گفت و گو با امير سرتيپ خلبان حسين چيت فروش
دوشنبه, ۲۵ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۷
شهید عباس دوران دوران در اوج قدرت نمايي کشورهاي دنیا حماسه اي بي نظير آفريد. بدانید که فرانسوی ها آخرین تکنولوژی شان به نام موشک «رولاند» را دور بغداد چيدند تا هیچ هواپيمايي نتواند حريف شود. ولي عباس همه آن حصارها را شكست.

عباس دوران آگاهانه شهادت را پذيرفت (منتشر نشود)

نوید شاهد: سرلشكر خلبان شهيد عباس دوران يكي از شهداي شاخص دوره هشت سال دفاع مقدس است و باید كه ياد و خاطره او را از زبان ساير پيشكسوتان نيروي هوايي براي نسل حاضر و نسل هاي آينده زنده نگه داريم. سرتيپ خلبان حسين چيت فروش كه در سال 1354 به نيروي هوايي پيوست و مدتي مسئوليت فرماندهي گردا نهاي نگه داري پايگاه هوايي دزفول را به عهده داشت از رشادتها و جانفشاني هاي شهيد دوران شناخت دارد. چرا كه خلبان چيت فروش در دوران هشت سال دفاع مقدس با هواپيماهاي خفاش بر فراز محورهاي نبرد ميان رزمندگان اسلام و متجاوزين عراقي پرواز مي كرده و از صحنه هاي گوناگون اطلاعات نظامي جمع آوري مي كرده است.

نامبرده همچنين يكي از همرزمان شهيد عباس بابايي به شمار مي رود كه در تشكيل قرارگاه «رعد» به همراه ايشان نقش ارزند هاي ايفا كرده است. ايشان همچنين در پايه گذاري يك تشكيلات بسيجي و انقلابي در درون نيروي هوايي نقش بسزايي بازي كرده است.

سمت هاي ايشان پس از توقف جنگ: وابسته نظامي جمهوري اسلامي در چين، مشاور عالي فرمانده كل ارتش و مسئول مجتمع صنايع )اوج نهاجا( بوده كه در زمان خدمت ايشان و با همكاري نيروي هوايي، هواپيماي جنگنده صاعقه توليد شد، و مدتي بعد به توليد انبوه رسيد، سپس اين نهاد به وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح واگذار گرديد. حسين چيت فروش حدود پنج سال رياست دفتر مطالعات و تحقيقات نيروي هوايي را بر عهده داشت. شاهد ياران با توجه به شناختي كه آقاي چيت فروش از شخصيت شهيد گرانقدر عباس دوران دارد به پاي گفت و شنود با ايشان نشست كه با هم مي خوانيم:

اجازه دهيد بحث مان را از نيروي هوايي آغاز كنيم. اين نهاد ضمن اين كه از قبل از پیروزی انقلاب پیشگام بود، در دوران دفاع مقدس هم بيشترين دیدارها را با حضرت امام )ره( داشت. بفرماييد كه مواضع اصولی و عملکرد نیروی هوایی از چه چیزی ناشی می شود؟

از نظر پژوهشی، قبل از این که شهيد عباس دوران را به عنوان یک چهره شاخص در دوره هشت سال دفاع مقدس بشناسیم، ابتدا بايد ساختار نیروی هوایی را شناخت. لازم است در درجه اول مجموعه ای به نام نیروی هوایی را بازکاوی کنیم که تاریخ و جامعه عصر حاضر بيشتر به آن نیاز دارد، و بعد شخصيت عباس دوران را بازنگري كنيم. زيرا اگر این زمینه ایجاد نشود عباس دوران ناشناخته مي ماند. نیروی هوایی را باید چنان شناخت که یک نیروی اقتدار تاکت کیی هوایی، يا یک مجموعه تشكيلاتي است که میتواند با مأموریت واکنش سریع و چند برابر سرعت صوت خود را به نقطه تهدید برساند، و رفع تهدید کند. نيروي هوايي ابزاری دارد.. ساختاری دارد.. آموزشی دارد.. سابقه ای دارد که باید خود را با سرعت ما فوق سرعت صوت به نقطه تهديد برساند.

اصولا طولانی ترین تاریخ جنگ، و تعداد جنگ هایی که در این منطقه روي داده، سرزمين ایران داشته است. ما بايد با تاریخ كشورمان در این خطّه جنگ خيز آشنا شویم. چرا که تاریخ پیوسته در حال تکرار است. حدود نود سال پيش كشوري به نام عراق در این نقطه جغرافیایی توسط چرچیل نخست وزير وقت انگليس به وجود آمد. لغت و کلمه عراق را چرچيل با پیشنهاد مشاورانش انتخاب کرد. نود سال است می گوییم عراق. قبل از آن می گفتیم بین النهرین.

اين سرزمين قبل از بین النهرین بخشی از خاک ایران بود. در پانصد سال گذشته دست كم حدود 24 جنگ خونین داشته ایم. خرمشهر سه بار اشغال شده است. این بار چهارم بود كه در جريان جنگ تحميلي اشغال شد. ولی در جنگ اخير از موشک پراکنی، بمب و هواپیما استفاده شده است.

به نظر شما چه تفاوت ها و چه مشتركاتي بين هشت سال دفاع مقدس و ساير جنگ هاي چند دهه اخير دنيا وجود دارد؟

ببينيد اگر بخواهم مثال بزنم شايد مناسب بدانم به جنگ هاي اعراب و اسرائيل و جنگ انگليس و آرژانتين اشاره كنم. در جنگ مجمع الجزایر فایکلند كه حدود 11 هزار کیلومتر از انگلیس فاصله دارد، دولت آرژانتین در سال 1982 اعلام كرد كه اين جزاير به آن كشور تعلق دارد كه انگلیس آن را اشغال کرده است. آرژانتين در همان سال اين جزاير را از اشغال انگليس ها آزاد ساخت و ضميمه سرزمين خود كرد. ولي انگلیس ها براي حفظ منافع شان و اشغالگری شان به حرکت درآمدند و با ارتش آرژانتین درگیر شدند. در اين درگيري چند فروند از ناوها و زیردریایی های انگليس مورد اصابت قرار گرفت و منهدم شد. یکی از افتخارات بزرگ نیروهای مسلح و نیروی دریایی انگلیس داشتن ناو بزرگ و هواپيمابر شیفیلد بود. آرژانتین كه یک کشور آمریکای جنوبی است زد و ناو شیفیلد و چند ناو دیگر ابر قدرت انگليس را به قعر دريا فرستاد. در آن درگيري حدود 300 افسر و پرسنل نيروي دريايي انگليس نيز كشته شدند.

اين جا ميخواهم به نقش نيروي هوايي در جنگ ها تأكيد كنم. در اوج جنگ و درگيري در مجمع الجزاير فایکلند، وقتي براي انگليس افتضاح به بار آمد و نيروي مسلح یک ابر قدرت در آستانه سقوط قرار گرفت، جنگ تبدیل شد به جنگ هوایی. جنگي كه برنده مطلق آن آرژانتین بود به وسيله نيروي هوايي انگليس شکست خورد. آن جا وقتی نیروی هوایی به فریاد نيروي دریایی می رسد، برنده جنگ در نهایت امر انگلیس می شود. من با اين مثال خواستم نقش تعيين كننده نیروی هوایی تاکتیکی و رزمي را بيان كنم.

مثال دیگر جنگ هاي اعراب و رژيم صهيونيستي است. ملاحظه كنيد كه چهار کشور عرب، يعني مصر، سوریه، اردن و عراق چه جمعیت و چه قدرتی دارند. رژیم صهیونیستی در جنگ پنج روزه ژوئن سال 1967 و در جنگ اكتبر سال 1973 با قدرت نيروي هوايي، در عرض چند ساعت جنگ را به نفع خود تمام كرد. وقتی نیروی هوایی اسرائیل وارد عمل می شود، ظرف چند ساعت اعراب را شکست مي دهد. شکست هاي پي در پي اعراب از اسرائيل در چهار جنگ در تاريخ به ثبت رسيده است. اسرائیل در جنگ ژوئن سال 1967 در برابر توان نيروهاي زرهي و زميني اعراب قدرت نداشته است. ولی وقتی اقتدار هوایی به ميدان می آید چهار کشور شکست می خورد. قدرت نیروی هوایی را این گونه باید واکاوی کنیم.

شايسته است به اين نكته نيز اشاره شود. از شش ماه قبل از آغاز جنگ، يعني از فروردین تا شهريور ماه سال 1359 بیش از 736 بار به كشورمان تجاوز مرزی شده است. خب چه سازمانی، چه ارگانی، چه تشکیلاتی برود تهدید را شناسایی کند و خبر بیاورد و به مسئولان و به مقامهاي بالاتر، به شورای عالی دفاع، به شورای امنیت ملی، به ستادهای کل نیروهای مسلح گزارش دهد؟ این خلبان نیروی هوایی است كه با امكاناتی که در اختيار دارد بايد برود از مرز عکس بگیرد. برود شناسایی کند و بیاید بنویسد. دلايل ما چیست؟ به همین دلیل نيروي هوايي قبل از شروع جنگ بیش از 17 خلبان شهید داده است.

در نتيجه همین شناسایی ها بود كه هواپيماي سرلشکر خلبان شهيد حسین لشکری را زدند، و حدود بیست سال او را در اسارت نگه داشتند. به چه دلیل حسين لشكري سید الاسراء ميشود؟ چون هواپيماي او قبل از جنگ به زمين افتاده بود. نیروهای دشمن قبل از جنگ وارد خاک ما شده بودند. شهید باستانی را دو ماه قبل از جنگ در منطقه عين خوش در خوزستان زدند و شهید كردند. چون گردانهای زميني عراق آرام آرام داشتند وارد كشورمان می شدند. میخواهم بگویم كه نیروی هوایی تشکیلاتی است که با اقتدار از فضا دارد با مأموریت واكنش سريع وارد عمل مي شود. این توانایی را دارد. ابزار و امكانات لازم را دارد که برود نگاه کند، عکس بگیرد، فیلم بگیرد، و در اختيار مسئولان قرار دهد تا تصمیم نهايي بگيرند.

