شاه آبادي، تا ابد نامي درخشان است...
سهشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۴۷
شاه آبادي، تا ابد نامي درخشان است...
«شهيد شاه آبادي، مبارزات و تلاش¬ها» در گفت و شنود شاهد ياران با عبدالكاظم مجتبي زاده، نويسنده
مرور و تطبيق اسناد به يادمانده از زندگي و تلاش¬هاي آيت الله شهيد حاج آقا مهدي شاه آبادي ما را به اين نكته رهنمون مي¬شود كه اين يار گران¬قدر حضرت امام در تمامي دوران زيست پرمخاطره خويش، حتي يك¬دم از تلاش در راه احقاق حقوق مؤمنين باز نايستاده و با علم و عمل توأمان، حديث پاي¬مردي در راه خدا را تا ابد زنده نگاه داشته است. پس چندان عجيب نيست ¬كه شهادت آيت الله شاه آبادي در جبهه¬هاي نبرد، مقارن با شب شهادت موسي كاظم(ع) اتفاق مي¬افتد كه اين شيعة علي و فرزندان پاك او ـ عليهم السلام ـ به سان هفتمين امامش از پي سال¬ها زندان و شكنجه و مبارزه به سوي معبود شتافت.
آن¬چه مي¬خوانيد گفت و شنودي است با عبدالكاظم مجتبي زاده، پژوهشگر و نويسندة كتاب «زندگي و مبارزات شهيد شاه آبادي» كه دربرگيرندة اطلاعاتي ذي¬قيمت از زندگي و شخصيت آن بزرگوار است.
***
در نخستين نگاه به زندگي آيت الله شهيد شاه آبادي آن¬چه در نظر شما جالب توجه مي¬نمايد چيست؟
شهيد آيت الله مهدي شاه آبادي در سال 1309 در يك خانوادۀ روحاني در قم ديده به جهان گشودند. پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي(ره) استاد عرفان حضرت امام خميني(ره) و از بزرگان حوزۀ علميه قم بودند. جد بزرگوار ايشان مرحوم آيت الله العظمي ميرزا محمدجواد حسين آبادي اصفهاني(ره) از شاگردان برجسته علامة صاحب جواهر بودند. در خصوص شخصيت برجستۀ والد بزرگوار شهيد شاه آبادي، شاگردان بزرگواري كه ايشان تربيت كردند و جايگاهي كه در امور سياسي و مبارزاتي در دورۀ رضاخان پهلوي داشتند صحبت¬هاي زيادي شده، و نوشته¬هاي زيادي داريم. در اين خصوص مي¬توانيم به شاگردان برجسته¬اي كه به جز حضرت امام داشتند، مانند آيت الله العظمي گلپايگاني، آيت الله العظمي مرعشي نجفي، آيت الله العظمي هاشم آملي ـ رحمت الله عليهم اجمعين ـ اشاره كرد و در خصوص شخصيت ايشان همين بس كه حضرت امام از آيت الله العظمي شاه آبادي به عنوان عارف كامل ياد مي¬كنند. شهيد شاه آبادي در چنين خانواده¬اي و در كنار چنين پدر بزرگواري رشد و پرورش يافتند. شهيد در سن چهار سالگي به همراه والد بزرگوارشان از قم به تهران مهاجرت مي¬كنند و تا دو سال در يكي از مكتب¬خانه¬هاي تهران به تحصيل مشغول مي¬شوند و ادامۀ تحصيلات ابتدايي¬شان را در دبستان توفيق انجام مي¬دهند.
و در كنار تحصيلات رسمي و دولتي، از دانش پدرشان نيز بهره مي¬برند.
بله، از محضر پدر بزرگوارشان نيز كسب فيض مي¬كردند و مقدمات صرف و ادبيات عرب را مي-آموزند. پس از پايان دورۀ ابتدايي، ايشان براي ادامۀ تحصيل و علوم ديني وارد مدرسۀ مروي مي-شوند. در عين حال در كنار تحصيل علوم ديني حوزوي، تلاش مي¬كنند كه دروس دبيرستان را هم به پايان برسانند و ظرف چهارده ماه موفق مي¬شوند دورۀ دبيرستان را به پايان برسانند و پس از اتمام دورۀ دبيرستان ـ بعد از كودتاي ننگين بيست و هشت مرداد 1332 ـ در حالي كه شهيد شاه آبادي در اين زمينه فعاليت¬هايي داشتند، براي ادامۀ دروس حوزوي، عازم حوزۀ علميه قم مي¬شوند. در آن¬جا در راه تحصيل علوم ديني سعي و تلاش وافري مي¬كنند و از محضر اساتيد بزرگ حوزه كسب فيض مي¬كنند، استاداني مثل حضرت امام، آيت الله العظمي گلپايگاني، آيت الله العظمي بروجردي و ساير علماي بزرگ حوزه كه شهيد شاه آبادي در محضر اين علماي بزرگ كسب فيض كردند.
ما در خصوص تحصيل شهيد شاه آبادي در حوزۀ علميه قم از طريق دوستان ايشان خاطرات زيادي شنيده¬ايم. در يك جمع¬بندي از نظر شما در اين برهه از زندگي آن شهيد سعيد، چه نكات و ظرايفي بيشتر جلوه مي¬كند؟
در خصوص سخت¬كوشي ايشان در فراگيري علوم، احاطه¬اي كه به علوم مختلف داشتند ـ چه جديد و چه قديم ـ ساده¬زيستي و آن نوع خاص طلبگي اين شهيد بزرگوار، خاطرات زيادي هست. به عنوان مثال مرحوم آيت الله موسوي همداني ـ يكي از دوستان شهيد ـ نقلي كرده¬اند كه من عين جمله را عرض مي¬كنم، ايشان مي¬گفتند: «به اتفاق، دروس را مي¬خوانديم ـ منظورشان دروس حوزوي است ـ برخي درس¬ها را من به آقاي شاه آبادي مي¬گفتم و بعضي درس¬ها را نيز از ايشان فرا مي¬گرفتم.» و جالب اين¬جاست كه علاوه بر دروس حوزوي كه ايشان از شهيد شاه آبادي فرا مي¬گرفتند، درس-هايي شامل رياضيات، فيزيك و زبان انگليسي هم بوده كه اين دوست بزرگوار در امر يادگيري از محضر شهيد شاه آبادي استفاده مي¬كرده است. در زماني كه آيت الله شهيد شاه آبادي در حوزۀ علميه مشغول به تحصيل بودند، در اوقات فراغت¬شان و مواقعي كه حوزه تعطيل بوده، مقارن با شروع نهضت امام خميني در اوايل دهۀ چهل، بنا بر تكليفي كه احساس مي¬كردند، براي تبليغ دين مبين اسلام به مناطق مختلف كشور مسافرت مي¬كردند.
اين امر بيشتر در چه مناطقي واقع مي¬شده است؟
نكته جالب همين است كه محل¬هايي كه شهيد بزرگوار براي تبليغ انتخاب مي¬كردند، عمدتاً مكان¬ها و روستاهاي محروم و جاهايي بوده كه كمتر كسي رغبت مي¬كرد به آن نقاط برود. شهيد شاه آبادي با كمال ميل، سختي¬ها و مشكلات كار را مي¬پذيرفتند و به اين¬گونه مكان¬ها تشريف مي¬بردند. گاهي در اوايل ورود ايشان شايد برخورد چندان مناسبي از طرف اهالي صورت نمي¬گرفت، اما به گفتۀ خانوادۀ شهيد و خاطراتي كه دوستان آن بزرگوار نقل مي¬كنند، همواره صحنۀ وداع آقاي شاه آبادي با مردم هر منطقه بسيار ديدني بوده است. يعني پس از مدتي كه ايشان تشريف مي¬بردند، با انقضاي آن مدت تبليغ و خدمت ديني، مردم از ايشان دل نمي¬كندند و اصرار مي¬كردند يا پيش ما بمانيد يا در نوبت بعدي حتماً باز هم اين مكان را انتخاب كنيد.
از چه تاريخي فعاليت¬هاي تبليغي و مبارزاتي شهيد موازي و هم¬سو به خود مي¬گيرند؟
با شروع نهضت امام خميني در سال 1342 فعاليت¬هاي ديني شهيد شاه آبادي با فعاليت¬هاي سياسي ايشان همراه مي¬شود، به اين معني كه در كنار تبليغ مسائل ديني، تبليغ رهبري امام خميني(ره) نيز در صدر برنامه¬هاي معظمٌ له قرار مي¬گيرد. اگر از سال¬هاي 1342 به بعد، فعاليت¬هاي شهيد را دنبال ¬كنيم، اسناد ساواك هم گوياي همين مسأله است كه ايشان از اوايل سال 1342 فعاليت¬هاي سياسي خودشان را آغاز و تدريجاً به اوج مي¬رسانند. تاريخِ اولين باري كه نام شهيد شاه آبادي در اسناد ساواك ديده مي¬شود برمي¬گردد به 8/7/1342 هجري شمسي.
اين سند حاوي چه نكات و اطلاعاتي است؟
در تاريخ پيش گفته، گزارشي از ساواك وجود دارد در خصوص يك نامۀ سرگشاده¬اي كه به وسيلۀ فضلا و مدرسان حوزۀ علميه به دولت وقت نوشته مي¬شود كه يكي از امضاءكنندگان اين نامه آيت الله شهيد شاه آبادي بودند. نامه در سطح كشور انعكاس وسيعي پيدا مي¬كند و باعث بروز يك سري مسائل مي¬شود. به تدريج كه اواخر دهۀ چهل را مي¬گذرانيم و به اوايل دهۀ پنجاه شمسي مي¬آييم، نام شهيد شاه آبادي به كرات در اسناد ساواك ديده مي¬شود.
با چه محمل و موضوعاتي؟
اين اسناد بيشتر شامل نامه¬هايي بوده كه از طرف فضلا و مدرسان حوزة علميۀ قم نوشته مي¬شده است، گزارش¬هايي كه مأموران ساواك از فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي تهيه مي¬كردند و نيز گزارش-هايي از سخنراني¬هايي كه شهيد شاه آبادي در مناطق مختلف انجام مي¬دادند. به همين سبب از اوايل دهۀ پنجاه ما شاهد اين هستيم كه اسم شهيد شاه آبادي در ليست سياه ساواك قرار مي¬گيرد، به اين معني كه فعاليت¬هاي ايشان مورد حساسيت ساواك واقع مي¬شود؛ در تمام صحبت¬ها و حركات-شان و رفتارشان. ديدارهاي شهيد شاه آبادي مو به مو از طرف ساواك گزارش مي¬شود، يعني مأموران رژيم در پي اين هستند كه شهيد شاه آبادي كجاها مي¬روند و چه صحبت¬هايي مي¬كنند. حتي گزارش-هايي وجود دارد از صحبت¬هاي خيلي عادي كه در نظر ممكن است كم اهميت باشند ولي ساواك نسبت به ثبت و ضبط همه آن¬ها حساسيت داشته است.
سكني گزيدن شهيد شاه آبادي در تهران و ادامه فعاليت¬هاي ايشان در پايتخت، بيشتر با چه هدف و پس زمينه¬اي صورت گرفت؟
در سال 1350 آقاي شاه آبادي پس از اتمام دروس حوزوي¬شان و با توجه به شرايط آن زمان كه تهران مركز فعاليت سياسيون و انقلابيون شناخته مي¬شده، به تهران مراجعه مي¬كنند. در بدو ورود ايشان، اهالي رستم آباد شميران علاقۀ خودشان را براي اين¬كه آن روحاني مبارز و بزرگوار، امامت جماعت مسجد محل¬شان را به عهده بگيرند اعلام و ابراز مي¬كنند و با دعوت¬هاي مكرري كه از معظمٌ له انجام مي¬دهند، سرانجام شهيد شاه آبادي امام جماعت مسجد رستم آباد را مي¬پذيرند.
و بعد اهالي منطقه مي¬بينند كه با وجود تمام پي¬گيري¬هايي كه براي دعوت از ايشان كرده بودند، آقاي شاه آبادي تا چه حد صميمي، دلسوز، خاكي و خودماني هستند.
جالب اين¬جاست كه وقتي ايشان به مسجد رستم آباد تشريف مي¬آورند، براي تعميراتي كه قرار بوده در آن مسجد انجام شود خودشان داوطلب مي¬شوند كه كارهاي بنايي و گچ¬كاري و ديواركشي و رنگ¬آميزي را انجام دهند و بعد از اقامة نماز جماعت مغرب و عشاء شخصاً اين كارها را انجام مي¬دادند. با اوج¬گيري نهضت امام خميني، در اوايل دهۀ پنجاه فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي نيز اوج مي¬گيرد، به اين معني كه مسجد رستم آباد به يك پايگاهي تبديل مي¬شود كه انقلابيون در همين پايگاه، برنامه¬هاي¬شان را طراحي مي¬كنند و براي اجراي آن¬ها به تربيت نيرو مي¬پردازند. اقداماتي هم در كنار اين فعاليت¬ها صورت مي¬گيرد، از جمله اين¬كه كتابخانه¬اي تأسيس مي¬شود و براي تغذيۀ فكري جوانان آن منطقه جلساتي برقرار مي¬شود. همچنين براي تفسير قرآن كلاس¬هايي برگزار مي¬شود كه بسياري از دوستاني كه الآن از مقامات مملكت ما هستند از شاگردان آن روز شهيد شاه آبادي بودند و در اين كلاس¬ها شركت مي¬كردند. در اين مسجد شهيد شاه آبادي يك علاقه و توجه ويژه¬اي به نوجوانان و جوانان داشتند. در اين مسجد يكي از برنامه¬هاي عمده¬اي كه شهيد بزرگوار انجام مي¬دادند اين بود كه با برنامه¬هايي جوانان را جذب مسجد مي¬كنند كه همان برگزاري كلاس و تشكيل كتابخانه و اين¬گونه مسائل بخشي از فعاليت¬هاي اين شهيد بزرگوار بوده است.
حساسيت¬هاي فزايندة عمال رژيم و در پي آن دستگيري¬ها و زنداني شدن¬هاي شهيد از چه زماني اوج مي¬گيرد؟
طبيعي است كه با تبديل شدن مسجد رستم آباد به پايگاه انقلابيون، حساسيت ساواك نسبت به اين مسجد و امامت جماعت آن، كه شهيد شاه آبادي بودند، خيلي زياد مي¬شود. به اين معني كه اولين زنداني شدن معظمٌ له در يك يا دو سال اوليه فعاليت ايشان، در سال 1352 صورت مي¬گيرد به اين ترتيب كه ساواك براساس گزارش¬هايي كه به مأمورانش رسيده بود، ايشان را دستگير مي¬كند و پس از بازجويي زياد و شكنجه¬هايي كه انجام مي¬دهد، براي مدتي در بازداشت نگه¬شان مي¬دارد. معمولش هم اين بود كه هر كس پايش به ساواك مي¬رسيد بدون اين كه از او پرسشي بشود، ابتدا او را شكنجه و بعداً بازجويي مي¬كردند كه به هر حال كه هستي؟ از كجا آمده¬اي و چه كار كرده¬اي؟ پس از اين¬كه شهيد شاه آبادي از زندان آزاد مي¬شوند، فعاليت¬هاي ساواك حول فعاليت ايشان بيشتر مي-شود، يعني حساسيت ساواك افزايش پيدا مي¬كند. با توجه به اين¬كه ايشان در مسجد رستم آباد يك پايگاهي براي انقلابيون تشكيل داده بودند و از اين پايگاه بسياري از نيروهاي فعال انقلاب را تربيت مي¬كردند و بعضاً حمايت¬هايي هم ـ چه به صورت معنوي و چه به صورت مالي ـ از اين مسجد از طرف انقلابيون انجام مي¬شده است، همين مسائل موجب مي¬شود كه يك بار ديگر در سال 1353 ساواك آيت الله شاه آبادي را دستگير ¬كند و مجدداً تحت شكنجه قرار دهد و زنداني كند.
از بررسي اسناد به جاي مانده از بازجويي¬هاي شهيد در ساواك چه اطلاعاتي حاصل مي¬شود؟
از ويژگي¬هاي بارز شهيد شاه آبادي در زندان صبر و استقامتي بوده كه در مقابل شكنجه¬هاي ساواك از خودشان نشان مي¬دادند. با وجود تمامي شكنجه¬هايي كه ساواك بر آن عالم بزرگوار و متقي روا مي-داشته، ما در بررسي¬هاي¬مان از روي اسناد ساواك، هيچ سندي نديديم كه ايشان طي آن به همكاري با كسي اعتراف كنند، يعني شهيد شاه آبادي در پروسه شكنجه¬هاي خودشان هيچ¬كس را لو نداده بودند، بلكه طبق اسنادي كه وجود دارد، هميشه با آن شيوه¬هايي كه خودشان داشتند و با يك نوع زيركي خاص، مأموران رژيم را گمراه مي¬كردند.
سند مربوط به زنداني شدن بعدي متعلق به چه زماني است؟
فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي همچنان ادامه پيدا مي¬كند تا زندان سوم¬شان كه در سال 1354 است. در اين سال مجدداً ساواك نسبت به فعاليت¬هاي آن بزرگوار حساس مي¬شود و ايشان را دستگير مي-كند. پس از شكنجه باز هم زنداني مي¬شوند كه سرانجام مجدداً آزادي¬شان را به دست مي¬آورند تا سال 1355. در اين سال، با گزارش¬هايي كه ساواك تهيه مي¬كند و با رأي كميسيون حفظ امنيت اجتماعي آن زمان، شهيد شاه آبادي را به منطقۀ بانه در كردستان تبعيد مي¬كنند.
و مي¬بينيم كه آيت الله شاه آبادي نه تنها در آن¬جا نيز از پا نمي¬نشينند، بلكه منشأ آثار فراواني هم مي-شوند. با وجود تمام اين خيرات و بركات، رژيم چگونه به دست خود، پيام نهضت را به وسيله تبعيد مبارزين به اقصي نقاط كشور منتقل مي¬كرده است؟
رژيم از اين كارش چندين هدف را دنبال مي¬كرده كه شايد يكي از آن¬ها وارد كردن ضربۀ روحي به انقلابيون بوده است، به خصوص آن دسته از انقلابيوني كه از چهرۀ مذهبي نيز برخوردار بودند و جزو سلسلة جليلة روحانيون بودند. مثلاً رژيم به اين دليل شهر بانه را براي تبعيد آقاي شاه آبادي و برخي ديگر از فضلا انتخاب كرده بوده كه آن¬جا يك منطقۀ سني¬¬نشين بوده و برادران اهل سنت در آن ساكن هستند، چون احتمال مي¬داده كه از اين طريق مي¬تواند يك ضربۀ روحي بزرگ به انقلابيون وارد كند. يكي از علل ديگر انتخاب اين منطقه، مي¬توانسته مثلاً اين بوده باشد كه اين دوري¬ها يك نوع جدايي بين انقلابيون ايجاد كند تا شايد از اين طريق بتوانند فعاليت¬هاي آن¬ها را خنثي كنند و اهداف ديگري هم بوده كه رژيم احساس مي¬كرده مي¬تواند به آن¬ها برسد.
به هرحال شهيد شاه آبادي در سال 1355 به اين منطقه تبعيد مي¬شوند و جالب اين¬جاست كه تمام نقشه¬هاي رژيم نقش بر آب مي¬شود، چرا كه شهيد شاه آبادي در اين منطقه به سرعت با روحانيون اهل سنت، رابطۀ صميمانه و دوستانه¬اي برقرار مي¬كنند، به حدي كه دوستاني كه ايشان را آن¬جا ملاقات كرده بودند يا از روي خاطراتي كه از ساكنين بانه باقي مانده، مي¬گويند كه شهيد شاه آبادي در روز سعي مي¬كردند نمازهاي يوميه¬ خود را در تمام مساجد شهر بانه كه بالغ بر 14 مسجد بوده همراه با برادران اهل سنت اقامه كنند.
در آن¬جا نيز قطعاً همان جاذبه¬هايي كه شهيد داشتند و اهالي رستم آباد و ديگر دوستان و آشنايان ايشان تعريف مي¬كنند، در جذب خاص و عام مؤثر بوده است.
دقيقاً. خاطرات زيادي وجود دارد از شيوۀ زندگي شهيد شاه آبادي در اين منطقه، كه مثلاً در خاطره-اي كه يكي از نزديكان شهيد دربارۀ ساده¬زيستي آقاي شاه آبادي نقل مي¬كنند آمده است: زماني كه اين فرد براي ديدن حاج آقا به شهر بانه مي¬روند، درست موقع ناهار مي¬رسند به آن¬جا و شهيد شاه آبادي را در حال تناول نان و پنير به عنوان ناهارشان مي¬بينند. در كنار اين¬ها، فعاليت¬هاي مذهبي و سياسي شهيد آن¬جا رنگ و بوي خاصي داشته است. ايشان در اين منطقه كلاس¬هاي تفسير قرآن برگزار مي¬كنند جالب اين¬جاست كه جوانان و نوجوانان اين منطقه از اين كلاس¬ها استقبال خيلي خوبي مي¬كنند. در كنار اين مسائل شهيد شاه آبادي از روشن¬گري دربارۀ رژيم پهلوي نيز دريغ نمي-كردند.
به اين معنا كه تمامي مشكلات و مصائبي را كه از طريق رژيم بر مردم مي¬رفت براي همگان افشا مي¬كردند و در عين حال مرجعيت حضرت امام را در آن¬جا تبليغ مي¬كردند و چه بسا بخش عمده¬اي از آشنايي مردم آن منطقه با انقلاب اسلامي و حضرت امام مديون فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي بوده، در طي دوراني كه ايشان در آن¬جا تبعيد بودند.
پس طبيعي است كه اين فعاليت¬ها در آن¬جا نيز از ديد عمال ساواك پنهان نمي¬مانده است.
قطعاً نظارت¬هاي ساواك بر فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي در آن منطقه كه تبعيدگاه ايشان بود ادامه داشت، به اين معني كه تمامي رفت و آمدها و ديدارهاي شهيد شاه آبادي را گزارش مي¬كردند و اسناد مربوطه در ساواك موجود است. دو يا سه مرحله به منزل مسكوني ايشان حمله مي¬شود و همه كتاب¬ها و جزواتي را كه از آن شهيد بزرگوار پيدا مي¬شود ضبط مي¬كنند. آخرالامر و پس از مدتي كه رژيم از اين برنامه خود نتيجه¬اي نمي¬گيرد، دورۀ تبعيد آقاي شاه آبادي را منقضي اعلام مي¬كند و آن شهيد بزرگوار به تهران برمي¬گردند.
و به تدريج مي¬رسيم به مقدمات شروع طوفاني انقلابيون با همراهي عموم مردم، در يكي ـ دو سال آخر عمر رژيم ستم¬شاهي.
پس از ورود آقاي شاه آبادي به تهران فعاليت¬هاي ايشان شكل تازه¬اي مي¬گيرد و از اوايل سال 1356 فعاليت¬هاي شهيد يك شيوۀ خاصي را در خود داشته، به اين معني كه تبليغ زعامت حضرت امام خميني(ره) و اهداف انقلاب اسلامي و تحريك مردم به شورش و قيام عليه رژيم پهلوي، يك حالت علني پيدا مي¬كند. در همين بستر آقاي شاه آبادي به راحتي اعلاميه¬هاي حضرت امام را در ماشين خودشان مي¬گذارند و در خيابان پخش مي¬كنند يا اگر كسي نواري از حضرت امام را از ايشان طلب مي¬كند، ايشان مي¬فرمايند كه نوار يا اعلاميۀ حضرت امام را در تعداد كمتر از 500 نسخه نداريم، يعني ما فقط در تعدادي بالاي 500 نسخه مي¬توانيم به شما بدهيم و اين نشان از نوعي صلابت انقلابي است كه اكثر شاگردان حضرت امام از جمله شهيد شاه آبادي از اين ويژگي برخوردار بودند و نتيجۀ اين در سال 1357 با انقلاب شكوهمند انقلاب اسلامي نمودار مي¬شود.
گويا در تداوم دستگيري¬هاي شهيد شاه آبادي ايشان تا آخرين روزهاي عمر رژيم در زندان بودند؟
در طي سال 1357 شهيد دو بار از طرف رژيم دستگير مي¬شوند، اين بار از طرف كميتۀ ويژۀ ضد خرابكاري كه شايد بشود گفت از مخوف¬ترين كميته¬هايي بوده كه در دورۀ منحوس پهلوي مأموريت سركوب انقلابيون را داشته و شكنجه¬هاي خيلي سختي را به انجام مي¬رسانده كه در خاطرات اكثر انقلابيون به بدي از اين شكنجه¬ها ياد مي¬شد. آخرين زندان شهيد شاه آبادي در سوم بهمن 1357 پايان مي¬يابد و ايشان در اين روز آزاد مي¬شوند و بلافاصله به كميتۀ استقبال حضرت امام مي¬پيوندند و نقش خيلي عمده و برجسته¬اي در اين كميته دارند.
اين نقش حول چه محورهايي مي¬گشته است؟
شهيد شاه آبادي در بحث اعتراض به بستن فرودگاه مهرآباد كه از طرف دولت شاهپور بختيار انجام مي-گيرد و تحصني كه در دانشگاه از طرف علماء صورت مي¬گيرد نقش بسيار عمده¬اي داشتند. با تلاش و كوشش انقلابيون سرانجام فرودگاه بازگشايي مي¬شود و در 12 بهمن ماه حضرت امام با سرافرازي و در ميان استقبال تاريخي و بي¬نظير مردم وارد ميهن اسلامي¬مان مي¬شوند و نهايتاً در 22 بهمن 1357 همة آن زندان¬ها، شكنجه¬ها، تبعيدها و خون دادن¬ها به ثمر مي¬رسد و نظام مقدس جمهوري اسلامي شكل مي-گيرد.
