زندگی نامه و سیره چهارمین شهید محراب آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی
شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۸
نوید شاهد: اشرفی اصفهانی در ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ در حال اقامه نماز جمعه در کرمانشاه با انفجار نارنجک توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترور شد و تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
زندگی نامه و سیره چهارمین شهید محراب آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی
نام کامل : عطاءالله اشرفی اصفهانی
تاریخ تولد : ۱۲۸۱
زادگاه : خمینی شهر، ایران
محل تحصیل : اصفهان، قم
محل زندگی : قم، كرمانشاه
تاریخ شهادت : ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱
محل شهادت :كرمانشاه، ایران
مدفن : تخت فولاد
اطلاعات علمی
اساتید : سید مهدی درچه ای، سید محمد نجفآبادی، عبدالکریم حائری یزدی، سید محمدتقی خوانساری
تالیفات: البیان، تفسیر قرآن، مجمع الشتات، مجموعه ای پیرامون حروف مقطعه قرآن، کتابی در موضوع غیبت حجت ابن الحسن و ...
فعالیتها:
تاسیس ساختمان مکتب الزهراء
تاسیس مسجد ولی عصر(عج) در خمینی شهر
تاسیس مسجد امام حسین (ع) در خمینی شهر
تاسیس حوزه علمیه امام خمینی (ره) در کرمانشاه
تاسیس ساختمان مسجد النبی(ص) در کرمانشاه
توسعه مسجد بروجردی در کرمانشاه
از نوجوانی و پس از گذراندن دوره مکتب خانه، در دوازده سالگی به توصیه پدرش، از خمینی شهر عازم اصفهان می شود و دروس حوزه را آغاز میکند. و طی ده سال سکونت در حوزه علمیه اصفهان، دوره های مقدمات و سطح فقه و اصول را نزد اساتیدی همچون سید مهدی درچه ای و سید محمد نجفآبادی به پایان می برد. سپس به قم هجرت کرده، دوره عالی و اجتهادی فقه و اصول را نزد عبدالکریم حائری یزدی، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت، سید حسین طباطبایی بروجردی و سید روحالله خمینی فرا می گیرد. میرزا عطاالله اشرفی خوزانی نام کامل و واقعی ایشان است(محمدتقی آقائی خوزانی)
اشرفی اصفهانی در ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ در حال اقامه نماز جمعه در کرمانشاه با انفجار نارنجک توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترور شد و تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
شرح زندگی:
تولد
در سال ۱۲۸۱ هـ.ش، در خمینی شهر اصفهان کودکی متولد شد که عطاء اللّه نام گرفت. پدرش مرحوم میرزا اسداللّه از عالمان دین و مردی زاهد بود که زندگی ساده ای داشت. مادرش بانو «نجمه» فرزند مرحوم سید محمد تقی میردامادی، زنی با ایمان و پاک دامن بود. نیاکان آیت اللّه اشرفی اصفهانی، اغلب از عالمان دین بودند و نسب وی، به علمای صدر اسلام می رسید. در این باره خود شهید چنین گفته است: «نسب بنده منتهی می شود به یکی از علمای «جبل عامل» که این ها در صدر اسلام، از برکت حضرت ابوذر، اسلام اختیار کردند و بعد آمدند در سده (خمینی شهر فعلی) و تا آن جا که در نظرم هست، اجداد پدری ما، همیشه از علمای معروف محل بودند» .
در راه آموختن
شهید آیت اللّه اشرفی اصفهانی دروس ابتدایی را در منطقه سده خمینی شهر در مکتب خانه های قدیم آموخت و پس از چندی، به حوزه علمیه اصفهان عزیمت کرد و در مدرسه نوریه، به تحصیل فقه واصول پرداخت. ایشان سپس برای تکمیل علم و کسب معارف بیش تر، راهی حوزه علمیه قم گردید و نزد علمای بزرگی چون آیت اللّه حائری یزدی، آیت اللّه بروجردی و دیگر اساتید بزرگ آن زمان به فراگرفتن علم اهتمام ورزید و نیز هیچ گاه از تزکیه نفس غفلت نورزید و در هر دو عرصه، به کوشش و تلاش گسترده پرداخت .
جهاد علمی
شهید محراب آیت اللّه اشرفی در تحصیل و فراگیری علوم بسیار کوشا بود. ایشان خود از این سعی و تلاش به این صورت یاد کردند که: «در نظرم هست که در اصفهان پنجشنبه و جمعه که می شد، درس ها را دوره می کردم. یک حجره ای بود که در گوشه ای واقع شده بود. پرده ای جلوی در آن آویزان می کردم و شب ها گاهی اوقات تا صبح درس ها را دوره می کردم. روزها هم در یک مسجد دور افتاده و خلوت درس ها را دوره می کردم. در قم نیز به آیت اللّه بروجردی گفته بودند که من درس ها را خوب یاد می گیرم و می نویسم، لذا یک بار شخصا به حجره ما تشریف آوردند و با اصرار جزوه های ما را گرفتند و مطالعه کردند» .
عشق به حضرت معصومه علیهاالسلام
ویژگی ها و روحیات معنوی شهید اشرفی به گونه ای بود که نظر هر انسان حق بینی را به خود جلب می کرد. ایشان در مدت اقامتشان در قم، معمولاً یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام می رفتند و به راز و نیاز می پرداختند. حضرت آیت اللّه مرعشی رحمه الله در این باره می فرمود:«همیشه قبل از اذان صبح که به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف می شدم یا اولین نفر من بودم یا حاج آقای اشرفی» .
انس با زیارت عاشور
شهید اشرفی عشق و علاقه عجیبی به امام حسین علیه السلام داشت. خواندن زیارت عاشورا و دل دادگی وی به امام حسین علیه السلام به گونه ای بود که فرزندشان می گوید: هیچ گاه زیارت عاشورای او قطع نمی شد و دیگران را نیز به این عمل سفارش می کرد. چند بار از زبان خودشان شنیدم که فرمودند: «من از وقتی که مکلف شدم، تا به حال یک روز هم خواندن زیارت عاشورا را ترک نکردم» .
مهاجرت به کرمانشاه
در سال ۱۳۳۵ هـ.ش، آیت اللّه اشرفی به همراه چند تن دیگر از آیات عظام و طلاب علوم دینی به دستور آیت اللّه بروجردی به کرمانشاه مهاجرت کرده، در حوزه علمیه تازه تأسیس مرحوم آیت اللّه بروجردی به تدریس و نشر معارف اسلامی در منطقه غرب کشور مبادرت ورزیدند. بعدها با رحلت مرحوم آیت اللّه بروجردی، خواستند به قم بازگردند که با توجه به محبوبیت زیادی که نزد مردم داشتند، با مخالفت آنان روبه رو شدند؛ بنابراین، به خاطر مسئولیت شرعی و نیاز مبرم مردم و اصرار آن ها، از ترک آن دیار منصرف شده و به پیشبرد فرهنگ اسلامی و سرپرستی حوزه علمیه آن منطقه مشغول شدند .
اجازه اجتهاد
شهید اشرفی از نظر موقعیت علمی و اجتماعی، مورد تأیید علما و مراجع قم، هم چون آیت اللّه خوانساری، آیت اللّه حجّت و آیت اللّه صدر بودند و آیت اللّه بروجردی نیز علاقه فراوانی به ایشان داشتند. شهید اشرفی در چهل سالگی به درجه اجتهاد رسیدند و اولین اجازه نامه اجتهاد را در حوزه علمیه قم، مرحوم آیت اللّه سید محمد تقی خوانساری به ایشان دادند. پس از آن نیز از جانب آیات عظام حجّت کوه کمره ای، فیض قمی، سید ابوالحسن اصفهانی و بروجردی اجازه اجتهاد دریافت کردند .
تدریس در حوزه
آیت اللّه اشرفی اصفهانی از اوایل طلبگی در اصفهانْ شروع به تدریس کرد و در قم نیز در مدت هفده سال اقامتْ در کنار تحصیل، به تدریس و تعلیم و تربیت طلاب جوان اشتغال داشت. ایشان بعد از انتقال از قم به کرمانشاه و اقامت در آن دیار، به تدریس و تعلیم فقه، اصول و معارف دینی پرداخت .
معرفی امام رحمت الله به عنوان مرجع تقلید
چهارمین شهید محراب آیت اللّه اشرفی اصفهانی، پس از رحلت آیت اللّه بروجردی، اهالی غرب کشور را به تقلید از امام خمینی رحمهم الله تشویق کردند. ایشان از آن ایام چنین یاد می کنند: «این جانب بر حسب تشخیص خود و تفحّصی هم که از شخصیت های بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم نمودم، حضرت امام خمینی رحمهم الله را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی نمودم و عامه مردم را در امر تقلید به سوی ایشان سوق دادم که این موضوع، با مخالفت و کارشکنی بعضی ها رو به رو شد و همچنین تهدید ساواک به تبعید بنده را در پی داشت .
در سنگر نماز جمعه
نقش نماز جمعه در حفظ اسلام و اتحاد مسلمانان، انکار ناشدنی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، نماز جمعه اهمیت بیش تری یافت و تبدیل به سنگر انقلاب و مبارزه شد، به طوری که دشمنان اسلام و منافقانْ به شدت از نماز جمعه می ترسیدند و تیغ کینه و عداوت به روی ائمه جمعه می کشیدند. در اوایل پیروزی انقلاب، علمای کرمانشاه با نوشتن طوماری، از رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی رحمهم الله خواستند که آیت اللّه اشرفی را به امامت جمعه آن شهر تعیین کنند. امام نیز با شناختی که از سال ها قبل از شهید اشرفی داشتند، خواسته آنان را اجابت کرده و با صدور حکمی، ایشان را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کردند .
یاور و مرید امام
شهید اشرفی اصفهانی، علاقه فراوانی به امام رحمهم الله داشتند و همواره به ایشان عشق می ورزید. قبل از انقلاب و در جریان دستگیری و تبعید امام خمینی رحمهم الله به نجف اشرف، مرتب با معظم له در تماس بودند و وجوهات شرعی را به محضر ایشان ارسال می کردند. ایشان با تمام مشکلات امنیتی که رژیم طاغوت برای برقراری ارتباط با امام پدید آورده بود، با واسطه با امام در ارتباط بودند و موضوعات مختلف را به محضر امام می رساندند و کسب تکلیف می کردند. امام نیز از اوایل آشنایی، به ایشان عنایت و توجه ویژه داشتند و در سال ۱۳۸۴ هـ.ق، اجازه نامه ای مبنی بر تصرف آیت اللّه اشرفی در برخی امور، مانند نظارت بر اجرای حدود الهی و وجوه شرعی برای او نوشتند و همیشه در مکاتبات خویش، با احترام و عظمت از ایشان نام می بردند. در دوران انقلاب اسلامی، آیت اللّه اشرفی اصفهانی، به عنوان یار و یاور امام، محور مبارزات مردم کرمانشاه بود و رهبری امام را همواره تبلیغ و تأیید می کرد و صمیمانه به ایشان عشق می ورزید .
فقیه مجاهد
شهید اشرفی اصفهانی از آغاز جنگ تحمیلی تا روز شهادت، مسأله جنگ را از مسائل اساسی انقلاب می دانست و از آغاز جنگ تا آخر حیات خویش، میل وافری به حضور در جبهه از خود نشان می داد. با این که مقامات امنیتی و حفاظتی، از این کار ممانعت می کردند و مصلحت نمی دیدند که ایشان به جبهه ها مسافرت کنند، ولی آن شهید بزرگ وار، در هر فرصتی به دیدار رزمندگان می شتافت. هر گاه در جبهه ها برای رزمندگان سخنرانی می کرد، با یکایک آنان دست می داد، به سنگرهای آنان سر می زد و با ایشان به گفت و گو می نشست. ایشان بارها فرموده بود که:«وقتی به جبهه می روم، تا مدتی روحیه ام قوی می شود» و می گفت: «قدرت خدا در جبهه هاست. هر کس می خواهد خدا و دست [قدرت] خدا را ببیند، به جبهه ها برود» .
مشوّق جوانان
خطبه های پرشور شهید اشرفی اصفهانی، در پیشبرد انقلاب و ادامه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس فوق العاده مؤثر بود. وی علاوه بر تشویق جوانان در عزیمت به جبهه های دفاع مقدس و دعوت مردم برای کمک به جبهه ها، خود نیز عملاً مدافع و مجاهد بود. ایشان به رغم کهولت، چندین بار در جبهه های نبرد حاضر شد. وقتی می گفتند شما جلوتر نروید، چون ممکن است دشمن ببیند و حادثه ای رخ دهد، می فرمود:«خون من که از خون این بچه ها بالاتر نیست، بگذارید شاید من هم در جبهه ها شهادت نصیبم گردد، شاید آن چیزی که سال هاست به دنبال آن هستم، در جبهه ها پیدا کنم» .
در رکاب ولایت
شهید اشرفی که خود از عالمان بزرگ عصر خویش به شمار می آمد و از موقعیت علمی بالایی نیز برخوردار بود، اطاعت از امام و حمایت از ولایت فقیه را بر همه واجب و لازم می دانست. وی در طول مدت تبعید حضرت امام رحمهم الله هیچ گاه از حمایت ایشان دست برنداشت و پیوسته با امام خمینی رحمهم الله در تماس بودند. ایشان می گفت: «امروز اطاعت از امام، حتی بر فقها هم لازم است و از حکم امام، فقها هم نمی توانند تخلف کنند». و بارها می فرمود:«تقویت امام، تضعیف کفر و تضعیف امام، تقویت کفر است.» شهید اشرفی در توصیه خود به ملت ایران و مسئولان کشور، اطاعت از ولایت فقیه را متذکر شده و می فرمودند: «باید همه گوش به فرمان امام(ولایت فقیه) باشند. امام هم که از خودش چیزی ندارد؛ فرمایش امام، فرمایش خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله است.»
مناجات شبانه
نیایش در دل تاریکی و تنهایی شبانه، فاصله گرفتن از غیر و دل در گرو تنها معبود هستی سپردن است. راز و نیاز شبان گاهی، عروج روح از دل زمین خاکی به سوی ملکوت معنویت و نشانه تسلیم در برابر باری تعالی است. شهید اشرفی، این عالم با تقوا نیز در طول زندگانی پر ثمر خویش، از این مهم غفلت نکرد، به طوری که فرزند وی می گوید: «در مدت شانزده یا هفده سالی که با ایشان بودم، یک شب ندیدم که نماز شب ایشان ترک بشود.»
صفای نفس و آرامش روح
روحیات، اخلاق و سیرت عملی شهید اشرفی آن چنان بود که دیدار کنندگان با او، از ملاقاتش دل نمی کندند. کلماتش آن قدر دل نشین بود که مردم هیچ گاه از شنیدن سخنانش خسته نمی شدند و چهره نورانی اش به حدّی جذّاب بود که وقت خداحافظی، بعضی با چشم گریان از او جدا می شدند. چهره نورانی و محاسن سفید این عالم فرزانه، انسان را به یاد خدا می انداخت و آرامش روحی و روانی پیدا می کرد. امام خمینی رحمهم الله در تجلیل از ایشان می فرمایند: «هر وقت آقای اشرفی اصفهانی را می بینم، به یاد خدا می افتم.»
همیشه ساده زیست
شهید محراب آیت اللّه اشرفی اصفهانی در طول حیات خویش، زندگی بسیار ساده ای داشت و بعد از پذیرفتن مسئولیت امامت جمعه کرمانشاه هم زندگی اش تغییری نکرد. ایشان در خانه ای بسیار کوچک و قدیمی زندگی می کرد که نزدیک به ده سال بود که تعمیر نشده بود؛ خانه ای که سقف اطاق و راهرو آن در حال ریختن بود و بعضی از قسمت ها گچ های دیوار ریخته بود، ولی ایشان هرگز رضایت نمی دادند که اطرافیان به تعمیر آن بپردازند و می گفتند:«خانه های مردم را هواپیماهای عراقی خراب کرده اند و بندگان خدا زیر چادرها زندگی می کنند، [آن وقت] شما می خواهید خانه را تعمیر کنید. پولی را که برای گچ می خواهید بدهید، به جنگ زده ها بدهید [که] ثوابش خیلی بیشتر است» .
تواضع و فروتنی
آیت اللّه اشرفی، بسیار متواضع بودند و رفتارشانْ درس ادب و تواضع برای اطرافیان بود. ایشان به دلیل داشتن این ویژگی، بیش تر کارها را خود انجام می دادند و حتی به فرزندان و یا همسر خود کاری واگذار نمی کردند و تا قبل از این که موضوع ترور شخصیت ها پیش بیاید، خرید مایحتاج خانه را نیز خودشان انجام می دادند. آیت اللّه اشرفی اصفهانی با مقام بالایی که داشتند، همیشه درب منزل را شخصا به روی مراجعان باز می کردند و با دست لرزان خود، از میهمانان پذیرایی می کردند. ایشان هرگز در قسمت بالای اتاق نمی نشستند و نزدیک، در جایی بود که هنگام مهمان داشتن، آن جا می نشستند .
شهید محراب و مشقات زندگی
شهید محراب آیت اللّه اشرفی اصفهانی در طول عمر با برکت خویش که قسمت اعظم آن به تحصیل و آموختن علم سپری گشت، همواره با تنگ دستی و سختی زندگیِ طلاب آن زمان مواجه بود. آن شهید محراب با شهریه بسیار ناچیزی که دریافت می کرد، توان اجاره کردن منزل را نداشت و بنابراین، در تمام مدت تحصیل در قم، هیچ گاه نتوانست خانواده خود را به این شهر ببرد .
آثار شهید
شهید اشرفی، فقیه و عالمی خستگی ناپذیر بود که در طول زندگانی ارزشمندش، آثار گران بهایی از خود به یادگار گذاشت. وی پس از کسب علم و دانش و تحصیل در حوزه، بر کرسی تدریس نشسته و شاگردان برجسته ای تربیت کرد.آیت اللّه اشرفی اصفهانی، نه تنها در سنگر تعلیم و تربیت، بلکه در عرصه تحقیق و پژوهش نیز فعالیت های گران سنگی داشته و آثار علمی و قلمی بسیار ارزنده ای از خود به جای گذاشت است؛ از جمله آثار علمی وی عبارتند از: البیان، در علوم قرآن؛ تفسیر قرآن، خلاصه ای از تفاسیر شیعه و سنّی؛ مجمع الشّتات، در اصول دین و عقاید و کلام؛ مجموعه ای درباره حروف مقطعه قرآن؛ و کتابی در موضوع غیبت امام عصر(عج) .
در کنار امام رحمهم الله
آیت اللّه اشرفی اصفهانی، در اوج اختناق و فشار رژیم شاه، ارتباطی نزدیک با امام خمینی رحمهم الله داشتند و در زمانی که امام در قم بود، مقید بودند وجوهات شرعی را برای ایشان بفرستند. در جریان دستگیری امام در سال ۱۳۴۲ نیز ایشان به سرعت به تهران آمدند و به مراجع بزرگ قم گفته بودند:«امروز روزی نیست که ما بخواهیم در مقابل این رژیم جنایت کار سکوت کنیم. ما نباید در ارتباط با دستگیری امام آرام بنشینیم.» ایشان همواره در طول حیات خویش، چه قبل و چه بعد از انقلاب، پشتیبان و یاور همیشگی امام خمینی رحمت الله بودند .
مبارزه بر ضد رژیم شاه
شهید اشرفی، مبارزه ای طولانی و جدّی با رژیم شاه داشت و این مبارزه، کاملاً هماهنگ با خط فکری امام بود. ایشان مقید بودند سخنرانانی که دعوت می کنند، در خط امام و آگاه به امور سیاسی باشند و خودشان هم روی منبر، درباره مسائل سیاسی روز صحبت می کردند. چند بار از طرف ساواک به ایشان اعتراض شد و بارها می گفتند که هر چه هست زیر سر این آقاست. حتی یک بار نیمه شب مأموران ساواک ایشان را دستگیر و روانه زندان کردند که در آن جا بیمار شدند و ساواک با اطلاع ازعلاقه ای که مردم به ایشان داشتند، ترسیدندو مجبور به آزاد کردن ایشان شدند. رژیم شاه از بیم شورش مردم، حتی جرأت تبعید کردن ایشان راهم نداشتند .
در خط مقدّم مبارزه
از نکات برجسته شخصیت شهید اشرفیْ دید باز، شمِّ سیاسی قوی، آینده نگری، تیز بینی، درایت و فهم بالا بود. ایشان از آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمهم الله در۱۵ خرداد، فعّالانه در صحنه انقلاب و مبارزه حضور داشت و هموراه از ارکان مبارزه بر ضد رژیم فاسق طاغوت بود. در دوران سیاه ستم شاهی، یک لحظه از مبارزه و مجاهدت دست نکشید و همواره در صحنه جهاد، از «سابقون» محسوب می شد. بعد از انقلاب شکوه مند اسلامی نیز، منطقه غرب کشور از حساس ترین و مهم ترین مراکز کشور بود و با توجه به فعالیت ضد انقلاب و عناصر سرسپرده در آن جا، دشمن در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه افکنی بود که آیت اللّه اشرفی با نگرشی قوی، باعث پیوند علما و مردم و وحدت شیعه و سنی شد .
خدمات ارزنده
شهید اشرفی در طول حیات پربرکت خویش، خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت. ساختن مدارس، مساجد، یاری رساندن به جنگ زدگان، حمایت گسترده از مستمندان و... از جمله اقدامات گران سنگ وی بود. این عالم وارسته و بزرگ، اندیشه و عمل الهی و اسلامی را در هم آمیخت و عمر خود را در خدمت به ملّت مسلمان و حفظ ارزش های اسلامی گذراند. از جمله خدمات وی عبارتند از: تأسیس ساختمان مکتب الزهراء، تأسیس مسجد ولی عصر(عج) در خمینی شهر؛ تأسیس مسجد امام حسین علیه السلام در خمینی شهر؛ تأسیس حوزه علمیه امام خمینی رحمهم الله در کرمانشاه؛ ساختمان مسجد النبی در کرمانشاه، و توسعه مسجد آیت اللّه بروجردی در کرمانشاه .
احتمال شهادت
چهارمین شهید محراب آیت اللّه اشرفی مدتی قبل از شهادت خویش، به دلایلی احساس کرده بود که هنگامه شهادت ایشان فرا رسیده و می گفتند: «این منافقین دست از سر من بر نمی دارند؛ من حتما شهید می شوم». یک روز قبل از شهادت، یعنی روز پنجشنبه خدمت امام رحمهم الله شرفیاب شدند و به محض ورود، امام از جای خود برخاستند و ایستاده ایشان را در آغوش گرفتند و بوسیدند و به هنگام رفتن نیز امام دوباره چنین کردند و وقتی می رفتند، ایشان به یکی از نزدیکانش می گوید: «من احتمال می دهم که این آخرین ملاقات من با امام باشد؛ چرا که این بار امام دو مرتبه با من معانقه [و روبوسی] کردند». ایشان حدود یک ماه قبل از شهادت، دقیقا در همان محل دفن کنونی ایستاده و فرمودند: «این جا عجب جای خوبی است، من از این جا بوی بهشت را استشمام می کنم، اگر من لیاقت شهادت را پیدا کردم مرا در همین جا دفن کنید» .
شهادت، برترین معراج عشق
منافقان، وقتی خود را در مقابله با انقلاب اسلامی و امام امت، عاجز و ناتوان یافتند، مصمم بر کشتن یاران انقلاب شدند تا با این وسیله، امام و انقلاب را تضعیف کنند. آن کوردلان ناکام، در ظهر جمعه ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱، در سنگر نماز جمعه کرمانشاه با منفجر کردن نارنجکی، امام جمعه هشتاد ساله و مجاهد در راه اسلام، آیت اللّه اشرفی اصفهانی را به شهادت رساندند و بدین سان، چهارمین شهید محراب به پیش گاه ابدیت تقدیم شد. پیکر مطهر این لاله خونین پس از تشییع با شکوه مردم کرمانشاه به اصفهان انتقال داده شده و در گلستان شهدای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش هماره جاودان باد .
پیام تسلیت حضرت امام رحمهم الله
امام خمینی رحمهم الله در پیامی، شهادت آیت اللّه اشرفی را این چنین تسلیت گفتند: «انا للّه و انا الیه راجعون، چه سعاتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند و در آخرِ عمرِ فانی، به فیض عظیمی که دل باختگان به لقاءاللّه آرزو می کنند، نایل آیند... [این] شهید عزیز... از آن شخصیت هایی بود که این جانب یکی از ارادت مندان این شخص والا مقام بوده و هستم. این وجود پر برکتِ متعهد را قریب شصت سال است می شناسم. مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا عطاءاللّه اشرفی را در این مدت طولانی، به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می شناسم و در عین حال، مجاهد و متعهد و قوی النّفس بود... خداوند او را در زمره شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید ... » .
شهید اشرفی از دیدگاه مقام معظم رهبری
حضرت آیت اللّه خامنه ای در بزرگ داشت شخصیت والای شهید اشرفی چنین فرمودند: «احترام این شهید عزیز از دو جنبه حایز اهمیت است: اول جنبه های عمومی که همه ائمه جمعه[شهرهای] بزرگ و معروف داشته اند؛ زیرا این بزرگواران پایه های عظیم انقلابند. این ها در مناطق مختلف زبان گویای رهبر و بازوی قوی بسیج عمومی به شمار می روند. ایشان در سنگر نماز جمعه و در حساس ترین لحظات این انقلاب مانند شهیدان عزیز دیگر هم چون مرحوم صدوقی، دستغیب و مدنی، همیشه مدافع خط امام و حضورشان ضربه سختی بر پیکر استکبار جهانی بود .
خصوصیات دیگر شهید اشرفی، جنبه شخصی ایشان بود. مرحوم آقای اشرفی یک انسان دوست داشتنی و مطلوب بود. این عالم بزرگ وار با آن وِزانت علمی و مقبولیت بسیار، متواضع، با اخلاص، با صفا و بی ادعا بود، به طوری که احترام و تجلیل همگان را برمی انگیخت» .
مرد حق
ماه خون شد، اشرفی محراب خون در برگرفت
او که درس عاشقـی از ســاقـی کوثـر گرفت
از جفای خائنین، خونْ مسجــد و منبر گرفت
باز دست ناکـثیــن از ما گُلـی دیگــر گرفت
اشرفی ای مرد حق، محــراب خونین شد ز تو
اشک ما سیلاب شد، سیلاب خونین شد ز تو
کن نظر که دیده ها گــرداب خونین شد ز تو
باختـــر تا خاوران، یک باره خونین شد ز تو
ماه خون شد اشرفی محراب خون در برگرفت
او که درس عاشقـی از ســاقـی کوثـر گرفت
از رجال، آنان که عهدی با خداشـان بسته اند
بر سـر صدق و صفا پیمـان خود نشکسته اند
عده ای ز آنــان به سوی کوی جانان رفته اند
عـده ای در انتظار وصـــل حـق بنشسته اند
ماه خون شد اشرفی محراب خون در برگرفت
او که درس عاشـقـی از ســاقـی کوثـر گرفت
نام کامل : عطاءالله اشرفی اصفهانی
تاریخ تولد : ۱۲۸۱
زادگاه : خمینی شهر، ایران
محل تحصیل : اصفهان، قم
محل زندگی : قم، كرمانشاه
تاریخ شهادت : ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱
محل شهادت :كرمانشاه، ایران
مدفن : تخت فولاد
اطلاعات علمی
اساتید : سید مهدی درچه ای، سید محمد نجفآبادی، عبدالکریم حائری یزدی، سید محمدتقی خوانساری
تالیفات: البیان، تفسیر قرآن، مجمع الشتات، مجموعه ای پیرامون حروف مقطعه قرآن، کتابی در موضوع غیبت حجت ابن الحسن و ...
فعالیتها:
تاسیس ساختمان مکتب الزهراء
تاسیس مسجد ولی عصر(عج) در خمینی شهر
تاسیس مسجد امام حسین (ع) در خمینی شهر
تاسیس حوزه علمیه امام خمینی (ره) در کرمانشاه
تاسیس ساختمان مسجد النبی(ص) در کرمانشاه
توسعه مسجد بروجردی در کرمانشاه
از نوجوانی و پس از گذراندن دوره مکتب خانه، در دوازده سالگی به توصیه پدرش، از خمینی شهر عازم اصفهان می شود و دروس حوزه را آغاز میکند. و طی ده سال سکونت در حوزه علمیه اصفهان، دوره های مقدمات و سطح فقه و اصول را نزد اساتیدی همچون سید مهدی درچه ای و سید محمد نجفآبادی به پایان می برد. سپس به قم هجرت کرده، دوره عالی و اجتهادی فقه و اصول را نزد عبدالکریم حائری یزدی، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت، سید حسین طباطبایی بروجردی و سید روحالله خمینی فرا می گیرد. میرزا عطاالله اشرفی خوزانی نام کامل و واقعی ایشان است(محمدتقی آقائی خوزانی)
اشرفی اصفهانی در ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ در حال اقامه نماز جمعه در کرمانشاه با انفجار نارنجک توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترور شد و تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
شرح زندگی:
تولد
در سال ۱۲۸۱ هـ.ش، در خمینی شهر اصفهان کودکی متولد شد که عطاء اللّه نام گرفت. پدرش مرحوم میرزا اسداللّه از عالمان دین و مردی زاهد بود که زندگی ساده ای داشت. مادرش بانو «نجمه» فرزند مرحوم سید محمد تقی میردامادی، زنی با ایمان و پاک دامن بود. نیاکان آیت اللّه اشرفی اصفهانی، اغلب از عالمان دین بودند و نسب وی، به علمای صدر اسلام می رسید. در این باره خود شهید چنین گفته است: «نسب بنده منتهی می شود به یکی از علمای «جبل عامل» که این ها در صدر اسلام، از برکت حضرت ابوذر، اسلام اختیار کردند و بعد آمدند در سده (خمینی شهر فعلی) و تا آن جا که در نظرم هست، اجداد پدری ما، همیشه از علمای معروف محل بودند» .
در راه آموختن
شهید آیت اللّه اشرفی اصفهانی دروس ابتدایی را در منطقه سده خمینی شهر در مکتب خانه های قدیم آموخت و پس از چندی، به حوزه علمیه اصفهان عزیمت کرد و در مدرسه نوریه، به تحصیل فقه واصول پرداخت. ایشان سپس برای تکمیل علم و کسب معارف بیش تر، راهی حوزه علمیه قم گردید و نزد علمای بزرگی چون آیت اللّه حائری یزدی، آیت اللّه بروجردی و دیگر اساتید بزرگ آن زمان به فراگرفتن علم اهتمام ورزید و نیز هیچ گاه از تزکیه نفس غفلت نورزید و در هر دو عرصه، به کوشش و تلاش گسترده پرداخت .
جهاد علمی
شهید محراب آیت اللّه اشرفی در تحصیل و فراگیری علوم بسیار کوشا بود. ایشان خود از این سعی و تلاش به این صورت یاد کردند که: «در نظرم هست که در اصفهان پنجشنبه و جمعه که می شد، درس ها را دوره می کردم. یک حجره ای بود که در گوشه ای واقع شده بود. پرده ای جلوی در آن آویزان می کردم و شب ها گاهی اوقات تا صبح درس ها را دوره می کردم. روزها هم در یک مسجد دور افتاده و خلوت درس ها را دوره می کردم. در قم نیز به آیت اللّه بروجردی گفته بودند که من درس ها را خوب یاد می گیرم و می نویسم، لذا یک بار شخصا به حجره ما تشریف آوردند و با اصرار جزوه های ما را گرفتند و مطالعه کردند» .
عشق به حضرت معصومه علیهاالسلام
ویژگی ها و روحیات معنوی شهید اشرفی به گونه ای بود که نظر هر انسان حق بینی را به خود جلب می کرد. ایشان در مدت اقامتشان در قم، معمولاً یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام می رفتند و به راز و نیاز می پرداختند. حضرت آیت اللّه مرعشی رحمه الله در این باره می فرمود:«همیشه قبل از اذان صبح که به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف می شدم یا اولین نفر من بودم یا حاج آقای اشرفی» .
انس با زیارت عاشور
شهید اشرفی عشق و علاقه عجیبی به امام حسین علیه السلام داشت. خواندن زیارت عاشورا و دل دادگی وی به امام حسین علیه السلام به گونه ای بود که فرزندشان می گوید: هیچ گاه زیارت عاشورای او قطع نمی شد و دیگران را نیز به این عمل سفارش می کرد. چند بار از زبان خودشان شنیدم که فرمودند: «من از وقتی که مکلف شدم، تا به حال یک روز هم خواندن زیارت عاشورا را ترک نکردم» .
مهاجرت به کرمانشاه
در سال ۱۳۳۵ هـ.ش، آیت اللّه اشرفی به همراه چند تن دیگر از آیات عظام و طلاب علوم دینی به دستور آیت اللّه بروجردی به کرمانشاه مهاجرت کرده، در حوزه علمیه تازه تأسیس مرحوم آیت اللّه بروجردی به تدریس و نشر معارف اسلامی در منطقه غرب کشور مبادرت ورزیدند. بعدها با رحلت مرحوم آیت اللّه بروجردی، خواستند به قم بازگردند که با توجه به محبوبیت زیادی که نزد مردم داشتند، با مخالفت آنان روبه رو شدند؛ بنابراین، به خاطر مسئولیت شرعی و نیاز مبرم مردم و اصرار آن ها، از ترک آن دیار منصرف شده و به پیشبرد فرهنگ اسلامی و سرپرستی حوزه علمیه آن منطقه مشغول شدند .
اجازه اجتهاد
شهید اشرفی از نظر موقعیت علمی و اجتماعی، مورد تأیید علما و مراجع قم، هم چون آیت اللّه خوانساری، آیت اللّه حجّت و آیت اللّه صدر بودند و آیت اللّه بروجردی نیز علاقه فراوانی به ایشان داشتند. شهید اشرفی در چهل سالگی به درجه اجتهاد رسیدند و اولین اجازه نامه اجتهاد را در حوزه علمیه قم، مرحوم آیت اللّه سید محمد تقی خوانساری به ایشان دادند. پس از آن نیز از جانب آیات عظام حجّت کوه کمره ای، فیض قمی، سید ابوالحسن اصفهانی و بروجردی اجازه اجتهاد دریافت کردند .
تدریس در حوزه
آیت اللّه اشرفی اصفهانی از اوایل طلبگی در اصفهانْ شروع به تدریس کرد و در قم نیز در مدت هفده سال اقامتْ در کنار تحصیل، به تدریس و تعلیم و تربیت طلاب جوان اشتغال داشت. ایشان بعد از انتقال از قم به کرمانشاه و اقامت در آن دیار، به تدریس و تعلیم فقه، اصول و معارف دینی پرداخت .
معرفی امام رحمت الله به عنوان مرجع تقلید
چهارمین شهید محراب آیت اللّه اشرفی اصفهانی، پس از رحلت آیت اللّه بروجردی، اهالی غرب کشور را به تقلید از امام خمینی رحمهم الله تشویق کردند. ایشان از آن ایام چنین یاد می کنند: «این جانب بر حسب تشخیص خود و تفحّصی هم که از شخصیت های بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم نمودم، حضرت امام خمینی رحمهم الله را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی نمودم و عامه مردم را در امر تقلید به سوی ایشان سوق دادم که این موضوع، با مخالفت و کارشکنی بعضی ها رو به رو شد و همچنین تهدید ساواک به تبعید بنده را در پی داشت .
در سنگر نماز جمعه
نقش نماز جمعه در حفظ اسلام و اتحاد مسلمانان، انکار ناشدنی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، نماز جمعه اهمیت بیش تری یافت و تبدیل به سنگر انقلاب و مبارزه شد، به طوری که دشمنان اسلام و منافقانْ به شدت از نماز جمعه می ترسیدند و تیغ کینه و عداوت به روی ائمه جمعه می کشیدند. در اوایل پیروزی انقلاب، علمای کرمانشاه با نوشتن طوماری، از رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی رحمهم الله خواستند که آیت اللّه اشرفی را به امامت جمعه آن شهر تعیین کنند. امام نیز با شناختی که از سال ها قبل از شهید اشرفی داشتند، خواسته آنان را اجابت کرده و با صدور حکمی، ایشان را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کردند .
یاور و مرید امام
شهید اشرفی اصفهانی، علاقه فراوانی به امام رحمهم الله داشتند و همواره به ایشان عشق می ورزید. قبل از انقلاب و در جریان دستگیری و تبعید امام خمینی رحمهم الله به نجف اشرف، مرتب با معظم له در تماس بودند و وجوهات شرعی را به محضر ایشان ارسال می کردند. ایشان با تمام مشکلات امنیتی که رژیم طاغوت برای برقراری ارتباط با امام پدید آورده بود، با واسطه با امام در ارتباط بودند و موضوعات مختلف را به محضر امام می رساندند و کسب تکلیف می کردند. امام نیز از اوایل آشنایی، به ایشان عنایت و توجه ویژه داشتند و در سال ۱۳۸۴ هـ.ق، اجازه نامه ای مبنی بر تصرف آیت اللّه اشرفی در برخی امور، مانند نظارت بر اجرای حدود الهی و وجوه شرعی برای او نوشتند و همیشه در مکاتبات خویش، با احترام و عظمت از ایشان نام می بردند. در دوران انقلاب اسلامی، آیت اللّه اشرفی اصفهانی، به عنوان یار و یاور امام، محور مبارزات مردم کرمانشاه بود و رهبری امام را همواره تبلیغ و تأیید می کرد و صمیمانه به ایشان عشق می ورزید .
فقیه مجاهد
شهید اشرفی اصفهانی از آغاز جنگ تحمیلی تا روز شهادت، مسأله جنگ را از مسائل اساسی انقلاب می دانست و از آغاز جنگ تا آخر حیات خویش، میل وافری به حضور در جبهه از خود نشان می داد. با این که مقامات امنیتی و حفاظتی، از این کار ممانعت می کردند و مصلحت نمی دیدند که ایشان به جبهه ها مسافرت کنند، ولی آن شهید بزرگ وار، در هر فرصتی به دیدار رزمندگان می شتافت. هر گاه در جبهه ها برای رزمندگان سخنرانی می کرد، با یکایک آنان دست می داد، به سنگرهای آنان سر می زد و با ایشان به گفت و گو می نشست. ایشان بارها فرموده بود که:«وقتی به جبهه می روم، تا مدتی روحیه ام قوی می شود» و می گفت: «قدرت خدا در جبهه هاست. هر کس می خواهد خدا و دست [قدرت] خدا را ببیند، به جبهه ها برود» .
مشوّق جوانان
خطبه های پرشور شهید اشرفی اصفهانی، در پیشبرد انقلاب و ادامه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس فوق العاده مؤثر بود. وی علاوه بر تشویق جوانان در عزیمت به جبهه های دفاع مقدس و دعوت مردم برای کمک به جبهه ها، خود نیز عملاً مدافع و مجاهد بود. ایشان به رغم کهولت، چندین بار در جبهه های نبرد حاضر شد. وقتی می گفتند شما جلوتر نروید، چون ممکن است دشمن ببیند و حادثه ای رخ دهد، می فرمود:«خون من که از خون این بچه ها بالاتر نیست، بگذارید شاید من هم در جبهه ها شهادت نصیبم گردد، شاید آن چیزی که سال هاست به دنبال آن هستم، در جبهه ها پیدا کنم» .
در رکاب ولایت
شهید اشرفی که خود از عالمان بزرگ عصر خویش به شمار می آمد و از موقعیت علمی بالایی نیز برخوردار بود، اطاعت از امام و حمایت از ولایت فقیه را بر همه واجب و لازم می دانست. وی در طول مدت تبعید حضرت امام رحمهم الله هیچ گاه از حمایت ایشان دست برنداشت و پیوسته با امام خمینی رحمهم الله در تماس بودند. ایشان می گفت: «امروز اطاعت از امام، حتی بر فقها هم لازم است و از حکم امام، فقها هم نمی توانند تخلف کنند». و بارها می فرمود:«تقویت امام، تضعیف کفر و تضعیف امام، تقویت کفر است.» شهید اشرفی در توصیه خود به ملت ایران و مسئولان کشور، اطاعت از ولایت فقیه را متذکر شده و می فرمودند: «باید همه گوش به فرمان امام(ولایت فقیه) باشند. امام هم که از خودش چیزی ندارد؛ فرمایش امام، فرمایش خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله است.»
مناجات شبانه
نیایش در دل تاریکی و تنهایی شبانه، فاصله گرفتن از غیر و دل در گرو تنها معبود هستی سپردن است. راز و نیاز شبان گاهی، عروج روح از دل زمین خاکی به سوی ملکوت معنویت و نشانه تسلیم در برابر باری تعالی است. شهید اشرفی، این عالم با تقوا نیز در طول زندگانی پر ثمر خویش، از این مهم غفلت نکرد، به طوری که فرزند وی می گوید: «در مدت شانزده یا هفده سالی که با ایشان بودم، یک شب ندیدم که نماز شب ایشان ترک بشود.»
صفای نفس و آرامش روح
روحیات، اخلاق و سیرت عملی شهید اشرفی آن چنان بود که دیدار کنندگان با او، از ملاقاتش دل نمی کندند. کلماتش آن قدر دل نشین بود که مردم هیچ گاه از شنیدن سخنانش خسته نمی شدند و چهره نورانی اش به حدّی جذّاب بود که وقت خداحافظی، بعضی با چشم گریان از او جدا می شدند. چهره نورانی و محاسن سفید این عالم فرزانه، انسان را به یاد خدا می انداخت و آرامش روحی و روانی پیدا می کرد. امام خمینی رحمهم الله در تجلیل از ایشان می فرمایند: «هر وقت آقای اشرفی اصفهانی را می بینم، به یاد خدا می افتم.»
همیشه ساده زیست
شهید محراب آیت اللّه اشرفی اصفهانی در طول حیات خویش، زندگی بسیار ساده ای داشت و بعد از پذیرفتن مسئولیت امامت جمعه کرمانشاه هم زندگی اش تغییری نکرد. ایشان در خانه ای بسیار کوچک و قدیمی زندگی می کرد که نزدیک به ده سال بود که تعمیر نشده بود؛ خانه ای که سقف اطاق و راهرو آن در حال ریختن بود و بعضی از قسمت ها گچ های دیوار ریخته بود، ولی ایشان هرگز رضایت نمی دادند که اطرافیان به تعمیر آن بپردازند و می گفتند:«خانه های مردم را هواپیماهای عراقی خراب کرده اند و بندگان خدا زیر چادرها زندگی می کنند، [آن وقت] شما می خواهید خانه را تعمیر کنید. پولی را که برای گچ می خواهید بدهید، به جنگ زده ها بدهید [که] ثوابش خیلی بیشتر است» .
تواضع و فروتنی
آیت اللّه اشرفی، بسیار متواضع بودند و رفتارشانْ درس ادب و تواضع برای اطرافیان بود. ایشان به دلیل داشتن این ویژگی، بیش تر کارها را خود انجام می دادند و حتی به فرزندان و یا همسر خود کاری واگذار نمی کردند و تا قبل از این که موضوع ترور شخصیت ها پیش بیاید، خرید مایحتاج خانه را نیز خودشان انجام می دادند. آیت اللّه اشرفی اصفهانی با مقام بالایی که داشتند، همیشه درب منزل را شخصا به روی مراجعان باز می کردند و با دست لرزان خود، از میهمانان پذیرایی می کردند. ایشان هرگز در قسمت بالای اتاق نمی نشستند و نزدیک، در جایی بود که هنگام مهمان داشتن، آن جا می نشستند .
شهید محراب و مشقات زندگی
شهید محراب آیت اللّه اشرفی اصفهانی در طول عمر با برکت خویش که قسمت اعظم آن به تحصیل و آموختن علم سپری گشت، همواره با تنگ دستی و سختی زندگیِ طلاب آن زمان مواجه بود. آن شهید محراب با شهریه بسیار ناچیزی که دریافت می کرد، توان اجاره کردن منزل را نداشت و بنابراین، در تمام مدت تحصیل در قم، هیچ گاه نتوانست خانواده خود را به این شهر ببرد .
آثار شهید
شهید اشرفی، فقیه و عالمی خستگی ناپذیر بود که در طول زندگانی ارزشمندش، آثار گران بهایی از خود به یادگار گذاشت. وی پس از کسب علم و دانش و تحصیل در حوزه، بر کرسی تدریس نشسته و شاگردان برجسته ای تربیت کرد.آیت اللّه اشرفی اصفهانی، نه تنها در سنگر تعلیم و تربیت، بلکه در عرصه تحقیق و پژوهش نیز فعالیت های گران سنگی داشته و آثار علمی و قلمی بسیار ارزنده ای از خود به جای گذاشت است؛ از جمله آثار علمی وی عبارتند از: البیان، در علوم قرآن؛ تفسیر قرآن، خلاصه ای از تفاسیر شیعه و سنّی؛ مجمع الشّتات، در اصول دین و عقاید و کلام؛ مجموعه ای درباره حروف مقطعه قرآن؛ و کتابی در موضوع غیبت امام عصر(عج) .
در کنار امام رحمهم الله
آیت اللّه اشرفی اصفهانی، در اوج اختناق و فشار رژیم شاه، ارتباطی نزدیک با امام خمینی رحمهم الله داشتند و در زمانی که امام در قم بود، مقید بودند وجوهات شرعی را برای ایشان بفرستند. در جریان دستگیری امام در سال ۱۳۴۲ نیز ایشان به سرعت به تهران آمدند و به مراجع بزرگ قم گفته بودند:«امروز روزی نیست که ما بخواهیم در مقابل این رژیم جنایت کار سکوت کنیم. ما نباید در ارتباط با دستگیری امام آرام بنشینیم.» ایشان همواره در طول حیات خویش، چه قبل و چه بعد از انقلاب، پشتیبان و یاور همیشگی امام خمینی رحمت الله بودند .
مبارزه بر ضد رژیم شاه
شهید اشرفی، مبارزه ای طولانی و جدّی با رژیم شاه داشت و این مبارزه، کاملاً هماهنگ با خط فکری امام بود. ایشان مقید بودند سخنرانانی که دعوت می کنند، در خط امام و آگاه به امور سیاسی باشند و خودشان هم روی منبر، درباره مسائل سیاسی روز صحبت می کردند. چند بار از طرف ساواک به ایشان اعتراض شد و بارها می گفتند که هر چه هست زیر سر این آقاست. حتی یک بار نیمه شب مأموران ساواک ایشان را دستگیر و روانه زندان کردند که در آن جا بیمار شدند و ساواک با اطلاع ازعلاقه ای که مردم به ایشان داشتند، ترسیدندو مجبور به آزاد کردن ایشان شدند. رژیم شاه از بیم شورش مردم، حتی جرأت تبعید کردن ایشان راهم نداشتند .
در خط مقدّم مبارزه
از نکات برجسته شخصیت شهید اشرفیْ دید باز، شمِّ سیاسی قوی، آینده نگری، تیز بینی، درایت و فهم بالا بود. ایشان از آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمهم الله در۱۵ خرداد، فعّالانه در صحنه انقلاب و مبارزه حضور داشت و هموراه از ارکان مبارزه بر ضد رژیم فاسق طاغوت بود. در دوران سیاه ستم شاهی، یک لحظه از مبارزه و مجاهدت دست نکشید و همواره در صحنه جهاد، از «سابقون» محسوب می شد. بعد از انقلاب شکوه مند اسلامی نیز، منطقه غرب کشور از حساس ترین و مهم ترین مراکز کشور بود و با توجه به فعالیت ضد انقلاب و عناصر سرسپرده در آن جا، دشمن در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه افکنی بود که آیت اللّه اشرفی با نگرشی قوی، باعث پیوند علما و مردم و وحدت شیعه و سنی شد .
خدمات ارزنده
شهید اشرفی در طول حیات پربرکت خویش، خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت. ساختن مدارس، مساجد، یاری رساندن به جنگ زدگان، حمایت گسترده از مستمندان و... از جمله اقدامات گران سنگ وی بود. این عالم وارسته و بزرگ، اندیشه و عمل الهی و اسلامی را در هم آمیخت و عمر خود را در خدمت به ملّت مسلمان و حفظ ارزش های اسلامی گذراند. از جمله خدمات وی عبارتند از: تأسیس ساختمان مکتب الزهراء، تأسیس مسجد ولی عصر(عج) در خمینی شهر؛ تأسیس مسجد امام حسین علیه السلام در خمینی شهر؛ تأسیس حوزه علمیه امام خمینی رحمهم الله در کرمانشاه؛ ساختمان مسجد النبی در کرمانشاه، و توسعه مسجد آیت اللّه بروجردی در کرمانشاه .
احتمال شهادت
چهارمین شهید محراب آیت اللّه اشرفی مدتی قبل از شهادت خویش، به دلایلی احساس کرده بود که هنگامه شهادت ایشان فرا رسیده و می گفتند: «این منافقین دست از سر من بر نمی دارند؛ من حتما شهید می شوم». یک روز قبل از شهادت، یعنی روز پنجشنبه خدمت امام رحمهم الله شرفیاب شدند و به محض ورود، امام از جای خود برخاستند و ایستاده ایشان را در آغوش گرفتند و بوسیدند و به هنگام رفتن نیز امام دوباره چنین کردند و وقتی می رفتند، ایشان به یکی از نزدیکانش می گوید: «من احتمال می دهم که این آخرین ملاقات من با امام باشد؛ چرا که این بار امام دو مرتبه با من معانقه [و روبوسی] کردند». ایشان حدود یک ماه قبل از شهادت، دقیقا در همان محل دفن کنونی ایستاده و فرمودند: «این جا عجب جای خوبی است، من از این جا بوی بهشت را استشمام می کنم، اگر من لیاقت شهادت را پیدا کردم مرا در همین جا دفن کنید» .
شهادت، برترین معراج عشق
منافقان، وقتی خود را در مقابله با انقلاب اسلامی و امام امت، عاجز و ناتوان یافتند، مصمم بر کشتن یاران انقلاب شدند تا با این وسیله، امام و انقلاب را تضعیف کنند. آن کوردلان ناکام، در ظهر جمعه ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱، در سنگر نماز جمعه کرمانشاه با منفجر کردن نارنجکی، امام جمعه هشتاد ساله و مجاهد در راه اسلام، آیت اللّه اشرفی اصفهانی را به شهادت رساندند و بدین سان، چهارمین شهید محراب به پیش گاه ابدیت تقدیم شد. پیکر مطهر این لاله خونین پس از تشییع با شکوه مردم کرمانشاه به اصفهان انتقال داده شده و در گلستان شهدای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش هماره جاودان باد .
پیام تسلیت حضرت امام رحمهم الله
امام خمینی رحمهم الله در پیامی، شهادت آیت اللّه اشرفی را این چنین تسلیت گفتند: «انا للّه و انا الیه راجعون، چه سعاتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند و در آخرِ عمرِ فانی، به فیض عظیمی که دل باختگان به لقاءاللّه آرزو می کنند، نایل آیند... [این] شهید عزیز... از آن شخصیت هایی بود که این جانب یکی از ارادت مندان این شخص والا مقام بوده و هستم. این وجود پر برکتِ متعهد را قریب شصت سال است می شناسم. مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا عطاءاللّه اشرفی را در این مدت طولانی، به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می شناسم و در عین حال، مجاهد و متعهد و قوی النّفس بود... خداوند او را در زمره شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید ... » .
شهید اشرفی از دیدگاه مقام معظم رهبری
حضرت آیت اللّه خامنه ای در بزرگ داشت شخصیت والای شهید اشرفی چنین فرمودند: «احترام این شهید عزیز از دو جنبه حایز اهمیت است: اول جنبه های عمومی که همه ائمه جمعه[شهرهای] بزرگ و معروف داشته اند؛ زیرا این بزرگواران پایه های عظیم انقلابند. این ها در مناطق مختلف زبان گویای رهبر و بازوی قوی بسیج عمومی به شمار می روند. ایشان در سنگر نماز جمعه و در حساس ترین لحظات این انقلاب مانند شهیدان عزیز دیگر هم چون مرحوم صدوقی، دستغیب و مدنی، همیشه مدافع خط امام و حضورشان ضربه سختی بر پیکر استکبار جهانی بود .
خصوصیات دیگر شهید اشرفی، جنبه شخصی ایشان بود. مرحوم آقای اشرفی یک انسان دوست داشتنی و مطلوب بود. این عالم بزرگ وار با آن وِزانت علمی و مقبولیت بسیار، متواضع، با اخلاص، با صفا و بی ادعا بود، به طوری که احترام و تجلیل همگان را برمی انگیخت» .
مرد حق
ماه خون شد، اشرفی محراب خون در برگرفت
او که درس عاشقـی از ســاقـی کوثـر گرفت
از جفای خائنین، خونْ مسجــد و منبر گرفت
باز دست ناکـثیــن از ما گُلـی دیگــر گرفت
اشرفی ای مرد حق، محــراب خونین شد ز تو
اشک ما سیلاب شد، سیلاب خونین شد ز تو
کن نظر که دیده ها گــرداب خونین شد ز تو
باختـــر تا خاوران، یک باره خونین شد ز تو
ماه خون شد اشرفی محراب خون در برگرفت
او که درس عاشقـی از ســاقـی کوثـر گرفت
از رجال، آنان که عهدی با خداشـان بسته اند
بر سـر صدق و صفا پیمـان خود نشکسته اند
عده ای ز آنــان به سوی کوی جانان رفته اند
عـده ای در انتظار وصـــل حـق بنشسته اند
ماه خون شد اشرفی محراب خون در برگرفت
او که درس عاشـقـی از ســاقـی کوثـر گرفت
نظر شما