و ما ادراك ما لبنان
شنبه, ۲۴ تير ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد: چهارمين ارتش مجهز دنيا با چندين هزار نفر نيروي سر تا پا مسلح، پشتيباني آمريكا و باقي دار و دسته اش، با جيب هاي پر از دلار و با تجهيزات فوق پيشرفته، 33 روز تمام از هيچ جنايتي مضايقه نكردند.
«و اما لبنان... و ما ادراك ما لبنان... لبنان به بركت همت و شجاعت مردم خود درخشيد.» اين جمله، بخشي از پيام ولي امر مسلمين در پيام تبريك خود به مقاومت اسلامي لبنان در جنگ 33 روزه است. ايشان در بخش ديگري از اين پيام فرموده بودند: «دشمن به غلط پنداشته بود كه با حمله به لبنان ضعيف ترين حلقه ي كشورهاي منطقه را هدف قرار ميدهد و طرح وهم آلود خاورميانه ي دلخواه خود را كليد ميزند... ملت لبنان و جوانان دلاور و سياستمداران هوشمندش با سيلي سخت خود، او را از اين غفلت بيرون آوردند.»
در دومين مطلب از ويژه نامه ي «نصرُ مِن الله» به بررسي مواضع حضرت آيت الله خامنه اي درباره ي جنگ سي و سه روزه حزب الله لبنان و رژيم صهيونيسيتي مي پردازيم:
الوعد الصادق
اسرائيل به هشدارهاي دبيركل حزب الله اعتنا نمي كرد. سيد حسن نصرالله گفته بود اسراي لبناني را آزاد كنند، اما گوششان بدهكار نشد. دست آخر حزب الله مجبور شد اقدام متقابل كند و اسير بگيرد. حزب الله عمليات «الوعد الصادق» را انجام داد كه موفق هم بود و براي مقاومت خير به همراه داشت، ولي انگار خير بزرگ تري هم در راه بود.
الوعد الصادق بهانه اي شد براي اسرائيل كه به لبنان حمله كند؛ حمله اي كه ربطي به ماجراهاي اخير هم نداشت و قسمتي از يك برنامه ي بزرگ بود كه حالا تنها زودتر اجرايش مي كردند. وليّ امر مسلمين كمي بعدتر از وقوع اين حمله در پيامي به اين مسئله اشاره كردند: «امروز براي همه روشن شده است كه تهاجم به لبنان نقشه اي از پيش طراحي شده و اقدامي امريكايي-صهيونيستي به عنوان گامي اساسي در راه تسلط بر خاورميانه و جهان اسلا م بوده است.»
چهارمين ارتش مجهز دنيا با چندين هزار نفر نيروي سر تا پا مسلح، پشتيباني آمريكا و باقي دار و دسته اش، با جيب هاي پر از دلار و با تجهيزات فوق پيشرفته، 33 روز تمام از هيچ جنايتي مضايقه نكردند. آمده بودند به جنگ كمتر از هزار جوان مجاهد كه سلاح شان ايمان بود.
اسرائيل و آمريكا و دولت هاي غربي كه باب جنگ را باز ديده بودند، براي فرار از فشار ملت هاي دنيا، در صحبت هاشان حزب الله را تهديدي براي مردم منطقه شمردند و مسلح بودن آن را خطري بزرگ خواندند، اما پاسخ ولي امر مسلمين به شانتاژ تبليغاتي خلع سلاح حزب الله در روزهاي آغازين تجاوز اين چنين بود:«اين اتفاق هيچ گاه نخواهد افتاد، زيرا مردم لبنان قدرشناس حزب الله هستند و مي دانند كه بازوان توانمند و مقتدر مقاومت اسلامي است كه در مقابل صهيونيست ها ايستاده و موجب شده است خواب آشفته ي آنان براي تسلط بر لبنان تعبير نشود.» (ديدار با مداحان؛ 1385/4/25)
پايشان در گِل ماند
همه مي دانستند كه دعوا نه بر سر لبنان بود و نه اسرا، كه پاي خاورميانه در ميان بود. به قول رهبر انقلاب: «دشمن به غلط پنداشته بود كه با حمله به لبنان ضعيف ترين حلقه ي كشورهاي منطقه را هدف قرار مي دهد و طرح وهم آلود خاورميانه ي دلخواه خود را كليد مي زند.» ولي اين طرح و برنامه يك «اما»ي بزرگ داشت: «دشمن، يعني آمريكا ـ اسرائيل، از صبر و هوشمندي و دلاوري ملت لبنان غافل بود. از توانايي بازوان ستبر لبنان غافل بود.» (پيام تبريك به مناسبت پيروزي مقاومت لبنان)
زمان زيادي صرف طراحي حمله به لبنان كرده بودند. ريز و درشت را هم به خيال خودشان در محاسبه آورده بودند. از انبارهاي مهمات حزب الله تا پناهگاه هاي مجاهدان را در برنامه شان ديده بودند و حتي تأسيسات زيربنايي و حياتي كشور لبنان را. بمب ها و موشك هاي آمريكايي و اسرائيلي هم كه آماده ي شليك بودند، اما همان غفلتي كه حضرت آيت الله خامنه اي حرفش را زده بودند، حسابي كار دستشان داد؛ غفلت از صبر يك ملت و از بازوان ستبر مقاومت.
كار آن جوري كه مي خواستند پيش نرفت. پايشان در گل ماند. بعد هم مثل بيشتر اوقاتي كه عرصه به آنها تنگ مي شود، با چراغ سبز و حمايت آمريكا دست به وحشي گري زدند و مصيبت هايي مانند فاجعه ي قانا را پيش آوردند. صهيونيست ها در سايه ي حقوق بشر آمريكايي، زن و مرد و كودك را در قانا به خاك و خون كشيدند. با اين حال از ديوار صدا درآمد، ولي از طبع نازك كاخ سفيد نه. انگار دنيا يك بام داشت، ولي هواهايش خيلي بيشتر از دو تا بود.
بيست روز از حمله ي صهيونيست ها به لبنان گذشته بود كه فاجعه ي قانا را رقم زدند؛ فاجعه اي كه عمق آن، پيام ولي امر مسلمين را در پي داشت: «آن كودكان معصوم، آن تن هاي ضعيف و رنجور، آن دل هاي وحشت زده و كوچك به چه گناهي كشته شدند؟ دل آتش گرفته ي مادران و پدران آنان چرا بايد به دست صهيونيست هاي خونخوار و حاميان مست و مغرور امريكايي اين چنين كباب مي شد؟ بيست روز بمباران بي وقفه ي لبنان، بيست روز جنايت در حجم انبوه، ويران سازي يك كشور و قتل عام غير نظاميان در آن و فاجعه اي همچون كشتار قانا از كدام پشتوانه ي منطق و استدلا ل برخوردار است كه دنياي مدعي تمدن و سازمان ملل و دولت ها و سازمان هاي مدعي حقوق بشر اين گونه در برابر آن خونسرد و بي تفاوتند؟ [...] آنچه در لبنان اتفاق افتاد، حقوق بشر امريكايي را براي همه معنا كرد و خاورميانه اي را كه دولت امريكا در پي آن است، نشان داد.»
پايشان در گل ماند. بعد هم مثل بيشتر اوقاتي كه عرصه به آنها تنگ مي شود، با چراغ سبز و حمايت آمريكا دست به وحشي گري زدند و مصيبت هايي مانند فاجعه ي قانا را پيش آوردند. صهيونيست ها در سايه ي حقوق بشر آمريكايي، زن و مرد و كودك را در قانا به خاك و خون كشيدند.
چهارمين ارتش مجهز دنيا!
در آن پيام رهبر انقلاب اسلامي از «گرگ وحشي صهيونيزم» هم گفتند و اين كه تنها راه مقابله با آن، «مقاومت فداكارانه» است؛ كاري كه جوانان لبناني خوب بلد بودند، جواناني كه ايشان در تعريف از آنها گفته بود: «مشت پولا دين جوانان مؤمن و شجاع و مظلوم لبناني اكنون بر چهره ي زشت متجاوزان فرود آمده و شيشه ي غرور مستانه ي آنان را شكسته است.»
مقاومت فداكارانه اي كه آن روزها تنها حرفش نبود و جوانان حزب الله نمايشگاهي از آن به راه اندخته بودند، آن قدر مهم شد كه حضرت آيت الله خامنه اي درباره اش بگويند: «اگر لبنان تسليم تجاوز اسرائيل و امريكا مي شد و اگر جوانان مجاهد حزب الله و مردم مظلوم جنوب رنج اين دفاع مقدس را به جان نمي خريدند، محنتي بلندمدت و ذلتي روزافزون همه ي ملت لبنان را تهديد مي كرد و ادامه ي اين روند تهاجمي، تمام اين منطقه را در بر مي گرفت. امروز حزب الله خط مقدم دفاع از امت اسلا مي و همه ي ملت هاي اين منطقه است.»
ماشين جنگي صهيونيست ها براي خودش پز زيادي داشت و با حمايت هاي مادي و معنوي آمريكايي، كلي سر و صدا به راه انداخته بود. تا آن روز هم در بيشتر موارد مايه ي قوت قلب اشغالگران بود. چرخ روزگار اما رساندشان به سرزمين مقاومت و مجاهدان حزب الله و به قول رهبر انقلاب اين ارتش مفتضح شد: «قوام اين دولت هم به ارتش آن است. ارتش بايد مورد اعتماد مردمش باشد. آن چه در اين حادثه مفتضح شد، ارتش اسرائيل بود كه دولت و تشكيلات و همه ي روحيات ملي آنها وابسته ي به آن است. اين ارتش پا در گل ماند و از يك گروه غير نظاميِ با امكانات بسيار محدود و كم شكست خورد. لذا تكان شديد است.» (خطبه هاي نماز جمعه؛ 1385/7/21)
چهارمين ارتش مجهز دنيا با چندين هزار نفر نيروي سر تا پا مسلح، پشتيباني آمريكا و باقي دار و دسته اش، با جيب هاي پر از دلار و با تجهيزات فوق پيشرفته، 33 روز تمام از هيچ جنايتي مضايقه نكردند. آمده بودند به جنگ كمتر از هزار جوان مجاهد كه سلاح شان ايمان بود. دست آخر اما هيچ كدام از اهداف از پيش تعيين شده شان كه محقق نشد هيچ، ابهت و طمطراق ارتش شان هم دود شد و رفت هوا. از لحاظ نظامي و سياسي اين يعني يك شكست و بي آبرويي كامل.
برتري نظامي به هواپيما و ناو و تانك نيست
اما دلايل اين پيروزي از نظر حضرت آيت الله خامنه اي چه بود؟ «جهاد دلاورانه و مظلومانه ي شما كه نصرت الهي را به شما ارزاني داشت، بار ديگر ثابت كرد كه سلاح هاي مدرن و مرگبار در برابر ايمان و صبر و اخلاص ، ناكارآمد است و ملتي كه ايمان و جهاد دارد، مغلوب سيطره ي قدرت هاي ستمگر نمي شود. پيروزي شما پيروزي اسلام بود. شما توانستيد به حول و قوه ي الهي ثابت كنيد كه برتري نظامي، به ابزار و سلاح و هواپيما و ناو و تانك نيست؛ به قدرت ايمان و جهاد و فداكاري همراه با عقل و تدبير است [...] جهاد مظلومانه ي شما دشمن را افشا كرد و چهره ي حقيقي او را به نمايش گذاشت. كشتار بيرحمانه ي مردم غير نظامي، به خاك و خون كشيدن كودكان بي گناه و زنان بي دفاع، حادثه ي قانا و نظائر متعدد آن، ويران سازي هزاران خانه و كاشانه و آواره كردن هزاران خانواده، نابود كردن زيرساخت هاي بخش مهمي از لبنان و فجايعي از اين قبيل، چهره ي حقيقي زمامداران امريكا و برخي دولت هاي اروپايي را در كنار چهره ي كريه و منفور رژيم صهيونيستي به همه نشان داد.»
جنگ به پايان رسيده بود و حتماً دشمن پس از اين شكست تلخ و سخت، بي كار نمي نشست. از طرفي حزب الله نبايد در سرمستي پيروزي، از دشمنان هميشگي مقاومت غافل مي شد. حتماً توطئه ها در راه بود و «وليّ امر» اين گونه انذار و بشارت داد: «دشمن اكنون در صدد بريدن اين بازوي توانا و كارآمد است. در صدد ايجاد اختلاف ميان سياستمداران است. در صدد پاشيدن ويروس بي صبري و ترديد در مردم است. همه بايد در برابر اين سمپاشي ها بيدار باشند. به حول و قوه ي الهي شما در خنثي كردن توطئه هاي آنان موفق خواهيد شد و پيروزي دومي به دست خواهيد آورد انشاءالله. جهادي كه اكنون در اين ميدان جديد، پيش روي شما است، مانند جهاد فداكارانه ي شما در ميدان نظامي حائز اهميت و در آن، صبر و توكل و اخلاص و تدبير تعيين كننده است.»
رهبر انقلاب گفته بودند كه مقاومت و ايستادگي تنها راه پيروزي است و اين يك سنت الهي است. بعد هم از گام هاي بعدي دشمن زخم خورده گفتند و اين كه حتماً تلاش خواهد كرد حزب الله را تضعيف كند و در فلسطين هم مسأله ي مردم در برابر اشغالگر را به مسأله ي مردم در برابر مردم تبديل كند.
دو ماه از پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه گذشته بود كه مردم دوباره در نماز جمعه از رهبرشان درباره ي اهميت اين پيروزي شنيدند. رهبر گفتند با اين پيروزي اوضاع منطقه ورق خواهد خورد: «برادران و خواهران عزيز بدانيد كه بعد از قضيه ي لبنان، صفحه ي حوادث در اين منطقه ورق خورده است و ممكن است آثارش به زودي معلوم نشود، اما به تدريج و در بلندمدت براي همه روشن خواهد شد. ملت ها يك بار ديگر پس از انقلاب اسلامي -كه پيروزي انقلاب اسلامي در آن جا تجربه شده بود- به چشم خودشان ديدند و تجربه كردند كه راه پيروز شدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگويان، متجاوزان و ستمگران نيست.» (خطبه هاي نماز جمعه؛ 1385/7/21)
حرف از راه نجات شده بود. رهبر انقلاب گفته بودند كه مقاومت و ايستادگي تنها راه پيروزي است و اين يك سنت الهي است. بعد هم از گام هاي بعدي دشمن زخم خورده گفتند و اين كه حتماً تلاش خواهد كرد حزب الله را تضعيف كند و در فلسطين هم مسأله ي مردم در برابر اشغالگر را به مسأله ي مردم در برابر مردم تبديل كند.
اين طور كه از حرف هاي ايشان در خطبه ي دوم آن نماز جمعه معلوم شد، جبهه ي تلاش دشمن گسترده تر از اين حرف ها بود و عراق هم بي نصيب نبود و برايش برنامه داشتند؛ برنامه اي كه در سطحي وسيع تر اختلاف افكني و مسأله ي شيعه در برابر سني را در سطح دنياي اسلام نيز دنبال مي كرد.
با همه ي اين حرف ها حضرت آيت الله خامنه اي پيش بيني كرده بودند كه آينده به حول و قوه ي الهي براي مسلمانان عزت و پيروزي بيشتري به همراه خواهد داشت. آبان همان سال يك هيئت لبناني آمدند تا با ولي امر مسلمين ديدار كنند و از ايشان شنيدند كه: «به ياري خداوند لبنان نقطه ي شكست امريكا و رژيم صهيونيستي خواهد بود.» (ديدار رئيس مجلس لبنان و هيئتي از حزب الله لبنان و جنبش امل با رهبر معظم انقلاب اسلامي؛ 1385/8/23)
حرف هاي شيرين پيروزي
اين اولين بار نبود كه رهبر انقلاب اسلامي بشارت هاي اين چنين مي دادند. قبل تر هم حرف هاي شيرين پيروزي را از ايشان شنيده بودند؛ حتي در روزهاي سخت. سيد حسن نصرالله در سخنراني اش در «همايش نوآوري و اجتهاد از ديدگاه آيت الله خامنه اي» از بشارت هاي ايشان گفت. مثلاً پس از كنفرانس مادريد كه سياسيون همه آماده ي شرايط پس از صلح بودند، تنها رهبر ايران قرص و محكم گفتند: سازشي واقع نخواهد شد. از حرف هاي سيد نصرالله اين طور برمي آمد كه وعده ي عقب نشيني صهيونيست ها از جنوب لبنان را هم از رهبر شنيده بوده.
دبير كل حزب الله از روزهاي سخت آغاز جنگ 33 روزه و پيغام ولي امر مسلمين به مجاهدان هم ياد كرد: «برادرانم! اين جنگ هم چون جنگ خندق است، جنگ احزاب، كه قريش، يهود مدينه، عشاير و قبايل با تمام نيرو گرد آمدند و رسول الله صلّي الله عليه و آله و اصحابش را محاصره كردند و تصميم گرفتند اين جمعيت مؤمن را ريشه كن كنند. اين جنگ اين طور است. پس جان ها به گلو خواهد رسيد «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا و جان ها به گلو رسيد و به خدا آن گمان ها را مي برديد.»1 ولي به خدا توكل كنيد. بنده به شما مي گويم كه شما پيروز هستيد، حتماً [...] شما پيروز هستيد، حتماً. حتي بيش تر از اين. بنده به شما مي گويم وقتي اين جنگ با پيروزي شما به پايان برسد، به قدرتي تبديل خواهيد شد كه قدرت ديگري جلودارش نيست.» (متن كامل اين سخنان)
به قول سيد حسن: چه كسي مي توانست چنين برداشتي داشته باشد؟ آن هم در روزهاي اول جنگ؟
پي نوشت
1. سوره ي احزاب، آيه ي ۱۰
منبع: http://farsi.khamenei.ir
نظر شما