دانشجو و نقش آن در پيروزي انقلاب اسلامي
يکشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۲۲
فجر انقلاب اسلامي نتيجه حركت توده هاي مختلف مردم از جمله دانشجويان و نقطه شروع حركتي تمدن ساز و جهاني در همه ابعاد خود به رهبري حضرت امام (ره) مي باشد. جنبش دانشجويي نيز همپاي همه آحاد ملت در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي نقش خود را ايفا نمود. مقاله ذيل نقش دانشجويان را از منظر مقام معظم رهبري در پيروزي انقلاب اسلامي مورد ارزيابي قرار مي دهد.
نقش پيشرويي اجتماعي، يكي از كاركردهاي ثانوي اما طبيعي دانشگاه هاست. در جوامع و كشورهاي گوناگون، دانشگاه ها طلايه دار حركت هاي پيشروانه، نوگرايانه، اصلاحي و يا انقلابي جوامع خود هستند.
مقام معظم رهبري در ريشه شناسي اين نكته چنين فرموده اند: «در همه جاي دنيا، دانشجويان يكي از قشرهاي پيشرو هستند، علت هم واضح است. روح ناآلوده جوان، هنگامي كه با ذهن و فكر روشن ناشي از تحصيل و با ديد بصير و آگاه همراه مي شود، تركيب خيلي ممتاز و فاخري به وجود مي آورد، آن تركيب، همان دانشجو است!»
فجر انقلاب اسلامي نتيجه حركت توده هاي مختلف مردم از جمله دانشجويان و نقطه شروع حركتي تمدن ساز و جهاني در همه ابعاد خود به رهبري حضرت امام (ره) مي باشد. جنبش دانشجويي نيز همپاي همه آحاد ملت در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي نقش خود را ايفا نمود. مقاله ذيل نقش دانشجويان را از منظر مقام معظم رهبري در پيروزي انقلاب اسلامي مورد ارزيابي قرار مي دهد.
نقش پيشرويي اجتماعي، يكي از كاركردهاي ثانوي اما طبيعي دانشگاه هاست. در جوامع و كشورهاي گوناگون، دانشگاه ها طلايه دار حركت هاي پيشروانه، نوگرايانه، اصلاحي و يا انقلابي جوامع خود هستند.
مقام معظم رهبري در ريشه شناسي اين نكته چنين فرموده اند: «در همه جاي دنيا، دانشجويان يكي از قشرهاي پيشرو هستند، علت هم واضح است. روح ناآلوده جوان، هنگامي كه با ذهن و فكر روشن ناشي از تحصيل و با ديد بصير و آگاه همراه مي شود، تركيب خيلي ممتاز و فاخري به وجود مي آورد، آن تركيب، همان دانشجو است!»
در كشور ما نيز دانشجويان دانشگاه ها چنان نقشي را داشتند. در جريان شكل گيري و اوج يابي نهضت اسلامي ايران، به شكل هاي گوناگون در آن سهيم شدند و نقش پيشروانه خود را ايفا كردند: «در رژيم گذشته هم علي رغم سركوب و فشار و گمرا ه سازي دستگاه هاي مختلف آن رژيم جبار، بالاخره دانشجويان در گرايش به اسلام و اوج اسلام طلبي و اسلام خواهي، كار خودشان را كردند و نقش خودشان را ايفا نمودند.»(۲)
البته فعاليت هاي اسلامي دانشجويي در دانشگاه ها، در زمان هاي مختلف و نيز دانشكده هاي گوناگون يكسان نبود، با توجه به شرايط و امكانات، اوج و فرودهايي داشت، اما در مجموعه پانزده ساله نهضت اسلامي ايران (از سال ۴۲ تا ۵۷) مستمر و پيوسته بود:
«از اولي كه مبارزه اسلامي در اين مملكت شروع شد، دانشجويان پا به پا حركت كردند ... و البته در طول اين مدت پانزده سالي كه تا پيروزي انقلاب ادامه پيدا كرد، نوسان داشت. دانشگاه ها فرق داشتند، دانشكده هاي يك دانشگاه فرق داشتند، برهه هاي زماني فرق داشتند. اما من كه در طول اين مدت با دانشجويان مربوط و دمخور بودم و اين حركات دانشجويي را تعقيب مي كردم، مي توانم يك جمع بندي ارايه بدهم. آن جمع بندي در يك كلمه اين است كه دانشجويان از ساعت اول اين مبارزه تا لحظه پيروزي، يك جريان مستمر مبارزه دانشگاهي و دانشجويي را به وجود آوردند، كسي در اين هيچ شك و شبهه اي ندارد.»(۳)
فعاليت هاي اسلامي - سياسي دانشجويي، به گونه هاي مختلف بود. از حركت هاي با قالب سياسي چون تظاهرات، اعتصابات، تدوين و نشر اعلاميه هاي سياسي و... تا حركت هايي كه ظاهر محض ديني داشت، اما گرايش هاي سياسي را در بطن خود پيش مي برد، چون تجمعات ديني و مذهبي كه به اهداف و مقاصد ديني - سياسي شكل مي گرفت:
«در همين دانشگاه تهران و ديگر دانشگاه هاي شهر تهران و نيز دانشگاه هاي سراسر كشور، از روحانيون و اساتيد ديني و اسلامي از قبيل شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر و ديگران - بعضي مصمم، بعضي هم غيرمصمم - دعوت مي شد. بچه ها مبارزه مي كردند، براي اين كه بتوانند يكي از روحانيون اين سبكي را به دانشگاه بياورند و او را در تريبون سخنراني قرار بدهند و از او بشنوند، و اگر يكي از اين قبيل افراد به دانشگاه مي آمد، اجتماع سالن هاي سخنراني از هميشه شلوغتر و پرهيجان تر و پرشورتر مي شد.»(۴)
با اوج گيري نهضت اسلامي ايران در سال ،۵۶ از نقش پيشروي دانشجويي كاسته شد. حضور توده هاي ميليوني، چنان گسترده و عظيم و پرشور بود كه نقش قشر خاصي چون دانشجويان كمرنگ شد، چندان كه در طلايه حركت هاي مردمي، مرئي و محسوس نبود:
«از اول شروع نهضت تا نزديكي هاي پيروزي انقلاب - يعني اوايل سال ۵۷ - دانشجويان پيشتاز بودند، بعد پيشتازي شان را از دست دادند. چرا؟ آيا كند شدند؟ نه، مردم توفان راه انداختند، دانشجو آن روزي كه پيشتاز بود، اين طوري پيشتاز بود كه اعلاميه را تهيه و تكثير و منتشر و تظاهرات را راه مي انداخت و كلاس را تعطيل مي كرد و به خيابان مي آمد و حضوري هم در يك خيابان پيدا مي كرد و بعد هم نيروي انتظامي مي آمد و او متفرق مي شد، باز مثلا فردا عصر، يا يك هفته ديگر، يا شش ماه ديگر، در يك خيابان ديگر پيدايش مي شد. در اين زمان مردم كم بودند، نبودند و دانشجو پيشتاز بود. وقتي مردم به صورت گروه هاي متراكم به خيابان ها آمدند، آسفالت ها به خون مردم رنگين شد و شعارهاي حاد و تند درجه يك، زندگي مردم و ذهن مردم و عمل مردم را فرا گرفت، مردم جلو افتادند.»(۵)
اما جريان دانشجويي كشور، گرچه نقش پيشروي و پيشتازي خود را در انقلاب ۵۷ از دست داد، اما برخلاف جريان روشنفكري، از همگامي با مردم باز نماند و به نقش انفعالي و يا تخطئه كننده دست نيازيد.
عنصر صفا، معصوميت، احساس پاك و... در نسل دانشجو، چنان بود كه به خوبي توانست گستره قيام مردمي را دريابد. به آن ايمان بياورد و همپاي مردمان كوچه و بازار، در مبارزات مردمي عليه رژيم شاه بكوشد و تمام توان خويش را در آن مسير به كار گيرد:
«هنر بزرگ دانشجويان در دوران اوج مبارزه اين بود كه خودشان را با مردم هماهنگ و همپا بكنند. وقتي مردم به ميدان آمدند، گروههاي پيشتاز و روشنفكر ناگهان احساس كردند كه در محاصره توفان عظيم حركت مردمي قرار گرفته اند... حركت مردم معجزه آسا و برق آسا بود و همين كه جوانها توانستند پا به پاي مردم راه بيفتند، هنر مهمي بود. دانشگاه مي توانست در اين جا عقب بماند. كساني خيال نكنند كه دانشجويان بالاخره چاره اي نداشتند و جز اين چيزي نمي شد و اجبارا در ماجراها كشانده شدند، نه، ممكن بود دانشجويان عقب بمانند. اما بحمدالله دانشجويان عقب نماندند و جلو آمدند و كارشان را انجام دادند.»(۶)
گستره قيام مردمي چنان بود كه نقش پيشگامي دانشجويان را به نقش همراهي و همگامي بدل ساخت، و صد البته كه اين كار هم نقش اندكي نداشت.
اگر جريان دانشجويي در كنار نهضت مردمي قرار نمي گرفت، بي ترديد شكاف عظيمي در جبهه ملت رخ مي داد و نهضت مردم مسلمان از مجموعه عظيم موثري كه عنصر جواني و تحصيلكردگي را با هم داشت، محروم مي ماند. اما اينك پس از فروكش كردن لهيب و التهاب هاي مردمي، انتظار آن مي رود كه مجددا جريان دانشجويي بتواند نقش پيشگامي اجتماعي خود را ايفا كند و تاثيرگذاري خود را در گستره جامعه نشان دهد.
اين مسووليت، به ويژه در دوره كنوني كه جمعيت كمي دانشجويان كشور عدد قابل ملاحظه اي را نشان مي دهد، اهميت بيش از پيش خود را بيشتر مي نماياند، زيرا اين مجموعه عظيم بسهولت و سرعت قادر است كه در شهر و روستا، محيط هاي نزديك و دور افتاده، تلقي نويني از زيستن ملي را تعليم دهد و شهرونداني متناسب با كشور انقلابي و خواهان توسعه ملي به وجود آورد: «روحيه پيشروي براي قشر دانشجو بايد محفوظ بماند. دانشجو بايد همواره احساس كند كه نوك پيكان حركت عمومي در مبارزه است.»(۷)
منابع:
۱- سخنراني در ديدار با دانشجويان حزب جمهوري اسلامي 1/2/63
۲- سخنراني در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/66
۳- سخنراني در ديدار با دانشجويان حزب جمهوري اسلامي 1/2/63
۴- سخنراني در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/66
۵ و ۶- سخنراني در ديدار با دانشجويان حزب جمهوري اسلامي 1/2/63
۷- سخنراني در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/66
اميد ميرابي
روزنامه جوان
نقش پيشرويي اجتماعي، يكي از كاركردهاي ثانوي اما طبيعي دانشگاه هاست. در جوامع و كشورهاي گوناگون، دانشگاه ها طلايه دار حركت هاي پيشروانه، نوگرايانه، اصلاحي و يا انقلابي جوامع خود هستند.
مقام معظم رهبري در ريشه شناسي اين نكته چنين فرموده اند: «در همه جاي دنيا، دانشجويان يكي از قشرهاي پيشرو هستند، علت هم واضح است. روح ناآلوده جوان، هنگامي كه با ذهن و فكر روشن ناشي از تحصيل و با ديد بصير و آگاه همراه مي شود، تركيب خيلي ممتاز و فاخري به وجود مي آورد، آن تركيب، همان دانشجو است!»
در كشور ما نيز دانشجويان دانشگاه ها چنان نقشي را داشتند. در جريان شكل گيري و اوج يابي نهضت اسلامي ايران، به شكل هاي گوناگون در آن سهيم شدند و نقش پيشروانه خود را ايفا كردند: «در رژيم گذشته هم علي رغم سركوب و فشار و گمرا ه سازي دستگاه هاي مختلف آن رژيم جبار، بالاخره دانشجويان در گرايش به اسلام و اوج اسلام طلبي و اسلام خواهي، كار خودشان را كردند و نقش خودشان را ايفا نمودند.»(۲)
البته فعاليت هاي اسلامي دانشجويي در دانشگاه ها، در زمان هاي مختلف و نيز دانشكده هاي گوناگون يكسان نبود، با توجه به شرايط و امكانات، اوج و فرودهايي داشت، اما در مجموعه پانزده ساله نهضت اسلامي ايران (از سال ۴۲ تا ۵۷) مستمر و پيوسته بود:
«از اولي كه مبارزه اسلامي در اين مملكت شروع شد، دانشجويان پا به پا حركت كردند ... و البته در طول اين مدت پانزده سالي كه تا پيروزي انقلاب ادامه پيدا كرد، نوسان داشت. دانشگاه ها فرق داشتند، دانشكده هاي يك دانشگاه فرق داشتند، برهه هاي زماني فرق داشتند. اما من كه در طول اين مدت با دانشجويان مربوط و دمخور بودم و اين حركات دانشجويي را تعقيب مي كردم، مي توانم يك جمع بندي ارايه بدهم. آن جمع بندي در يك كلمه اين است كه دانشجويان از ساعت اول اين مبارزه تا لحظه پيروزي، يك جريان مستمر مبارزه دانشگاهي و دانشجويي را به وجود آوردند، كسي در اين هيچ شك و شبهه اي ندارد.»(۳)
فعاليت هاي اسلامي - سياسي دانشجويي، به گونه هاي مختلف بود. از حركت هاي با قالب سياسي چون تظاهرات، اعتصابات، تدوين و نشر اعلاميه هاي سياسي و... تا حركت هايي كه ظاهر محض ديني داشت، اما گرايش هاي سياسي را در بطن خود پيش مي برد، چون تجمعات ديني و مذهبي كه به اهداف و مقاصد ديني - سياسي شكل مي گرفت:
«در همين دانشگاه تهران و ديگر دانشگاه هاي شهر تهران و نيز دانشگاه هاي سراسر كشور، از روحانيون و اساتيد ديني و اسلامي از قبيل شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر و ديگران - بعضي مصمم، بعضي هم غيرمصمم - دعوت مي شد. بچه ها مبارزه مي كردند، براي اين كه بتوانند يكي از روحانيون اين سبكي را به دانشگاه بياورند و او را در تريبون سخنراني قرار بدهند و از او بشنوند، و اگر يكي از اين قبيل افراد به دانشگاه مي آمد، اجتماع سالن هاي سخنراني از هميشه شلوغتر و پرهيجان تر و پرشورتر مي شد.»(۴)
با اوج گيري نهضت اسلامي ايران در سال ،۵۶ از نقش پيشروي دانشجويي كاسته شد. حضور توده هاي ميليوني، چنان گسترده و عظيم و پرشور بود كه نقش قشر خاصي چون دانشجويان كمرنگ شد، چندان كه در طلايه حركت هاي مردمي، مرئي و محسوس نبود:
«از اول شروع نهضت تا نزديكي هاي پيروزي انقلاب - يعني اوايل سال ۵۷ - دانشجويان پيشتاز بودند، بعد پيشتازي شان را از دست دادند. چرا؟ آيا كند شدند؟ نه، مردم توفان راه انداختند، دانشجو آن روزي كه پيشتاز بود، اين طوري پيشتاز بود كه اعلاميه را تهيه و تكثير و منتشر و تظاهرات را راه مي انداخت و كلاس را تعطيل مي كرد و به خيابان مي آمد و حضوري هم در يك خيابان پيدا مي كرد و بعد هم نيروي انتظامي مي آمد و او متفرق مي شد، باز مثلا فردا عصر، يا يك هفته ديگر، يا شش ماه ديگر، در يك خيابان ديگر پيدايش مي شد. در اين زمان مردم كم بودند، نبودند و دانشجو پيشتاز بود. وقتي مردم به صورت گروه هاي متراكم به خيابان ها آمدند، آسفالت ها به خون مردم رنگين شد و شعارهاي حاد و تند درجه يك، زندگي مردم و ذهن مردم و عمل مردم را فرا گرفت، مردم جلو افتادند.»(۵)
اما جريان دانشجويي كشور، گرچه نقش پيشروي و پيشتازي خود را در انقلاب ۵۷ از دست داد، اما برخلاف جريان روشنفكري، از همگامي با مردم باز نماند و به نقش انفعالي و يا تخطئه كننده دست نيازيد.
عنصر صفا، معصوميت، احساس پاك و... در نسل دانشجو، چنان بود كه به خوبي توانست گستره قيام مردمي را دريابد. به آن ايمان بياورد و همپاي مردمان كوچه و بازار، در مبارزات مردمي عليه رژيم شاه بكوشد و تمام توان خويش را در آن مسير به كار گيرد:
«هنر بزرگ دانشجويان در دوران اوج مبارزه اين بود كه خودشان را با مردم هماهنگ و همپا بكنند. وقتي مردم به ميدان آمدند، گروههاي پيشتاز و روشنفكر ناگهان احساس كردند كه در محاصره توفان عظيم حركت مردمي قرار گرفته اند... حركت مردم معجزه آسا و برق آسا بود و همين كه جوانها توانستند پا به پاي مردم راه بيفتند، هنر مهمي بود. دانشگاه مي توانست در اين جا عقب بماند. كساني خيال نكنند كه دانشجويان بالاخره چاره اي نداشتند و جز اين چيزي نمي شد و اجبارا در ماجراها كشانده شدند، نه، ممكن بود دانشجويان عقب بمانند. اما بحمدالله دانشجويان عقب نماندند و جلو آمدند و كارشان را انجام دادند.»(۶)
گستره قيام مردمي چنان بود كه نقش پيشگامي دانشجويان را به نقش همراهي و همگامي بدل ساخت، و صد البته كه اين كار هم نقش اندكي نداشت.
اگر جريان دانشجويي در كنار نهضت مردمي قرار نمي گرفت، بي ترديد شكاف عظيمي در جبهه ملت رخ مي داد و نهضت مردم مسلمان از مجموعه عظيم موثري كه عنصر جواني و تحصيلكردگي را با هم داشت، محروم مي ماند. اما اينك پس از فروكش كردن لهيب و التهاب هاي مردمي، انتظار آن مي رود كه مجددا جريان دانشجويي بتواند نقش پيشگامي اجتماعي خود را ايفا كند و تاثيرگذاري خود را در گستره جامعه نشان دهد.
اين مسووليت، به ويژه در دوره كنوني كه جمعيت كمي دانشجويان كشور عدد قابل ملاحظه اي را نشان مي دهد، اهميت بيش از پيش خود را بيشتر مي نماياند، زيرا اين مجموعه عظيم بسهولت و سرعت قادر است كه در شهر و روستا، محيط هاي نزديك و دور افتاده، تلقي نويني از زيستن ملي را تعليم دهد و شهرونداني متناسب با كشور انقلابي و خواهان توسعه ملي به وجود آورد: «روحيه پيشروي براي قشر دانشجو بايد محفوظ بماند. دانشجو بايد همواره احساس كند كه نوك پيكان حركت عمومي در مبارزه است.»(۷)
منابع:
۱- سخنراني در ديدار با دانشجويان حزب جمهوري اسلامي 1/2/63
۲- سخنراني در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/66
۳- سخنراني در ديدار با دانشجويان حزب جمهوري اسلامي 1/2/63
۴- سخنراني در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/66
۵ و ۶- سخنراني در ديدار با دانشجويان حزب جمهوري اسلامي 1/2/63
۷- سخنراني در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/66
اميد ميرابي
روزنامه جوان
نظر شما