سه‌شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۰۰:۰۰
حاج آقامصطفي از آغاز نهضت حضرت امام به عنوان مشاوري قوي و كاردان در كنار پدر بزرگوارش نقشي اساسي داشت . همچنان كه اداره ي امور بيت و نظارت بر كارها و رفت وآمدها به عهده ي ايشان بود، با اين حال هرگز درصدد مطرح كردن خود نبود و هيچ وقت نمي خواست خودش را جلو بيندازد. اين وضعيت تا زمان دستگيري حضرت امام ادامه پيدا كرد، اما بعد از بازداشت امام در جريان واقعه ي پانزده خرداد نقش حاج آقا مصطفي پررنگ تر شد و ايشان بعد از دستگيري حضرت امام به حرم مطهر آمد و در جمع مردم سخنراني كرد و سپس راهپيمايي عظيمي در شهر قم برپا شد كه رژيم هم ايشان را بلافاصله دستگير كرد. از اين زمان تا هنگام تبعيد حضرت امام ، مرحوم حاج آقامصطفي دو سه بار، آزاد و دستگير شد. ايشان در زمان آزادي اش تلاش مي كرد در جلسات خصوصي با طلاب و فضلا، با روشنگري ، تنور انقلاب را گرم نگه دارد و با كمك طلاب و روحانيون ، توده ي مردم را كه تقريباً از اوضاع كشور بي خبر بودند بيدار كرده به صحنه اي انقلاب بكشاند.

خصوصيات علمي و اخلاقي حاج آقا مصطفي خميني

در سال 1336 كه بنده به قم رفتم ، مرحوم حاج آقا مصطفي به عنوان يك چهره ي ارزشمند و فاضل مشهور بود و گفته مي شد كه از شاگردان برجسته ي حضرت امام و داراي استعداد سرشار و نبوغ بسيار است . نائل شدن ايشان به درجه ي اجتهاد در سنين جواني شاهد اين مدعا بود.

در بعد اخلاقي هم برخورد خوب ، اخلاق خوش و شوخ طبعي آن مرحوم زبانزد بود. گفتگوها و شوخي هاي حاج آقا مصطفي و دوستانش مثل آقاي خلخالي و آقاي رباني املشي و آقاي حسن صانعي را در مدرسه ي فيضيه اكثر طلاب و فضلاي آن دوران به ياد دارند. اين شوخي ها البته گاهي خيلي عجيب و غريب مي نمود. مثلاً من شنيدم كه ايشان همراه دوستانش تصميم مي گيرند يك شب جمعه از قم به شهر ري و حرم حضرت عبدالعظيم حسني بروند و در وضوخانه ي آنجا وضو بگيرند و بلافاصله به قم برگردند.

از خصوصيات ديگر مرحوم حاج آقا مصطفي اين بود كه قعده و نشست هاي دوستانه ي زيادي داشت . در عين حالي كه به درس و بحث اهميت زيادي مي داد و نمي گذاشت مطالعه و مباحثه اش تحت الشعاع اين نوع جلسات و نشست ها قرار گيرد. ايشان به شنا هم به عنوان يك ورزش سالم و مفرح اهميت مي داد و در فصول گرم سال هر روز به همراه دوستانش بعد از گردش در باغ هاي انار اطراف رودخانه ي قم به رودخانه مي زدند و شنا مي كردند. يادم هست كه در نجف هم ايشان اين رويه را دنبال مي كرد و هر روز عصر با دوستانش به شنا مي رفت و اتفاقاً شناگر ماهري هم بود. يك روز در كوفه در حالي كه خود من از ديدن آب رودخانه دچار وحشت شده بودم و فقط كنار آب كمي دست و پايم را خيس كردم ، حاج آقامصطفي همراه دكتر صادقي تهراني خودشان را به آب زدند و مشغول شنا شدند و بنده و دوستان ديگر اينها را كه فقط ريش هاي بلندشان بيرون از آب بود تماشا مي كرديم .

 از خصوصيات جالب و كم نظير مرحوم حاج آقا مصطفي اين بود كه براي دوستي و ارتباط گرم و صميمي ، حد و مرزي نمي شناخت و حتي با مخالفان امام روابط خوبي برقرار مي كرد كه نمونه اش ارتباط با يكي از علما و مراجع مخالف با حضرت امام و مشي انقلابي ايشان در نجف بود كه معظم له حاج آقامصطفي با وي ارتباط صميمانه اي داشت و به خانه اش مي رفت و در درسش حاضر مي شد. اين منش حاج آقا مصطفي چندان خوشايند دوستان انقلابي امام و خود ايشان مثل آقاي خلخالي نبود و آن را نادرست مي پنداشتند. اما آن مرحوم بينش بالايي داشت و عمدتاً براي تأليف قلوب و آشنا كردن افراد با شخصيت و اهداف و آرمان هاي انقلابي حضرت امام باب اين نوع دوستي ها را باز مي كرد. در كنار اين ويژگي ها بايد از حالات معنوي و صفاي باطن ايشان هم يادي بكنم كه گاهي جلوه ي بيروني مي يافت و ما در حرم و به هنگام زيارت و دعا و نماز، حالات خاص معنوي ايشان را مي ديديم . حاج آقا مصطفي در امور خانوادگي هم رفتاري مثال زدني داشت .

براي مرحوم حاج شيخ مرتضي حائري ايشان يك داماد معمولي نبود، بلكه ايشان همواره از حاج آقا مصطفي به عنوان شخصيتي برجسته و با فضيلت ياد مي كرد و به وي احترام مي گذاشت . متقابلاً حاج آقا مصطفي نيز براي مرحوم حائري احترام خاصي قائل بود.

نقش ممتاز مرحوم حاج آقا مصطفي در انقلاب و همراهي حضرت امام
حاج آقامصطفي از آغاز نهضت حضرت امام به عنوان مشاوري قوي و كاردان در كنار پدر بزرگوارش نقشي اساسي داشت . همچنان كه اداره ي امور بيت و نظارت بر كارها و رفت وآمدها به عهده ي ايشان بود، با اين حال هرگز درصدد مطرح كردن خود نبود و هيچ وقت نمي خواست خودش را جلو بيندازد. اين وضعيت تا زمان دستگيري حضرت امام ادامه پيدا كرد، اما بعد از بازداشت امام در جريان واقعه ي پانزده خرداد نقش حاج آقا مصطفي پررنگ تر شد و ايشان بعد از دستگيري حضرت امام به حرم مطهر آمد و در جمع مردم سخنراني كرد و سپس راهپيمايي عظيمي در شهر قم برپا شد كه رژيم هم ايشان را بلافاصله دستگير كرد.

از اين زمان تا هنگام تبعيد حضرت امام ، مرحوم حاج آقامصطفي دو سه بار، آزاد و دستگير شد. ايشان در زمان آزادي اش تلاش مي كرد در جلسات خصوصي با طلاب و فضلا، با روشنگري ، تنور انقلاب را گرم نگه دارد و با كمك طلاب و روحانيون ، توده ي مردم را كه تقريباً از اوضاع كشور بي خبر بودند بيدار كرده به صحنه اي انقلاب بكشاند. بعد از تبعيد حضرت امام به تركيه ، رژيم ابتدا از دستگيري و تبعيد حاج آقا مصطفي خودداري نمود ولي پس از مدتي در حدود دو ماه متوجه شد همان خطري را كه از ناحيه ي حضرت امام احساس مي كردند دقيقاً از سوي فرزند برومند ايشان متوجه دستگاه است و حضور ايشان مي تواند منشأ وحدت و انسجام روحانيت و اقدامات و تحركات آنان گردد. لذا مرحوم حاج آقا مصطفي را نيز ابتدا به تركيه و سپس همراه حضرت امام به نجف تبعيد كردند. در نجف فعاليت هاي سياسي حاج آقا مصطفي عليه رژيم بسيار شاخص بود. ضمن اينكه در كنار فعاليت هاي انقلابي و مبارزاتي ، درس و بحث و كارهاي علمي را هم به خوبي انجام مي داد. گفتني است كه ايشان در آن سال ها معمولاً هر سال در ايام حج به مكه ي مكرمه مشرف مي شد تا با انقلابيون و شخصيت هاي مبارز و برخي از مقلدين و مريدان حضرت امام كه به جهت محدوديت و ترس از ساواك و مسائل ديگر امكان سفر به عراق و ملاقات با امام را نداشتند ارتباط برقرار كند و به مسائل و مشكلات آنها در راه مبارزه و يا شرعيات رسيدگي كند و اگر وجوهاتي دارند دريافت كرده و به حضرت امام برساند.

 ساواك روي حاج آقا مصطفي و اين سفرها حساسيت زيادي داشت و تمام اعمال و حركات ايشان را زير نظر مي گرفت ؛ به طوري كه ملاقات افراد با ايشان خيلي سخت بود. حتي من شنيدم كه در سال 1355 درصدد برآمدند تا ايشان را ترور كنند كه ناكام ماندند.

واقعه ي رحلت و فوت مشكوك مرحوم حاج آقا مصطفي
ترديدي نيست كه علاقه و ارتباط صميمانه و متقابلي بين حضرت امام و حاج آقامصطفي وجود داشت و حضرت امام با اينكه چندان ابراز نمي كرد، ولي از صحبت هاي ايشان در جلسات خصوصي و از سفارش هاي حضرت امام نسبت به حاج آقا مصطفي معلوم بود كه بسيار به ايشان علاقه مند است و به جهت برخورداري از هوش سرشار و استعداد فراوان و مقام بالاي علمي و احراز درجه ي اجتهاد، او را شايسته ي مقام مرجعيت و رهبري و اميد آينده ي اسلام مي دانست ..

 در دوران نهضت نيز حاج آقا مصطفي ، مشاوري كاردان و بازويي قوي براي حضرت امام بود. در نجف و در دوران تبعيد نيز پشتوانه و تكيه گاهي محكم و قابل اعتماد براي امام و انقلاب به شمار مي آمد؛ ضمن اينكه در اين اواخر مسئوليت تمام كارها اعم از برپايي جلسات و سخنراني ها و تنظيم اطلاعيه و غيره به عهده ي ايشان بود و حضرت امام حساب ويژه اي روي ايشان باز كرده بود. لذا با توجه به نقش و موقعيت مرحوم حاج آقا در مبارزه با دستگاه پهلوي چندان بعيد نبود كه رژيم به وسيله ي عواملش از جمله مزدوران بعثي درصدد از بين بردن ايشان برآيد. بيشتر دوستان و فضلايي كه در كنار امام بودند مثل مرحوم خاتم يزدي ، آقاي فردوسي پور، آقاي روحاني و ديگران اعتقاد داشتند كه مرگ ايشان طبيعي نبود، بلكه عوامل رژيم در اين واقعه دست داشتند و ايشان را مسموم كرده و به شهادت رسانيده اند. با اين حال چون شهادت ايشان كاملاً قطعي نبود حضرت امام در جواب سيل تلگراف هاي تسليت علما و فضلا و شخصيت هاي برجسته با عنوان «مرحوم » از فرزندش ياد كرد و از به كار بردن عنوان «شهيد» خودداري نمود. گذشته از اين ، رحلت حاج آقامصطفي تأثير بسزايي در روند انقلاب بر جاي گذاشت . با انتشار اين خبر موجي از حزن و اندوه سراسر ايران ، به ويژه قم را فراگرفت .

قم يكپارچه در تعطيلي و عزا فرو رفت و مراسم مفصل و متعددي در قم و ساير شهرها برپا گرديد. از جمله اين مراسم مجلسي بود كه در مسجد اعظم برگزار شد. در اين مراسم اكثر علما و فضلا حضور داشتند. سخنران مجلس ظاهراً آقاي خلخالي بود كه به خوبي شورآفريني نمود و در پايان مراسم ، طلاب و فضلا و حضار به راهپيمايي پرداختند.

واكنش رژيم به تجليل باشكوه مردم از مرحوم حاج آقا مصطفي
رحلت حاج آقا مصطفي موجب خيزش پرشور مردم در تجليل از ايشان و حمايت از امام و در مجموع پيشبرد نهضت گرديد كه در اين زمينه حوزه و روحانيون نقشي مؤثر و درخور داشتند. بعد از مراسم متعددي كه در قم و ساير شهرها برگزار گرديد تا چهلمين روز رحلت ، اوضاع تا حدودي آرام بود. اگرچه علما و بزرگان ،كم و بيش جلساتي را برپا مي كردند، اما بعضي از فضلا و روحانيون مثل مرحوم آقاي خلخالي كه دوست صميمي و نزديك آن مرحوم بودند، از اين واقعه شديداً اظهار ناراحتي مي كردند و خواهان شور و حرارت بيشتر طلاب بودند؛ لذا سعي و تلاش فراوان كردند مراسم چهلم مرحوم حاج آقا مصطفي با شكوه خاص و حضور چشمگير طلاب و فضلا و اقشار مردم برپا شود. اين تلاش ها نتيجه داد و مراسم اربعين ايشان بسيار باعظمت برگزار گرديد. در اين مراسم در كنار سخنراني و آيين هاي معمول و مرسوم ، قطعنامه اي هم به وسيله ي آقاي حجتي كرماني قرائت گرديد و از مردم و روحانيون درخواست شد به حضور خود در صحنه براي تداوم مبارزه عليه رژيم تا پيروزي نهايي ادامه دهند.

بعد از پايان مراسم هم حضار وارد صحن مطهر شدند و با شعار درود بر خميني و مرگ بر شاه تظاهرات كردند. بعد از رحلت حاج آقا مصطفي رژيم هرگز گمان نمي كرد كه مردم اين چنين از امام و فرزندش تجليل نمايند، لذا از همان ابتدا واكنش نشان داد و در وهله ي اول افرادي را به بيوت حضرات آيات گلپايگاني ، شريعتمداري و آملي فرستاد تا طلبه ها را آرام كنند و از عكس العمل هاي تند بر حذر دارند. همچنان كه گاه و بيگاه به فيضيه مي آمدند تا عوامل دست اندركار در مراسم و محافل را شناسايي كرده و براي آنها محدوديت و مزاحمت ايجاد كنند.


برگرفته از كتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمين محمد جواد كشميري، تدوين سيد مصطفي سيد صادقي، تابستان 1387، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده