شنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۳
نوید شاهد: شهيد محمد حسن طوسي مهربان و دوست داشتنی و پر تلاش بود و ایشان حلال مشکلات بودند. سال 64 بعد از عملیات به مرخصی رفته بودم. بچه ها خبر دادند که عملیات والفجر 8 قرار است آغاز شود. به ستاد اعزام نیرو رفتم اما با رفتن من به جبهه موافقت نکردند.
شهيد محمد حسن طوسي مهربان و دوست داشتنی و پر تلاش بود و ایشان حلال مشکلات بودند. سال 64 بعد از عملیات به مرخصی رفته بودم. بچه ها خبر دادند که عملیات والفجر 8 قرار است آغاز شود. به ستاد اعزام نیرو رفتم اما با رفتن من به جبهه موافقت نکردند. در مقابل سالن عمليات مجموعه فرماندهي ایستاده بودم که شهید محمد حسن طوسي آمد. به ایشان مشکل را گفتم و وی وقتی مرا مشتاق رفتن به جبهه دید گفت: خدا هميشه با خدمت گزاران و رزمندگان است. ایشان دستور داد اجازه اعزام به جبهه را به من بدهند.
شهيد طوسي عاشق خدمت به رزمنده ها بود. در عمليات كربلاي 5 بود كه قبل از شهادت ايشان بنده براي جابجايي تعدادي از نيروها ديدبان و سركشي از ديدگاههاي كه در محور يگانهاي همجوار لشكر 31 عاشورا در جناح چپ رفته بودم. بخاطر اينكه بتوانيم قبل از تاريكي نيروها ديدبان را سركشي كنيم و نيروهای تازه نفس را برای مرحله بعد عمليات به منطقه بفرستیم مجبور بودیم از يك محور که در تیررس دشم بود عبور می کردیم. دشمن آتش سنگینی را روی ما ریخت و منجر شد ماشین ما به شدت آسیب ببیند. وقتی به عقب برگشتم شهید طوسی مرا دید وگفت: آقاي يوسفي نظام و جبهه بوجود شما ها و رزمندها نياز دارد و تا زمانی که خدا صلاح بداند باید به این مملکت خدمت نمایم. خدمت و شهادت هر دو مثل عسل شيرين هستند خواهش مي كنم در حفظ جان و سلامت خود كوشا باش.
راوی: علي اكبر يوسفي همرزم شهيد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده