شهدای مردادماه
راي سومين بار مجدداً روانه جبهه شد كه اين بار مدت 3 ماه از عمر شريف و پربار خود را در جبهه در كنار عزيزان رزمنده گذراند.

نام شهید: علی ویس

تاریخ تولد: 1341

تاریخ شهادت: 62/5/2

محل شهادت: پادگان حاج عمران

زندگینامه

بسمه الله الرحمن الرحیم

اني لا اري الموت الي سعادة  والحياة مع الظالمين الا بما ... امام حسين(ع)
چه زيباست لحظه وصال به معشوق چه شوق انگيز است آنگاه كه در بستر ابدي با خيال راحت آرميدن . عجبا كه روزگار و دنيا طاقت تماشاي وصلتها را ندارد . دنيا يك عمر انسان را به سوي خود مي كشد چطور مي تواند كه به آساني دست از اين فرصت برداشته.و نظاره گر آن باشد كه پشت به او كنند براي آنان كه دنيا را زندان خود مي دانند بعيد نيست كه اين پيوند را ناميمون شمرده و پشت كنند و بشكنند و به جايي هجرت كنند كه بسي پرميمنت و خجسته و ارجمندباشد كه تنها مؤمنين شايستگي وصال اين يار را دارند كه دنيا زندان مؤمن است(الدنيا سجن المؤمن) اما دنيا كه نمي تواند .ما را بفريبد دنيا كه عقل و اراده و شعور ندارد دنيا پايگاهي نيست كه بتواند آرمانهاي ما را برآورده سازد اشتباه ما و ديگراني كه اين مسير را انتخاب نموده اند در اين است كه فكر كردند شايد ما گول دنيا را خورديم دنيا ما را گول نمي زند ما گول نفس اماره و وسوسه گر را خورديم و به تعقيب او پرداختيم.تا سرانجام به سرچشمه ذلالت و زبوني رسيديم عمر خود را دنبال رسيدن به اين هيولاي زشت تلف كرديم آيا امكان بازگشت هست(ظلمت نفسي) شهدا و صالحين و صديقين و انبياء تنها انسانهايي بودند كه با شناخت كامل دنيا را درك خير خود درآورده اند و بر آن سوار شدند تا به سرحد مقصود رسيدند. دنيا را مزرعه اي يافتند كه در آن كشت كنند و بهره برگيرند براي حيات ابدي.

زندگي نامه شهيدي از تبار حسين را كه سر از پا نمي شناخت براي رسيدن به مولايش حسين (ع) و براي لبيك گفتن به نداي (هل من ناصر ينصرني) حسين زمان و براي حمايت از دين مبين اسلام شور و هيجاني را با خود حمل مي كرد و سوگند مي خورد كه تا جان نبازم از پاي ننشينم.
شهيد مخلص علي ويس عليزاده در روستاي فتح در خانواده اي مستضعف و مذهبي متولد شد .تولدش مانند شهادتش زيبا و دوست داشتني بود زيرا وي چندمين فرزندي بود كه در اين خانواده پا به عرصه وجود گذاشت اما هيچكدام از آنها باقي نمي ماندند. براي آناني كه درد و رنج نداشتن فرزند را احساس مي كنند مي دانند كه چقدر سخت است چقدر مشكل است تحمل لحظاتي را كه در جدايي مادر مي گذراند و مشكل تر از آن بزرگ كردن و به سن بلوغ رساندن او و بعد از آن فراق او. براي آناني كه با زندگي در روستا آشنا هستند و مخصوصاً روستايي كه سالهاي سال در آتش ظلم و ستم نظام حاكم بر جامعه سوخته اند مي دانند كه زندگي چقدر مشكل است.اين شهيد سعيد بعد از طي شش سال از زندگي خود در همان روستا وارد مدرسه شد و با افتخار تمام دوران آموزش ابتدايي را پشت سر نهاد و سپس براي ادامه تحصيل روانه شهرستان گچساران شد. بعد از فراغت از تحصيلات راهنمايي وارد دبيرستان استاد شهيد مطهري گچساران شد ورود ايشان به دبيرستان همزمان با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري امام خميني كبير بود بعد از انتخابات رفراندوم نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي و مطرح شدن چهره كاذب و فريبنده ليبراليسم از محدود كساني بود.كه حمايت بي دريغ خود را از ولايت فقيه و خط امام اعلام داشته و بارها بخاطر طرفداري از شهيد مظلوم بهشتي مورد ضرب و شتم هواداران بني صدر و منافقين واقع شد. گذشته از فعاليتهاي خود كه در مدرسه در جهت خط امام انجام مي داد در روستا هم فعال بود و عليرغم آن همه تبليغات عاشق پيوستن به حزب جمهوري اسلامي بود كه سرانجام وارد حزب گرديد و در آنجا به فعاليت پرداخت. بعد از شروع جنگ تحميلي مشتاقانه هواي جبهه را در سر مي پروراند اما به دليل سن كم و فقر و محروميت و ادامه تحصيل گهگاهي نگران اين مطلب بود اما در مبارزه داخلي نفس پيروز گشته و عازم جبهه جنگ حق عليه باطل شد.

براي اولين بار در حمله بستان با سپاه اسلام برعليه خصم زبون يورش بردند و بعد از كسب پيروزيهاي موفقيت آميز به آغوش پدر و مادر بازگشت اما مگر وصال معشوق اجازه مي داد كه در بستر بيارمد و برادران خود را در خوزستان در هواي گرم ببيند و با آنان نباشد براي دومين بار شوق شهادت او را روانه جبهه نمود .و در تاريخ 62/1/2 در حمله فتح المبين شركت نمود و بعد از فتح بزرگ كه مديون مجاهدتها وفداكاريهاي همين جوانان عزيز بود به سلامت به خانه برگشت براي كساني كه رفتن به جبهه را يك عنوان و كسب موقعيت مي دانند شركت مجدد مشكل است اما آنان كه شركت در جنگ و جهاد عليه كفار را نور عظيم مي دانند .سهل و آسان است كه تا جان در بدن دارندبكوشند و از پاي ننشينند . براي سومين بار مجدداً روانه جبهه شد كه اين بار مدت 3 ماه از عمر شريف و پربار خود را در جبهه در كنار عزيزان رزمنده گذراند و باز هم به سلامت به خانه برگشت و پدر و مادر خود را شاداب و خوشحال نمودلازم به يادآوري است كه گرچه در جبهه حضور داشت.اما با اين وجود هيچگاه از ادامه تحصيل باز نماند و مراتب و درجات تحصيل را با موفقيت كسب نمود شايد براي عده اي اين همه شركت در حملات و بدست نياوردن شهادت باعث دلسردي شود اما اعتقاد به مكتب اين گونه مسائل را قبلاً‌ حل نموده بود زيرا اجر آنها ضايع شدني نيست (ان الله يضيع اجر المحسنين) ديدار معشوق اجازه راحت آرميدن را به او نداد و او را به سوي قتلگاه شهدا والفجر كشاند و مشتاقانه عازم جبهه شد . به همراه عده اي از برادران خود شركت اين شهيد در جبهه براي بار چهارم همزمان با پايان مأموريت شهيد ناصر فتحي بود به خاطر آن علاقه اي كه اين عزيزان نسبت به هم داشتند شهيد فتحي باز تمديد مأموريت نمود و بعد از 7 روز استراحت در خانه به جبهه بازگشت و همگام با ديگر برادران خود را مهياي حملات ديگري مي نمودند. برادر شهيد عليزاده در طي دو ماه مأموريت در جبهه كه از تاريخ 62/1/23 شروع شده بود توانست امتحانات سال چهارم و پايان تحصيلات خود را بگذراند و در همانجا در كنكور سراسري دانشگاهها شركت نمود و مي خواست به آن سخن پربار و ارزشمند امام كه دانشگاهها را بايد جوانان حزب الله پربار كنند لباس عمل بپوشاند و چه زيبا قبول شد و چه زيبا مدرك تحصيلي خود را كسب نمود كه فقط مخصوص اولياءالله است.
و بالخره به علت اصابت تركش به ناحيه سينه در عمليات والفجر 2 در تاريخ 62/5/2 به شهادت رسيد.

روحش شاد و راهش مستدام باد

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده