بازگشت به ایران کرد و با رئیس سازمان امنیت بورسا در این زمینه اقدام به گفتگو کرد تا در مورد بازگشتش به ایران با نعمت‌الله نصیری گفتگو کند. نصیری شرط حضور مصطفی خمینی را ماندن در خانه‌ای روستایی و عدم ارتباط با انقلابیون اعلام کرد که با عدم موافقت مصطفی، وی به همراه پدرش در تبعید ماند.

در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ سید مصطفی خمینی و پدرش از ترکیه به عراق برده شدند و در ۲۳ مهر در نجف ساکن شده و با هم شروع به تدریس کردند.

مصطفی در عراق نیز از مبارزه دست نکشید و به دنبال اوج گیری نهضت رهایی بخش فلسطین، تلاش کرد که روحانیون خارج از کشور به پایگاه‌های فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، وی حتی خود تحت آموزش‌های نظامی قرار گرفت. فعالیت‌های او سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ رئیس جمهور وقت عراق، احمد حسن البکر، او را تهدید به برخورد کرد.

 

آیت‌الله سیدمصطفی خمینی‌، پس از دورانی پر از رنج‌، تلاش و مبارزه در سحرگاه یکشنبه اول آبان ماه 1356 (برابر با نهم ذی‌قعده 1397 ه‍ ق‌) در سن 47 سالگی در نجف به‌طور ناگهانی و مرموز در خانه خود درگذشت‌. اولین کسی که از این واقعه آگاه شد و دیگران را نیز مطلع نمود، خادمه منزل حاج آقا مصطفی به نام صغرا خانم بود. او مشاهدات خود را به شرح ذیل بازگو می‌کند:

«شب‌، آخر قرار بود برای آقا مهمان بیاید. چون دیر وقت بود، ایشان آمدند و به من گفتند: صغری برو بخواب‌، من خودم در را باز می‌کنم‌. من هم اول به حرم رفتم‌، نماز خواندم‌، زیارت کردم‌، بعد به خانه آمدم و خوابیدم‌. صبح که طبق معمول‌، صبحانة آقا را بالا بردم‌، دیدم آقا روی کتاب‌هایشان خم شده‌اند، فکر کردم که خوابشان برده است‌، صدایشان کردم و گفتم‌: آقا... آقا خوابتان برده‌... که دیدم جواب نمی‌دهند و زیر چشمشان هم به رنگ خرما شده است‌. پایین رفتم و خانم ایشان را که مریض بود، صدا کردم و خودم هم به کوچه رفتم و فریاد زدم که آقا مصطفی (ره‌) مریض شده است که در این هنگام آقای دعایی مرا دید و با یکی دو نفر دیگر به بالا آمد و آقا را به بیمارستان بردند و دیگر نمی‌دانم چه شد.»

خانم معصومه حائری یزدی‌، همسر مرحوم آقا مصطفی‌، دومین نفری بود که از درگذشت شوهرش مطلع شد. ایشان نیز در این زمینه گفته‌اند:

«حاج آقامصطفی‌ مردی بسیار قوی و از سلامت کامل برخوردار بود، هیچ‌گونه ناراحتی و بیماری نداشت‌، به همین دلیل برخلاف آن چه شایع کردند سکته قلبی‌، خیلی بعید به نظر می‌رسید».

سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ در ۴۷ سالگی طی حادثه‌ای که جزئیات آن همچنان مورد بحث است، در شهر نجف جان سپرد. او از آغاز فعالیت‌های سیاسی همواره مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار داشت و با توجه به همراهی گسترده او در فعالیت‌های روح‌الله خمینی در ایران و عراق، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد تهدید قرار داشت، به همین دلیل هنگام انتشار مرگ او، برای بسیاری از انقلابیون قابل قبول نبود که مرگ وی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد، علاوه بر اینکه تا آن زمان نشانی از بیماری جدی در او دیده نمی‌شد. روح‌الله خمینی در تشییع جنازه فرزندش همانند تشییع جنازه‌های دیگر فقط پنج دقیقه مانده به آغاز تشییع جنازه در محل حضور یافت و پس از حرکت دادن جنازه تا محل مشخصی جمع را همراهی کرد و سپس بازگشت.

بعضی براین باورند که مرگ مصطفی، سنگین ترین ضربه برای روح‌الله خمینی بود. این اتفاق به جهت پیامدهای آن در داخل ایران نیز قابل تامل است چرا که مراسمی که در عزای وی برگزار می‌شد، در تشدید مخالفت‌ها و فعالیت‌های ضد حکومت پهلوی مؤثر بود. از سویی عده‌ای معتقدند که با مرگ مصطفی، نهضت خمینی شتاب بیشتری یافت و خمینی مبارزه را جدی تر دنبال کرد، بنظر می‌رسد از این جهت خمینی در سخنرانی‌اش به همین مناسبت مرگ مصطفی را از «الطاف خفیهٔ الهی» نامید.

در پی مرگ مصطفی، سید روح‌الله خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت:

انا لله و انا الیه راجعون

در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد
اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.

نماز را سید ابوالقاسم خویی بر جسد مصطفی خمینی اقامه کرد و پس از تشییع، وی را در حرم علی ابن ابی‌طالب و در کنار قبر محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) دفن کردند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده