امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۱
نوید شاهد: ساعتي پيش از اذان صبح صياد در کوپه خود بيدار و مشغول عبادت و دعا و تلاوت قرآن است . ساعت 5/4 باقي افراد نيز بيدار شده و با گرفتن وضو آماده مي شوند تا پس از رسيدن به ايستگاه اهواز ، نماز صبح را اقامه کنند .
یادداشت های سفر(22)؛ ما سينه ز تيغ سپر كرديم

ساعتي پيش از اذان صبح صياد در کوپه خود بيدار و مشغول عبادت و دعا و تلاوت قرآن است . ساعت 5/4 باقي افراد نيز بيدار شده و با گرفتن وضو آماده مي شوند تا پس از رسيدن به ايستگاه اهواز ، نماز صبح را اقامه کنند .

با توقف در ايستگاه اهواز دانشجويان به سرعت قطار را ترک کرده و در نمازخانه ايستگاه صفوف نماز را تشکيل مي دهند .

حسينيه قرارگاه زرေ1;انن،‌نخستين منزليتاست که دانشجويان را درناينرسفرد، دردخوديجاي ميددهدا.ناين حسينيه را به تازگي در مجاورت مسجد پادگان احداث کردهداندج. جلسه مقدماتي اردود، در مسجد قرارگاه با سخنان صيادآ، آغاز ميدشودا. او با اشاره عمليات طريق القدس مي گويد :ا"‌اينجا قرارگاه زرگانق، قرارگاه جنوبتاستم. مرکزيت فعاليت شهيد چمرانا. از اينجا مستقيم بهفطرف سوسنگرد مي رويمر، رودخانه کرخه راعقطع کرده بهفطرفهتپهيهاي الله اکبر مي رويماوناين اولين توقفگاهتاستد، دومين توقفگاه جاده رمليتاستد. در سومين مرحله بهفطرف بستان مي رويمردور مي زنيمبو به اردوگاهب( بيمارستان صحراييم) مي رويم که نماز در آنجا اقامه ميدشودد. در ساعت 15/14يروي پل سابله برنامه را اجرا مي کنيمبودبعد به بناي يادبود مي رويمد. در دهلاويه مهندس چمران درباره شخصيت شهيد چمران صحبت خواهنددکردب.دبعد در خط حمله رزمندگان اسلام در همان حدود توقف مي کنيمبودبعد به اردوگاه برمي گرديم "

اکنون زمان حرکت فرا رسيده است و به سمت سوسنگرد به راه مي افتيم در آستانه شهر سوسنگرد ، راهنمايي به گروه مي پيوندد .

در کنار تپه هاي الله اکبر متوقف مي شويم و نفس نفس زنان خود را از تپه ها بالا ميکشيم . دانشجويان در دامنه تپه ، در ستونهاي منظمي جاي مي گيرند . تيمسار بهرامي به عنوان اولين نفر در برابر دوربين قرار مي گيرد و شروع به صحبت مي کند :‌

" تپه هايي را که ملاحظه مي کنيد ، آخرين نقطه اي بود که دشمن مستقر شد . سنگرهايي که مي بينيد ، تعدادي رو به شرق است ، اين سنگرها از آن عراقيهاست و تعدادي رو به غرب است که خودي اند در کنار جاده حميديه ،‌مزارع کاهو وجود دارد . گروهي از تانکهاي ارتش عراق در اين مزارع در گل فرو رفته بودند و رزمندگان اسلام با استفاده از فرصت ، به آنها حمله بردند عراقيها تا شهر بستان عقب رفتند . بعد حمله کردند ،‌دوباره اينجاها را گرفتند تعداد زيادي از تانکهاي عراقي ، در اينجا از دست رفت ‌

در پايان، صياد از دانشجويان مي خواهد تکبيرگويان و با مشتهاي گره کرده به طرف اتوبوسها به راه افتند .

هنگام پايين آمدن از تپه ، سنگ حکاکي شده اي را مي بنيم که بر روي آن نوشته شده " هرمز الله اکبر " 

به وقت نماز برمي خوريم . همانجا صفوف نماز را تشکيل مي دهيم نمازي به يادماندني در زير آسماني صاف و تابش مستقيم نور خورشيد .

پس از اقامه نماز ظهر به طرف تپه هاي ملي حرکت مي کنيم . دانشجويان بر روي تپه هاي رملي مي نشينند تيمسار براي تشريح جاده رملي معروف به " پيروزي " يا " فانوس" شروع به صحبت مي کند :

"‌ 20 روز قبل از عمليات طريق القدس برادران جهاد مراجعه کرده و ادعا کردند که مي توانند جاده اي را در جناح راست ، احداث کنند . اول باورم نشد ، زيرا که تپه هاي رملي حرکت مي کنند و "

تيمسار موضوع احداث جاده پيروزي يکي از پديده هاي بي نظير و موثر در عمليات طريق القدس ‌را مورد توجه قرار داد و از رشادتها و ايثارگريهاي برادران جهاد سازندگي به عنوان يکي از عوامل موثر در پيروزي عمليات طريق القدس ياد کرد .

از جاده پيروزي به سمت پل سابله و از آنجا نيز به طرف بيمارستان صحرايي امام حسين(ع) مي رويم ، در ابتداي اردوگاه تابلو " به خطه خونين خوزستان خوش آمدن ‌، خودنمايي مي کند . در اين محل نسبت به سفر قبلي ، تغييرات فراواني صورت گرفته است . سردار فضلي را در مقابل حسينيه مي بينم و با او ديده بوسي مي کنم . يکي از کارهاي خوبي که در کنار حسينيه انجام شده ، برپايي يک نمايشگاه کتاب است 

پس از صرف ناهار و اقامه نماز عصر به طرف پل سابله ،‌محلي که تعدادي از برادران سپاه منتظرمان هستند ، حرکت مي کنيم .

در آنجا ، صياد شيرازي به وقايع پل سابله اشاره اي مي کند : "‌در روز 25 بهمن ماه 1375 در کنار پهل نهر سابله هستيم و مي خواهيم وضعيتي را که در عمليات طريق القدس در اين پل برايمان به وجود آمد ، توضيح دهيم . دشمن با توطئه و دسيسه اي مي خواست سرنوشت رزمندگان را به مخاطره بيندازد ، وقتي اين وضعيت در شب 13/9/60 به وجود آمد . يگاني از تيپ 15 کربلا و گروهان 2 از گردان 125 در معرض خطر بود . دشمن نيروي کماندويي خود را در ساعت 10 به اينجا فرستاده بود تا وارد بعضي سنگرها شوند و 

دشمن وضعيت ما را پيدا کرده بود و براي به مخاطره انداختن ما ، با يگان تانک و کماندو آمده بود در قسمت مربوط به تيپ 25 کربلا که درگيري مستقيم داشتيم عمليات با سلاح سرد خنجر و سلاح سنگري شروع شد . راه را براي عبور آماده کردند تا يگاني از تانک دشمن آماده عبور شد . رزمندگان با رزم نزديک ، درگير شدند و از بغل و از پايين پل موفق شدند بعد از عبور ، چند تانک را بزنند که دو تاي آنها افتادند در رودخانه . تعداد زيادي از تانکها آنها را هم در مسير زده بودند و به گردان 256 تانک و به گردان 221 سواره زرهي دستور داده شد تا از جاده بستان به طرف جنوب بيايند تا با اين حرکت مقابله کنند . دستور ديگر به تيپ 14 امام حسين (ع) در چزابه بود "

پس از صياد ، جانباز کريم نصر در حالي که بر روي ويلچر نشسته صبورانه از حرکت نيروهاي اسلام از شمال و جنوب کرخه ، نحوه استقرار نيروها و رزم نزديک با دشمن و نحوه مجروحيت خود و سخن مي گويد . و بعد از او سرهنگ آرامش و تيمسار بازنشسته محمد جعفر لهراسبي نيز به فرازهايي از نبرد با دشمن در اين منطقه ، سخن مي گويند .

با پايان يافتن مصاحبه ها در کنار نهر سابله ، صياد لوح تقديري به جانباز کريم نصر مي دهد و از رشادتهاي او در جنگ با دشمن تقدير مي کند .

مراسم تجليل از خانواده هاي شهيدان ، در حسينيه اردوگاه با اقامه نماز مغرب و عشا ، برپا مي شود .

تيمسار دادبين ،‌فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران ضمن خير مقدم به حاضرين ، مي گويد : " تيمسار صياد از چندين عمليات که در مناطق مختلف کردستان انجام يافته ، به صورت آموزشي مطالبي را جمع آوري کرده اند . مطالب خوبي جمع آوري شده . شما موفق شديد با تمام مشکلات و علاقه مندي خودتان ، مناطق مختلف کردستان را ببينيد توطئه عظيمي که در آن منطقه در حال وقوع بود با فداکاري رزمندگان سرکوب شد دولت موقت از پاکسازي کردستان نااميد بود ، پيام تاريخي حضرت امام راحل و حرکت نيروهاي رزمنده به مناطق مختلف کردستان ، همه نقشه ها را خنثي کرد و ما موفق شديم ضمن کنترل شهرها و پادگانها ،‌به طرف مرز پيشروي کنيم "

تيمسار دادبين در خصوص جنگ تحميلي ادامه مي دهد :‌ ‌ شايد آخرين نقاط از کردستان در حال پاکسازي بود که دشمن جنگ تحميلي را با 14 لشگر آغاز کرد و اميدوار بود ظرف 5 روز به تهران برسد ولي تنها در خرمشهر 40 روز مقاومت شد . در اينجا يادي از فرمانده ارتش اسلام ، تيمسار نامجو بشود که ايشان دانشجويان را برداشتند و به سمت مناطق آوردند و همراه نيروهاي داوطلب سپاه و ارتش و عشاير ، جنگ را در همين منطقه آغاز کردند . خاطرات جناب امان اللهي که آن زمان دانشجو بودند ، خيلي زيباست او تعريف مي کند که يکي از راننده ها براي تخليه مهمات آمده بود و زارزار گريه مي کرد ، رفتم پيش او تا ببينم چرا گريه مي کند ؟ او گفت وقتي جنگ شروع شد ، ما تا آخرين روز در خرمشهر مانديم يا اين که گفته بودند شهر را تخليه کنند ، بلافاصله صداي تانکها را نيز شنيديم . من کمپرسي را روشن کردم و خانواده را سوار کردم . ديدم دختر کوچک 5 ساله ام نيست پرسيدم ، گفتند در ماشين عمويش است . راه افتاديم و تا رسيديم اين طرف ايستادم ، گفتم زهرا را بدهيد و تازه فهميدم که او جا مانده ، دور زدم ديدم روي پل را بسته اند هر وقت يادم مي افتد که بچه فکر مي کند خانواده اش او را ترک کرده و رفته اند در اينجا در وجب به وجبش ، خون ريخته شده ، تا آزاد شود . هر وقت از سوسنگرد يا دهلاويه رد مي شوم ياد شهيد چمران مي افتم خوب است اين تلاش رزمندگان مکتوب شود و براي آيندگان بماند . من به عنوان سربازي کوچک ، از تيمسار صياد شيرازي با همه گرفتاريهايي که دارند به سهم خودم تشکر مي کنم "

پس از دادبين ، تيمسار صياد شيرازي ابتدا درباره فلسفه تشکيل هيئت معارف ،‌نحوه پشتيباني و دعوت از گروههاي مختلف براي همکاري با اين هيئت و بخشهاي مختلف آن ، نحوه انجام مأموريتهاي نوبه اي سخن گفت و بعد به توضيح عمليات طريق القدس پرداخت .

سردار حاج علي فضلي ديگر سخنران اين جلسه است . او مي گويد : " ضمن تشکر از برپايي اين اردوي مقدس براي افسران آينده ، بايد بدانيد که قدم در جاي پاي شهدا گذاشتيد ،‌قدرش را بدانيد . شما خوب مي دانيد در معامله با خدا هيچ ضرري نيست ،‌همه اش سود است در اين معامله ؛ ارتش ، سپاه و ژاندارمري و فرقي نمي کند . از اين ابتکار تقدير مي کنم ، و از اين معنويت که روزهاي ارزشمند دفاع مقدس را يادآور مي شود "

تيمسار بازنشسته هوشنگ بهرامي فرمانده تيپ 3 لشگر 92 زرهي هنگام عمليات طريق القدس آخرين سخنران اين مراسم بود که درباره حساسيت رسته ديده باني صحبت کرد .

در ادامه مراسم ، لوح تقدير و يک سکه نيم بهار آزادي به تعدادي از خانواده هاي شهدا و فرماندهان و رزمندگاني که در عمليات طريق حضور داشتند ،‌تقديم شد .

در خاتمه شاعر معاصر "‌آقاسي " با خواندن اشعاري ، حال و هواي حماسي خاصي به مراسم مي بخشد :

" اعوذ بالله من نفسي و باذن رسوله و باذن مولانا اميرالمومنين السلام عليک يا فاطمه الزهرا آنان که امام را پذيرفتند اسلام قيام را پذيرفتند ما سينه ز تيغ سپر کرديم گفت عاشق از بلا نپرهيزد آن ساقي تشنه ، تشنه ياري است مهدي نظري به ما عنايت کن ، ما را به صراط خود هدايت کن آن شد که بتان نماز خواندند ما را به حريم راز خواندند الا مسها که در گرد و غباريد ، به اکسير ولايت دل سپاريد ولايت بي ولا معنا ندارد ، نجف بي کربلا معنا ندارد ‌
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده