دوشنبه, ۰۲ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۰۵
در سال 1366 هدف استراتژی نظامی سپاه از اجرای عملیات در جنوب، به اجرای عملیات بزرگ در ناحیه شمال غرب تغییر می یابد و عامل بازدارنده ایران به جنگ در جنوب عدم انطباق توان رزمی اش یا نیازمندیهای لجستیکی در برابر ارتش به غایت مسلح عراق بود.

در سال 1366 هدف استراتژی نظامی سپاه از اجرای عملیات در جنوب، به اجرای عملیات بزرگ در ناحیه شمال غرب تغییر می یابد. عامل بازدارنده ایران از ادامه دادن به جنگ در جنوب, بیش از هر عامل دیگر, عدم انطباق توان رزمی‌اش با نیازمندی‌های لجستیکی و سازمانی جنگ در این منطقه و در برابر ارتش به غایت مسلح عراق بود.

درحالی‌که سازمان رزم ارتش عراق گسترش ناباورانه‌ای داشت، در سازمان رزم سپاه کمبود نیروی کادر فرماندهی به‌شدت احساس می‌شد. طی عملیات‌های بزرگی همچون، خیبر، والفجر8 ، کربلای 5 و ... فرماندهان بزرگی همچون باکری، همت، خرازی ، حسن بصیر و ... به شهادت می‌رسند و سپاه به دلایل مختلف قادر به پرکردن خلأ حضور فرماندهان خود و کادرهای رسمی ازدست‌رفته نمی‌شود.

این موضوع در جلسه روز پنجشنبه 26 آذر 1366 فرماندهان قرارگاه کربلا با حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مطرح می‌شود و در آن جلسه فرماندهان قرارگاه کربلا در مورد گردان‌های موجود اطلاعاتی به فرمانده عالی جنگ ارائه می‌دهند که بیانگر کمبود شدید کادر اداره‌کننده یگان و کادر بخش‌های مختلف جنگ بود.

 

راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در قرارگاه خاتم (برادر اردستانی) ضمن ثبت مذاکرات طرح‌شده در جلسه فرماندهان قرارگاه کربلا با آقای هاشمی، درباره کمبود کادر عملیات در یگان‌ها مطلبی را با عنوان "خستگی فرماندهان! کمبود شدید کادر"،* در دفترچه خود چنین نوشته است: « همه شهید شدند؛ از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند.»

برادر مرتضی قربانی، فرمانده لشکر25 کربلا که زبانزد شجاعان و از پیشگامان خیزهای بلند در عملیات‌ها است، امروز در گوشه‌ای از سنگر به برادر محسن رضایی می‌گفت: "آقا محسن، نمی‌شود یک مدت لشکر کربلا [استراحت و بازسازی کند] یکی دیگر بیاید؟ خدا می‌داند خسته شدیم. یک مقدار پیش آقای غلامپور (قرارگاه کربلا) و... باشیم. حاج‏ بصیر که شهید شد، "نوبخت" و "طوسی" هم مفقود شده‌اند، "نوریان" هم ستاد مشترک فشار آوردند بروند ناحیه خراسان، ناحیه هم با ما هماهنگ نیست."

این حالت در غالب فرماند‌هان مشاهده می‌شود، به همین دلیل فرماندهی به‌طورجدی درصدد است که یک رده کادرهای اصلی را بالا بکشد. جعفر اسدی، مرتضی قربانی، احمد کاظمی, باقر قالی‏باف، عبدالمحمد رئوفی، عزیز جعفری، امین شریعتی، ازجمله افرادی هستند که فرماندهی در نظر دارد آن‌ها را از رده لشکر بالا آورده و مسئولیت‌های فعلی آن‌ها را به افراد دیگری بدهد.

نیروی کادر نیز از مشکلات اصلی یگان‌ها است. در این مقطع لشکر8 نجف دارای 3 گردان است، گر چه "قزوین و زنجان" که پشتیبان آن بود، برداشته‌شده و عقبه لشکر در انحصار زنجان گذاشته‌شده و طبعاً کمبود نیروی لشکر تشدید می‌گردد، ولی برادر احمد کاظمی، فرمانده لشکر نجف می‌گوید : "نیرو هم بیاید، کادر ندارم".

 

همچنین لشکر14 امام حسین(ع)، 6 گردان کادر در دست دارد، یگان‌های دیگر نیز به همین صورت هستند و از توان لازم برخوردار نیستند. به همین دلیل به‌طورجدی مسئله کادرسازی و برنامه‌ریزی پشتیبانی در این خصوص و اصرار بر به‌کارگیری کادرهای موجود داخل مملکت در مدیریت واحد‌های پشتیبانی یگان‌ها، مطرح گردیده است. آمدن کادر‌های مدیریتی استان‌ها نیز برای عقبه ‏سازی لشکر‌ها و فارغ نمودن فرماند‌هان یگان‌ها از این مسائل برای پرداختن جدی‌تر به طرح و عملیات جنگ، موردنظر قرارگرفته است.»

 

بخش‌هایی از مطالب مطرح‌شده در جلسه فرماندهان قرارگاه کربلا با فرمانده عالی جنگ در خصوص کمبود شدید کادر در یگان‌های رزم سپاه به شرح زیر می‌باشد:

فرماندهان تیپ‌ها و لشکرهای قرارگاه کربلا در جلسه‌ای با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی -فرمانده عالی جنگ- امکان انجام عملیات در منطقه فاو،، را بررسی کردند. در این جلسه گزارش مبسوطی درباره شناسایی از خط دشمن، توانایی و استعداد آن، مانور عملیات، تعداد گردان‌های موجود خودی، وضعیت اعزام نیرو ... ارائه و آقای هاشمی در جریان عملیات فاو قرار گرفت.

علاوه بر این، کمبود کادر اداره‌کننده یگان و کادر بخش‌های مختلف جنگ، رابطه این عملیات با عملیات اسکله‌ها، ضرورت استفاده از زرهی و مقایسه زمین فاو با مناطق دیگر در جنوب، در این جلسه مطرح شد.

درباره تعداد گردان‌های موجود، گزارش فرماندهان نشان از محدودیت توان آن‌ها داشت.

برادر "قاسم سلیمانی"، فرمانده لشکر41 ثارالله، استعداد لشکرش را 11 گردان و برادر "علی زاهدی" فرمانده لشکر14 امام حسین(ع) نیز گردان‌های لشکرش را همین تعداد ذکر کرد. این فرمانده در پاسخ به سؤال آقای هاشمی درباره دلیل کم بودن تعداد گردان‌های لشکر، گفت: «به خاطر تلفات کادر، بعضی گردان‌ها در یکدیگر ادغام شده‌اند.» وی افزود که به‌جای امکانات منهدم شده هم امکاناتی جایگزین نشده است.

 

چون این یگان را از نظر تأمین نیرو، استان اصفهان پشتیبانی می‌کند، فرمانده سپاه این استان برادر "رضا سیف‏اللهی" در مورد وضعیت نیرو به آقای هاشمی گفت: «در جریان اعزام سپاهیان حضرت محمد(ص)، 7هزار نفر از استان اصفهان اعزام داشتیم که از میان آن‌ها 1400 نفر (400 نفر پشتیبان و 1000 نفر رزمی) به لشکر امام حسین(ع) داده شد.» 

همچنین توان انسانی لشکر17 علی‏ ابن ‏ابی‏طالب(ع) برای عملیات را برادر "غلامرضا جعفری" 6 گردان اعلام کرد. وی افزود: «از این تعداد، 2 گردان دارای نیروی کامل نیست. همچنین 4 گردان از آن‌ها در خط‌های پدافندی مستقر هستند.»

مسئله دیگری که فرماندهان بر آن تأکید کردند، ضرورت مجهز شدن سپاه به تانک و نفربر بود. از نظر فرماندهان سپاه، سخت شدن اوضاع جنگ و افزایش مواضع توأم با موانع و انواع آتش دشمن، موجب شده که ادامه جنگ به روش گذشته، تلفات سنگینی به نیروهای رزمنده و کادر عملیاتی وارد آورد، لذا برای بهره‌برداری از فرصت‌های به‌دست‌آمده که بعد از پشت سر گذاشتن خط‌های پدافندی متعدد دشمن حاصل می‌شود، همچنین حمله به دشمن و جابه‌جایی نیرو در حین عملیات، به تانک و نفربر نیاز مبرم احساس می‌شود.

فرمانده لشکر8 نجف برادر "احمد کاظمی" دراین‌باره خطاب به آقای هاشمی گفت: «ما در عملیات کربلای5 اگر 5 گردان تانک در اختیار داشتیم، تا کانال زوجی [پیشروی]می‌کردیم.» وی همچنین بی‌حفاظ بودن نیروها هنگام جابه‌جایی از عقبه به خط و تلفات فراوان آن‌ها را مطرح کرد.

برادر کاظمی سپس افزود: «یک دسته 22 نفره پیاده وقتی فرمانده‌اش شهید می‌شود، رها می‌شوند، اما اگر تانک و نفربر باشد، آتش خمپاره 60 و 81 بر روی آن مؤثر نیست ولی بچه‌های بسیجی را [از بین می‌برد.] ...ما باید 2، 3 لشکر زرهی داشته باشیم.»

وی همچنین خطاب به آقای هاشمی گفت: «حاج‌آقا، الآن من مشکل نیرو ندارم، من این گردان که الآن دارم معاون ندارد. ... مشکل کادر ما چه شکلی باید حل شود. اگر بخواهید پیاده بجنگید، فرمانده گردان‌هایمان را از دست می‌دهیم.»

 

منبع: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده