خاطره شهيد حبيب الله کريمی «14»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: « ای شهر مدينه من از شما چيز ديگری هم می‌خواهم من شهر را دارم وداع می‌گويم ولی هنوز قبر بی‌بی فاطمه زهرا(س) را نديده‌ام. آيا مگر پيکر پاک و طيبه اين بانوی بزرگ اسلام در اين شهر نيست چرا به اين مشتاقان زيارت بنت رسول‌الله نشان نمی‌دهی...» متن کامل خاطره قسمت 14 این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

مظلوميت علی در هر گوشه شهر به گوش می‌رسد

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيب الله کريمی» هفتم اسفندماه سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 8 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.

خاطره‌ شهید حاج حبیب‌الله کریمی در سفر حج سال 1365 قسمت 14: مظلوميت علی در هر گوشه شهر به گوش می‌رسد

گفت ای رسول‌الله بخواهيد که با ما بيايم و شهر تو را فتح کنيم و آنچه خودت می‌خواستی آن کنيم نه آنچه بعد از تو به نام شما وارد دين کردند و به خورد مسلمين دادند به طوری که اين جاهلین فکر مبارزه با کفر و الحاد که درد کيان اسلام را در کشورهای اسلام و دنيای انسانيت از بين می‌برد نمی‌افتد. می‌خواهيم بگويم ما رهبرمان رسولمان و بزرگمان محمد(ص) می‌باشند چرا آمريکا و روسيه و ابرجنايتکاران ديگر بر ما آقایی کنند.

آری رسول الله ما می‌خواهيم آنچه فقط شما گفتيد در مدت 23 پيامبرت همان را کنيم يا آنچه را که علی(ع) و ذريه پاک او گفته است آخه رسول الله مگر تو در آخرين روزهای زندگيت پس از بازگشت از حج الوداع در غدير خم دست علی را بلند نکرديد به عنوان جانشين و امام بعد از تو... چرا اين بی‌انصاف‌ها صحبت‌های شما را هنوز که شما را دفن نکرده بودند زودتر از شما پيامتان را دفن کردند و حال با هر کلمه دروغ و خود ساخته نام تو را بر آن نهاده‌اند و به خورد مسلمين می‌دهند.

پيامبر عزيز چرا آنها از تو خجالت نکشيدند اين دروغگوهای پست فطرت که بلافاصله به دختر گرانقدر تو جسارت کردند و او را کتک زدند و درب خانه‌اش را سوزاندند و او را بين در آنقدر فشار دادند که محسنش سقط شد. ای رسول‌الله ما صبر خواهيم کرد ولی در اين صبرمان مبارزه را فراموش نمی‌کنيم تا ان‌شاءالله آقا امام زمان بيايد و انتقام تمامی اين مظلوميت را از اين ظالمين پست فطرت بگيرد.

ولی ای شهر مدينه بايد با تو هم وداع کنم يعنی وقت وداع با شما هم رسيده است چه درد جانکاهی آيا ديگر کفايت می‌کند که اين شهر مقدس که ديدنش برای کسانی که بخواهند بيايند با وجود آن که رنگ شهر اروپايی شده است همان مدينه سابق است و همان فرياد مظلوميت علی در هر گوشه شهر به گوش می‌رسد انگار اينکه اين شهر رسالتش اين است که صدای مظلوميت علی را به همه‌ی کسانی که می‌خواهند بشنود و وارد اين شهر می‌شوند برساند.

ولی ای شهر مدينه من از شما چيز ديگری هم می‌خواهم من شهر را دارم وداع می‌گويم ولی هنوز قبر بی‌بی فاطمه زهرا(س) را نديده‌ام. آيا مگر پيکر پاک و طيبه اين بانوی بزرگ اسلام در اين شهر نيست چرا به اين مشتاقان زيارت بنت رسول‌الله نشان نمی‌دهی. شايد شما هم در سکوتت مانند مولايت علی(ع) مصلحتی را می‌دانی ولی با تو ای شهر مدينه وداع نخواهم کرد که ديگر بار مرا بخواهيد و قبر دختر رسول‌الله را نشان بدهی.

ولی ای فاطمه زهرا(س) اگر تو مفقودالاثر هستی ما نيز تاکنون مفقود الاثرهای زيادی داده‌ايم که مادر و خواهر و همسرش در خواب و بيداری در انتظار خبری از آنهاست. ما هم درد بی کسی تو را ای فاطمه(س) در زير فشار جباران تاريخ که هميشه برگرده‌ی حق جويان تازيانه می‌زنند احساس می‌کنيم ولی ما صدای فريادمان را بلند می‌کنيم تا فرزند عدالت‌خواه تو بشنود و به کمک ما بشتابد البته هر زمانی که مصلحت خداوند و اجازه او شرط باشد.

آری. ما در اين انتظار می‌مانيم و مبارزه می‌کنيم و شهيد می‌دهيم و شهيد می‌شويم تا به تمام مظلومان تاريخ بگوئيم که حسين معظم شهادت به ما راه را نشان داده يا بايد مبارزه کرد و ماند و زورگويان بی‌شرم و پست را افشاء کرد و يا رفت و شهيد شد و با خون سرخ و گرم خود فرياد مظلوميت را برای نسل‌های آينده و فرياد رسای کربلا را برای آيندگان به ارمغان برد.

آری حسين جان ما آنقدر خون خواهيم داد که فرزندت مهدی(عج) بيايد و با خونمان راه را برای او بشوئيم.

ادامه دارد...

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده