سال دوم دبیرستان بود که جنگ تحمیلی عراق به ایران شروع شده او درس و مدرسه را رها کرد و به جبهه رفت با اینکه خانواده تاکید می کرد که هنوز این کار برای تو زود است و باید درست را بخوانی اما او پاسخ داد برای درس خواندن وقت هست الان دین اسلام به یاری ما نیاز دارد
نگاهی به زندگی جانباز شهید «قادری»

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید منصور قادری/ سوم تیر 1344، در شهرستان ری دیده به جهان گشود. پدرش عزیزالله، لوله کشی می کرد و مادرش کوکب نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارمند صنایع دفاع بود. سال 1365 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سال 1362، در پنجوین عراق دچار مصدومیت شیمیایی شد. نوزدهم فروردین 1377، در زادگاهش بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. پیکر او را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

از تولد تا شهادت؛

در سال 1344 هجری شمسی در یک خانواده مذهبی در شهر ری دیده به جهان گشود . پدر نام منصور را (یاری شده) برای او برگزید و اذان و اقامه در گوش او خواند و او از همان بدو تولد با طنین دل انگیز ندای توحید آشنا شد و دوران طفولیت با همه ی فراز و نشیب هایش سپری شد تا اینکه دوران مدرسه رفتن فرا رسید دوران دبستان را با موفقیت به پایان رسانید بعد از اتمام دبستان قدم به مدرسه راهنمائی گذاشت.

سال دوم راهنمایی بود که انقلاب شد روزی که در همان دوران انقلاب و روزهای خون و شهادت که شهر ری بر اثر تظاهرات مردم شلوغ شده بود و مزدوران شاه عده ای را در شهر ری به خاک و خون می کشیدند مادرش که نگران او بود به در مدرسه رفت تا او را که نوجوانی 13 ساله بود به منزل بیاورد که او خود با پسر خاله اش مسافت طولانی مدرسه تا خانه را به دور از چشم مزدوران که خیابانهای اطراف حرم عبدالعظیم حسنی را اشغال کرده بودند طی کرده و به خانه آمده بود.

بالاخره دوران راهنمایی را نیز تمام کرد و به دبیرستان رفت سال دوم دبیرستان بود که جنگ تحمیلی عراق به ایران شروع شده او درس و مدرسه را رها کرد و به جبهه رفت با اینکه خانواده تاکید می کرد که هنوز این کار برای تو زود است و باید درست را بخوانی اما او پاسخ داد برای درس خواندن وقت هست الان دین اسلام به یاری ما نیاز دارد و این چنین بود که راهی جبهه شد و دوران سه ماهی آموزشی را در یزد گزراند و در سال 1360 به مناطق محروم سیستان و بلوچستان اعزام شد ، در سال 1362 در پنجوین در عملیات والفجر 4 از ناحیه سر مجروح شد و از جبهه به بیمارستان نمازی شیراز منتقل شد و بعد از آن به بیمارستان لقمان الدوله در تهران منتقل شد و بالاخره با لطف و عنایت الهی حالش خوب شد.

شهید در سال 1365 ازدواج کرد حاصل این ازدواج سه فرزند می باشد 2 فرزند پسر و فرزند کوچکتر دختر می باشد فرزند دوم حسین در شب تولد امام حسین (ع) و زهرا در شب تولد پیامبر اکرم (ص) متولد شد شهید 15 روز پس از ازدواج ، دوباره به جبهه در جزیره مجنون اعزام شد و دچار سوختگی از ناحیه دست و صورت شده بود.

تقریبا 3 سال بعد از مجروحیت ، حالت تشنج ناشی از مجروحیت و موج انفجار جنگ تحمیلی شروع شد وقتی که در اثر تشنج در محل کار در سر دستگاه مجروح شد (در سال 1372) به پیشنهاد یکی از اطباء قسمت جمجمه که شکسته شده بود در بیمارستان دکتر چمران جراحی شد و تکه جمجمه ای مصنوعی گذاشته شد ولی حالت تشنج خوب نشد . این حالت تشنج مدت 10 سال او را آزار می داد و بالاخره باعث شهادت او شد.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده