شعر منا(6)/
يکشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۲
چون صوفی دلتنگ که دنبال خدا بود راهِ تو از آن قوم به حج‌رفته، جدا بود


چون صوفی دلتنگ که دنبال خدا بود

راهِ تو از آن قوم به حجرفته، جدا بود

با سر به زمین خوردی و تقصیر ندارد

عاشق، همهی عمر اگر سر به هوا بود

قربان صفای حرم دلبر هشتم

ایکاش خدا، خانهاش این صحن و سرا بود

ایکاش که ایوان طلا، رُکن یمانی

ایکاش همین پنجرهفولاد، مِنا بود

ایکاش همانگونه که گفتند و شنیدیم

حجِ همهی قافله، حج فقرا بود

ایکاش نبود آنطرف آن شیخ خطاکار

مُشک خُتَن و ضامن آهوی خُتا بود

گفتیم به آن مُفتی دیوانه و نشنید

دیوار، کجا صاحب گوش شنوا بود

ابلیس به رمی جَمَرات آمده مَشعَر

شیخ است در آن آینه، ابلیس کجا بود

ذیحجهی ما عاقبت آمد به مُحرّم

هر عید به این طایفه رفتیم، عزا بود

چون مرتبهی قبل رسیدند ابابیل

اینبار ولی ابرهه در خانهی ما بود


سروده ای از آرش پورعلیزاده

منبع: طواف عشق مجموعه اشعار برگزیدهی کنگره ملی شعر منا، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده