دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۳
سروده ای از عالیه محرابی

دیدند رنگ تازۀ رنگین­کمان­ ها را

نقاشی خون روی بوم آسمان‌ها را!

نخلی که داغت را چشیده بی­گمان باید

طعم رطب­هایش بسوزاند دهان ­ها را!

پر باز کرده سینه سرخی از گلوی تو

تا زیر پرهایش بگیرد کهکشان ­ها را

تقویم رگ­هایت ورق خورد و محرم شد!

چرخید خونت تا بچرخاند زمان­ ها را!

زخمی دهان واکرده در دشت تنت انگار

گلدسته ­ای در باد می­گوید اذان ­ها را!

آن شعله که بر خیمۀ آل عبا افتاد

شد ترکش داغی که دارد استخوان­ها را ....!

سرها نمی­سوزند در آتش که می­سازند

ققنوس­ها بر روی آتش، آشیان­ها را

عطر زیارت­نامه دارد می­وزد انگار

زخم تو وا کرده مفاتیح­الجنان­ها

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده