شهادت - صفحه 411

navideshahed.com

برچسب ها - شهادت
ویژه نامه شهید لطیف رنجبری
برادرم لطيف برای والدین و خانواده خود ارزش و احترام زيادي قائل بود به همین جهت همیشه مقيد بود علی رغم تمام مشکلات، همانند دوری راه، مشغله های شغلی، هر ساله در لحظه تحویل سال نو در کنار والدین و خانواده باشد.
کد خبر: ۳۹۰۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۱

ویژه نامه شهید لطیف رنجبری
ایشان از ایام نوجوانی در همه مراسم مذهبی روستای محل تولدش شرکت داشت
کد خبر: ۳۹۰۸۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۱

ویژه نامه شهید لطیف رنجبری
در خاطرم هست كه ايشان چه در زمان قبل از استخدام در ارتش و چه در زمان دوري از خانواده سعي فراوان داشتند تا از احوال تك تك افراد خانواده غافل نمانند
کد خبر: ۳۹۰۸۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۱

شهيد آيت‌الله مدني در آئينه توصيف رهبر معظم انقلاب
ايشان حقيقتا مصداق بارزي از يك روحاني كامل بود. مرد عالمي بود كه آگاهانه و از روي معرفت عمل مي‌كرد. خاصيت علم در انسان همين است كه حركات و سكنات او عالمانه است و اين خصوصيات در ايشان بود. ايشان مي‌توانست با قشرهاي مختلف و با مخاطب جوان كاملاً ارتباط برقرار كند.
کد خبر: ۳۹۰۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۰

گزارش تصویری اختصاصی نوید شاهد
نمایشگاه لاله های سفید عصر سه شنبه ۱۶شهریورماه با حضور محسن انصاری، قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران و جمعی از خانواده های شهدای منا در موزه شهداء افتتاح شد. در این نمایشگاه بیش از یکصد اثر هنری فاخر در رشته های عکاسی، نقاشی، گرافیک و حجم هنرمندان کشورمان پیرامون شهدای ایرانی فاجعه منا که در سال گذشته به شهادت رسیدند تا اول مهرماه در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.
کد خبر: ۳۹۰۷۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۷

ویژه نامه سردار جانباز شهید حاج داوود کریمی
داود دوره دبستان را در محله نازي‌آباد خواند؛ اما وضع خانواده مجبورش كرد به سراغ كار برود. در نوجواني شاگرد كارگاه تراشكاري شد و همين پيشه را تا پايان عمر ادامه داد. زمان انقلاب و جنگ براي مدتي دست از تراشكاري كشيد و وارد سپاه شد؛ اما همين كه جنگ تمام شد، دوباره سر كال اول خود برگشت...
کد خبر: ۳۹۰۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

ویژه نامه سردار جانباز شهید حاج داوود کریمی
كوچكترين كارگر كارگاه تراشكاري حاج داود پسري است يتيم. حاج داود هميشه با ديدن او به ياد خودش ميافتاد. داود هم، سن او را داشت كه به كارگاه تراشكاري آمد و اين حرفه را ياد گرفت. بيشتر شاگردان مغازهاش نانآور خانوادهاند. پسرك كه تنها چند ماه از كارش ميگذرد، هنوز يك محصل است.
کد خبر: ۳۹۰۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

سردار شهيد داوود كريمي از چهر‌ه‌هاي شناخته شده عرصه مبارزه و دفاع مقدس بود. خاطرات وي در مورد چگونگي تشكيل گروه مسلحانه فجر اسلام و شكل‌گيري سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و اقدامات اوليه سپاه در ابتداي شكل‌گيري نظام جمهوري اسلامي ايران در دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران ثبت و ضبط است.
کد خبر: ۳۹۰۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

ویژه نامه سردار جانباز شهید حاج داوود کریمی
سالهاى نخستين دهه ۵۰ كه جامعه ايران پر از شور و التهاب انقلابي گرى بود. داوود كريمى هم با تعدادی از دوستانش گروه «فجر اسلام» را به راه انداختند.
کد خبر: ۳۹۰۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

يك روز قرار بود تعدادي از نيروهاي لشگر امام حسين (ع) با قايق به آن سوي اروند بروند. حاج حسين به قصد بازديد از وضع نيروهاي آن سوي آب، تنهايي و به طور ناشناس در ميان يكي از قايقها نشست و منتظر ديگران بود. چند نفر بسيجي جوان كه او را نمي‌شناختند سوار شده، به او گفتند: «برادر خدا خيرت بدهد ممكن است خواهش كنيم ما را زودتر به آن طرف آب برساني كه خيلي كار داريم.» حاج حسين بدون اينكه چيزي بگويد پشت سكان نشست، موتور را حركت داد. كمي‌ جلوتر بدون اينكه صورتش را برگرداند سر صحبت را باز كرد...
کد خبر: ۳۹۰۷۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: دور تا دور نشسته بوديم. نقشه آن وسط پهن بود. حسين گفت «تا يادم نرفته اينو بگم، اون جا كه رفته بوديم براى مانور; يه تيكه زمين بود. گندم كاشته بودن. يه مقدار از گندم ها از بين رفته. بگيد بچّه ها ببينن چقدر از بين رفته، پولشو به صاحبش بدين».
کد خبر: ۳۹۰۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

از اصفهان يك ماشين آورده بوديم براى كارهاى مهندسى. صداى واحدهاى ديگر در آمده بود. حاج حسين هم گفت «يا همه ى واحدها بايد يك ماشين داشته باشند يا هيچ كدام.»
کد خبر: ۳۹۰۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: گفت «مى خوام برم صحبت كنم، فردا تو راه پيمايى، ما رو بذارن اول صف، جلوتر از همه. اگه درگيرى شد، ما وايستيم جلوى سعودى ها، به مردم حمله نكنند.»
کد خبر: ۳۹۰۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: از همان اوّل عادتمان نداد كه نامه بنويسد يا تلفن كند يا چه. مى گفت «از من نخواهيد. اگه سالم باشم مى آم سر ميزنم. اگر نه، بدونين سرم شلوغه نمى تونم بيام.»
کد خبر: ۳۹۰۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد و در اولین خط دفاعی مقابل عراقیها در منطقه دارخوین مدت نه ماه، با تجهیزات جنگی و امكانات تداركاتی بسیار كم استقامت كرد و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود. در سال 1360 پس از آزادسازی بستان تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد كه بعدها با درخشش او و نیروهایش در رشادتها و جانفشانی‌ها، به لشگر امام حسین (ع) ارتقا یافت.
کد خبر: ۳۹۰۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

جمعه خونین
از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطره‌ای در ذهن دارم. قبل از آن‌که این حادثه‌ی خونبار در تهران اتفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند. این، نکته‌ی خیلی قابل توجهی است که امروز مثل آیینه‌ای، همه‌ی عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامه‌های آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند.
کد خبر: ۳۹۰۷۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: آخرین روزهای حیات سید محمد سپری می شد، پزشک معالجش می گفت؛ حداکثر 15 تا 30 روز دیگر زنده می ماند و امیدی به درمانش نیست.
کد خبر: ۳۹۰۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
نوید شاهد: در شب ازدواج حضرت اميرالمؤمنين(ع) و فاطمه زهرا (س) كه طبق معمول سنوات قبل مجلس جشني در منزل آقا سيد برپا بود بنده سيد را به كناري كشيدم و ابتدا او را قسم دادم كه حتماً جواب مرا درست و حسابي بدهد و بعد سئوال كردم كه آيا تو در سفر اخير خود به مشهد مقدس از آقا طلب «رفتن» كردي؟ سيد اول زير بار نمي‌رفت و سعي مي‌كرد مخفي كند ولي بالاخره تائيد كرد و من خواب آن برادر عزيز جانباز را برايش تعريف كردم.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵

یادمان شهید محمد صنیع خانی/
وقتي سيد محمد از انگلستان به تهران برگشت،به عيادتش رفتم. رو به من كرد و گفت: «شنيده ام مراسم ازدواج فرزندت نزديك است.اگر من شهيد شدم اين مراسم را به تاخير نينداز.» وقتي اين حرفش را شنيدم،بي اختياز بغض كردم.او هميشه از خود گذشته و مردمي بود.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵

یادمان شهید محمد صنیع خانی/
سيد محمد در بيمارستان به شدت درد مي كشيد اما با اين حال هميشه مي گفت:«خدايا،نوكر دردتم».او به اطرافيان و دوستاني كه به ملاقاتش مي رفتند روحيه مي داد و به زندگي با اميد نگاه مي كرد.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