معرفي داستان هاي مجموعه ي « طعم باروت»
دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰۷:۵۷
« طعم باروت» مجموعه ي هفت داستان كوتاه با حال و هواي جنگ به نام هاي:« ديدگاه»،« نفرسوم از سمت چپ»،« ماندگاري»،« آداب سفر»،« عطر عربي فردوس»،« گيرنده شناخته نشد»و« نيستان» به قلم مجيد قيصري است. نام كتاب، مربوط به نام هيچ يك از داستان هاي اين مجموعه نيست و نويسنده براي مجموعه داستانش نام مستقلي برگزيده است. شايد به اين دليل كه تمام ماجراهاي داستان ها درباره ي جبهه و جنگ است، نويسنده براي بيان فضاي كلي و تلخ جنگ، ازاين عنوان استفاده كرده است. نام كتاب مي تواند تا حدودي خواننده كنجكاو را به محتوا و درون آن راهنمايي كرده تا از طريق آن با جنگ و پيامدهايش آشنا شود. بنابراين نويسنده با انتخاب مناسب نام كتاب از لحاظ زيبايي و القاي مفهوم آن به خواننده كمك كرده است.
قيصري دراين مجموعه ي داستان به طور واقعي به جنگ نگاه مي كند و اتفاقات پيرامون جنگ را، نه بزرگ و نه كوچك، بلكه كاملاً واقعي مي بيند؛ چراكه با اين روش مي تواند به خوبي با همه ي واقعيت هاي جنگ كنار بيايد.
از جمله نكات قوت ديگر نويسنده دراين مجموعه، توصيف هاي دقيق وزنده اي است كه در جابه جاي كتاب ديده مي شود واين، به فضاسازي و روايت قوي و محكم داستان ها كمك شاياني كرده است تا مفاهيم جنگ را در زندگي پيرامون خود به شيوه ي عيني و ملموس و درشكلي تصويري و ترسيمي ارايه كند.
قيصري با بهره گيري از فضاي جنگ و توصيف هاي خود به آفرينش شخصيت هاي ملموس و طبيعي مي پردازد، كه در ذهن خواننده ماندگار و به يادماندني خواهند شد.
معرفي نويسنده
مجيد قيصري سال 1345 در محله ي نارمك تهران متولد شده است. سال 1363 يعني زماني كه هجده سال داشت داوطلبانه به جبهه مي رود و به عنوان بي سيم چي در لشكر حضرت رسول (ص) درجبهه ها خدمت مي كند. فضاي جبهه براي او آن قدرجذاب و دوست داشتني است كه تا پايان جنگ درجبهه مي ماند و دست از نبرد نمي كشد.
زماني كه جنگ تمام مي شود او تازه به ياد ادامه تحصيلاتش مي افتد. به دانشگاه مي رود و در رشته روانشناسي ليسانس مي گيرد. حوالي سال 1372 علاقه به نوشتن را درخود احساس مي كند و به شكل غريزي و خودآموخته دست به قلم مي برد. دوسال بعد حاصل تلاش اودرقالب مجموعه داستان « صلح» توسط دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري منتشر مي شود. «صلح» مجموعه اي است كه حس رام نشده ي او در قصه نويسي به خوبي خواننده به نمايش گذاشته مي شود و خبر از تولد نويسنده اي مستعد مي دهد، كه موضوع نوشتنش- يعني«جنگ»- را از نزديك لمس كرده وبه خوبي آن را مي شناسد.
سال بعد- 1375- قيصري« جنگي بود، جنگي نبود» را توسط نشر صرير به چاپ مي رساند كه داستاني بلند درباره جنگ است و شايد اين داستان اولين تجربه ي قيصري در زمينه ي داستان بلند است كه البته قدرت كتاب قبلي را ندارد.
« طعم باروت» مجموعه داستان ديگري است كه قيصري درسال 1377 توسط نشر صرير منتشر مي كند. اين مجموعه همچون « صلح» از نگاهي تازه و متفاوت درباره ي جنگ برخوردار است و مقايسه آن با « جنگي بود، جنگي نبود» نشان مي دهد كه قيصري در عرصه ي داستان كوتاه موفق تر است.آخرين مجموعه ي داستان قيصري « نفرسوم از سمت چپ» است. قيصري دراين مجموعه همان نگاه متفاوتش نسبت به جنگ را حفظ كرده و هنوز مي كوشد از زوايايي كه تاكنون به جنگ نگريسته نشده به آن نگاه كند و ديده هايش را با قلمي نه چندان رام روي صفحه كاغذ بياورد. درنوشته هاي او به خوبي مي توان حسرت دورشدن روزهاي جنگ و آدم هايي راكه درآن روزها نفس مي كشيدند، ديد.
قيصري ازپديده ي جنگ بيزار است اما جنگ هشت ساله ي ما با دشمن متجاوز را متفاوت از جنگ هاي ديگر مي داند و به آدم هاي آن عشق مي ورزد.
نكته آخر آن كه قيصري خود را نويسنده نمي داند-اين حكم خود اوست، شايد ديگران اين گونه نينديشند- او معتقد است كه نوشتن براي او تنها ابزاري است براي بيان دغدغه هاي ذهني اش. او دركارش حرفه اي عمل نمي كند و همچنان مثلزمان شروع كارش، غريزي مي نويسد. اگر نوشته هاي او را خوانديد و به دلتان نشست بدانيد كه آن ها از دل او برآمده اند.
مجيد قيصري، به خاطر برش هاي زيبا و به يادماندني از جنگ، به ويژه در داستان هاي كوتاه، جزو نويسندگاه برتر دفاع مقدس درنخستين « جشنواره ي ايثار، ادب پايداري»- آبان ماه 1379- بود.
« طعم باروت» مجموعه ي هفت داستان كوتاه است با محور جنگ؛ جنگي اجباري كه به خاطر خواسته هاي نامشروع دشمن به ما تحميل شد. درمجموعه ي « طعم باروت» براي رزمندگان اتفاقاتي مانند قرارگرفتن درمحاصره ي دشمن، يادآوري عشق دوران نوجواني، دوربودن ازپدر ومادر، مهاجرت اطرافيان و نزديكان به شهرهاي ديگر و شهيد شدن همرزمان و حوادثي ازاين دست، رخ مي دهد. درهمه ي داستان هاي اين مجموعه، جنگ مطرح است.
درداستان هاي « ديدگاه»، « نفرسوم از سمت چپ»،« ماندگاري»، « عطر عربي فردوس»، «گيرنده شناخته نشد» و« نيستان»، شخصيت اصلي و محوري داستان ها اغلب مردي رزمنده است. در داستان « آداب سفر»، يك زن، شخصيت اصلي داستان مي باشد. تنهايي و غربت در داستان ها اگرچه طبيعي و زاييده ي ناگزير جنگ هستند، اما نويسنده با ظرافت خاص و بافتي هنرمندانه و بينشي عميق، آن را انساني و اثـرگذار بيان كرده است. به طوري كه خواننده، پس از خوانده هر داستان، دچار اندوهي عميق مي شود و سنگيني بارجنگ، تنهايي، درد و اندوه شخصيت هاي داستان ها را روي دوش خود حس مي كند. درگير شدن رزمندگان با دشمن، مفقودالاثرشدن – به خصوص شهيد شدن، ناخودآگاه شخصيت اصلي و محوري بيشتر داستان ها را درخود فرو برده است.
حضور رزمندگان دردفاع مقدس به عنوان پناه و پشتوانه ي حفظ كشور از گزند دشمن و همچنين صميميت، مصاحبت، دوستي و عشق ورزيدن به خانواده و همنوعان در داستان هاي مجموعه ي « طعم باروت» چه در سال هاي جنگ و چه پس از آن كاملاً مشهود و مشخص است.
منبع:
غلامي/احمد/مجموعه داستان «همه زندگي»/ص46و47
نظر شما