و آيت الله شاه آبادي نيز به سان بقيه ياران و همراهان حضرت امام نقش¬هاي جديدي را ايفا مي¬كنند.
بله، پس از پيروزي انقلاب اسلامي فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي وارد دور تازه¬اي مي¬شود، به اين معني كه در كنار حضرت امام، به عنوان يكي از ياران نزديك ايشان مسؤوليت¬هايي را بر عهده مي¬گيرند. در اين مسؤوليت¬ها به گفتۀ دوستان ¬شهيد شاه آبادي و همچنين از روي اسناد و مداركي كه باقي مانده، ايشان اين مسؤوليت¬ها را به نحو احسن انجام مي¬دهند. يك ويژگي¬اي كه در شهيد شاه آبادي وجود داشته اين بوده كه تمام مسؤوليت¬ها را چه در ردۀ پايين و چه در ردۀ بالا با كمال ميل مي¬پذيرفتند و به بهترين وجه انجام مي¬دادند، به طوري كه در اوايل انقلاب آقاي شاه آبادي مسؤوليت يكي از پايگاه¬هاي كميتۀ انقلاب اسلامي در تهران را بر عهده داشتند و نقل است كه ايشان براي رفع و رجوع مسائلي كه در آن زمان وجود داشت تا نيمه¬هاي شب هم در همان محل كميته مي¬ماندند.
اين، تازه بخشي از فعاليت¬هاي شهيد شاه آبادي بوده، طبيعي هم هست، كسي كه در ميان آن¬همه گرفت و گير زندان و تبعيد و شكنجه دوران ستم¬شاهي، آن¬چنان تلاش و جان¬فشاني مي¬كرده كم مي-خورده و كم مي¬خوابيده، در روزگار برقراري نظام، حتماٌ بايستي كوشش¬هايش چندين برابر مي¬شده است.
به عنوان مثال مي¬توان سياهه¬اي از اين تلاش¬هاي مضاعف آيت الله شهيد شاه آبادي را ذكر كرد. با پيروزي انقلاب اسلامي و اوج¬گيري فعاليت¬هاي انقلابيون براي به دست گرفتن مراكز و سازمان¬هاي حكومتي، ايشان به دعوت حضرت آيت الله مهدوي كني به عضويت شوراي عالي كميتۀ انقلاب اسلامي درمي¬آيند و فعاليت¬هاي بسيار پرثمري را در آن¬جا انجام مي¬دهند. در عين حال آقاي شاه آبادي عضو برجستۀ جامعۀ روحانيون مبارز بودند و فعاليت¬هاي چشم¬گيري در اين تشكل موثر روحاني به انجام رساندند. به خصوص در ائتلافي كه در دور اول مجلس شوراي اسلامي انجام شد، نقش شهيد شاه آبادي در شكل¬گيري اين ائتلاف كه به «ائتلاف بزرگ» شهرت يافت بسيار برجسته بود. با وجود اين ائتلاف، نيروهاي انقلابي توانستند قوۀ مقننه را به دست خودشان بگيرند و از عرض اندام گروه¬هاي بعضاً منحرف جلوگيري كنند. در انتخابات دوره اول مجلس شوراي اسلامي، آيت الله شهيد شاه آبادي به عنوان نمايندۀ مردم تهران وارد مجلس مي¬شوند و فعاليت¬هاي خودشان را در اين سنگر ادامه مي¬دهند.
مرور فعاليت¬ها و سيره شهيد شاه آبادي در دوره وكالت¬شان در مجلس نيز به نوبة خود دربرگيرنده نكات جالبي است.
به گفته يكي از همكاران ايشان در مجلس اول، نقش آقاي شاه آبادي در كمسيون قضايي مجلس شوراي اسلامي بسيار برجسته بوده و نظرات و پيشنهادهايي كه در آن زمان مي¬دادند بسيار راه¬گشا بوده است.
و در همين ايام نيز آخرين فصل¬هاي زندگي پربار و پر فراز و نشيب آيت الله شهيد شاه آبادي ورق مي¬خورد. جنگي نابرابر و ناجوانمردانه در مي¬گيرد و شخصيتي روحاني كه همة عمر مبارزه كرده و درس جهاد را آموخته، به ديگران منتقل كرده و خود نيز در جايگاه عنصري والا و نمونه به عمل بدان اشتهار يافته، اين بار نيز لحظه¬اي از پاي نمي¬نشيند و مدام در صف مقدم جهاد حاضر مي¬شود.
آقاي شاه آبادي با شروع جنگ تحميلي وظيفۀ خود را دقيقاً اين¬گونه احساس مي¬كردند كه تا آن¬جا كه ممكن است بايد در جبهه¬ها حضور داشته باشند. شهيد بزرگوار برنامۀ منظمي داشتند براي حضور در جبهه، يعني به محض اين¬كه هنگام تعطيلات مجلس فرامي¬رسيد يا كارهاي مهم مجلس رفع و رجوع مي¬شد، ديدار از جبهه¬ها را در رأس برنامه¬هاي¬ خود قرار مي¬دادند و بسياري از فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس از ديدارهاي شهيد از جبهه¬هاي نبرد، خاطرات زيادي دارند. سخنراني¬هاي ايشان، شركت در مجالسي كه آن¬جا تشكيل مي¬شد، حضور در خطوط مقدم جبهه، اين¬ها تماماً دربردارندة خاطراتي است كه مكتوب هم هست و به چاپ هم رسيده. به غير از آن ساير فعاليت¬ها و بازديدهايي كه از جبهه¬ها داشتند، به گفته دوستان ايشان، در تقويت روحيه رزمندگان اسلام تأثيرات به¬سزايي داشته است.
آخرين و درخشان ترين فصل زندگي ايشان نيز رسيدن به ملكوت اعلي و فوز عظماي شهادت است كه مقامي بالاتر از آن براي هيچ بنده¬اي متصور نيست و نام شهيد شاه آبادي را تا ابدالآباد به نامي درخشان بدل نمود.
ماجراي شهادت آن عزيز، بدين قرار است كه با اتمام دورۀ اول مجلس شوراي اسلامي، انتخابات مجلس دوم صورت مي¬گيرد و ايشان مجدداً از طرف مردم تهران به عنوان نمايندۀ دوره جديد انتخاب مي-شوند. در بين آغاز مجلس دوم و اتمام فعاليت دورۀ نخست، آقاي شاه آبادي آخرين بازديدشان را از جبهه¬هاي نبرد انجام مي¬دهند. اين بازديد كه در ارديبهشت ماه 1363 انجام مي¬شود، بازديدي بوده كه از جزاير مجنون صورت مي¬گيرد كه ايشان به همراه فرزند بزرگوارشان براي بازديد از جبهه¬هاي نبرد رفته بودند. شهادت آيت الله شاه آبادي مقارن با شب شهادت امام هفتم شيعيان حضرت موسي كاظم(ع) بوده كه در حين بازديد از مناطق جنگي بر اثر گلوله¬هاي دشمن و تركش توپ و گلوله¬هاي دشمن به درجۀ رفيع شهادت نائل مي¬آيند. پس از شهادت ايشان، از طرف حضرت امام خميني(ره) بيانيه¬اي صادر ¬شد و در طي آن شهيد شاه آبادي را «استادزاده» خود معرفي مي¬كنند و اين عنوان از طرف حضرت امام، به يادگار، بر تارك آيت الله شهيد حاج آقا مهدي شاه آبادي مي¬درخشد. ايشان از اين جهت استادزاده معرفي مي¬شوند كه فرزند آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي استاد حضرت امام در عرفان بودند. در آن زمان رياست محترم جمهور محترم وقت و رهبري فعلي نظام حضرت آيت الله خامنه¬اي، به همراه رئيس مجلس، هيأت دولت و وزرا، نمايندگان مجلس، و اقشار مختلف مردم، هم بيانيه صادر كردند و هم تشييع جنازه باشكوهي از ايشان به عمل ¬آوردند كه نشان¬دهندۀ قدرداني مردم از زحمات و تلاش¬هاي اين مرد بزرگوار بوده كه حداقل در طي 25 سال براي ايران اسلامي انجام دادند. روح آن شهيد سعيد شاد و راهش پر رهرو باد.
نظر شما