ظهر روز 31 شهريور سال 1359 ، وقتی صدام عفلقي با پیروی از عملكرد نيروي هوايي رژيم صهيوينستي در جريان جنگ هاي اعراب و اسرائیل، تهاجمش را با 192 فروند هواپيما به ایران آغاز كرد، و 19 پایگاه و سایت را مورد حمله قرار داد، نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي در همان روز و در کمتر از 3 ساعت پاسخ دندان شكني به صدام داد. فرداي همان روز مردم جهان ديدند و شنیدند كه چه افتضاحي براي رژيم بعثي عراق به وجود آمده است. چرا...؟ چون در آن روز بیش از 153 فروند هواپيماي ايراني رفتند و پايگاه ها و تأسيسات نظامي عراق را بمباران كردند. نه فقط در روزهاي اول، دوم، سوم، چهارم، و دهم جنگ. بلكه اين عمليات همه روزه تکرار شد. صدام و نیروهای مسلح عراق خیال کرده بودند کار ايران تمام شده است. صدام در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود اگر ایرانی ها بتوانند مقاومت کنند من درجه نظامي ام را از دوشم بر مي دارم.

در روز 31 شهریور كه مورد تجاوز قرار گرفتیم. هنوز نیروهای سطحی در کشور آماده نشده بودند. نیروهای انقلابی و مردمي آماده نشده بودند. تنها نیرویی که می توانست خود را به سرعت به ميدان معرکه برساند، نیروی هوایی بود. چون نیروی زرهی دشمن بسیار قوی است، جنگی به نام جنگ تانک ها رخ می دهد. همین نیروی هوایی مي آيد تانک زنی می کند. هواپیما به سلاح آر. پی. جی. تبديل می شود. خلبانان و پرسنل فني در آن شرايط حساس همكاري كردند و ساختار نيروي هوايي را دگركون كردند، تا خلبان بتواند چهار راکت، تعدادی بمب بردارد و با سرعت برود و جلوی پيش روي دشمن را بگیرد.

با اين وصف نیروی هوایی ساختاری دارد که هم می تواند برود عقبه دشمن را بزند. هم برود پلها و پالایشگاه ها را بزند. برود انرژی شان را بزند. برود پایگاه های هوایی شان را بزند. این ساختار عظیم نيروي هوايي، شهدای ویژ های هم دارد. حالا داوطلب می طلبد. وقتی می بیند کشور اسلامی، حکومت نوپاي اسلامی، یک کسی که حضرت امام )ره( به عنوان مقتدا و ولایت مردم حکم می کند، فتوا م یدهد، امر می کند، خلبانان ولایت مدارانه و داوطلبانه پیرو امام شان حرکت می کنند. حال یکی از آن شهدای شاخص، شهید عباس دوران است که تا قبل از مطرح شدن موضوع برگزاري کنفرانس غیر متعهدها در بغداد یکی از اشخاصی بود که بیشترین مأموری تهای ويژه جنگی را داوطلبانه رفته و انجام داده است. یا می شود گفت که سخت ترین و ویژه ترین مأموریت ها را بالاتر از همرزمان هم دوره خود انجام داده است. چون همیشه داوطلب بوده است. یک آدم جسور بوده است، داوطلب بسیار شجاع و توانمندي كه برای آمادگی دفاعی در نیروی هوایی یک شخصیت ویژه پیدا کرده است.



زماني كه دشمن در جنگ به بن بست رسيد، قدرت هاي شرق و غرب انواع جنگ افزارهاي پيشرفته در اختيار صدام قرار دادند. بفرماييد كه خلبانان غيور نيروي هوايي چه گونه توانستند بر اين جنگ افزارها چيره شوند؟

وقتي نيروي هوايي كشورمان توانست دشمن را زمين گير كند، مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی عراق چه كار كردند؟ نشستند بررسي كردند كه چه كار بايد كرد. هراسان رفتند با فرانسه قرارداد هفت ميلياردي خريد هواپيماي سوپراتاندارد باموشك اگزوست و هلی کوپترهاي سوپر فرلون را امضاء كردند، و اين مجموعه را به سرعت وارد ميدان جنگ خلیج فارس کردند. در این مرحله جنگ نفتکش ها آغاز شد. براي چه اين کار را کردند؟ تا آذوقه، نان، گندم که وارد می شد، به دست مردم ايران نرسد. لذا ریشه جنگ نفتکش ها از این جا شروع شد.

ولی تفکر انقلاب را ببینید. اگر ما عباس دوران داریم، اگر ياسينی داریم، اگر بابایی داریم، اگر این همه خلبان داريم، اگر اقتدار هوایی داریم، ولي هیچ ادعایی نداریم. خدا توفیقی داده و ما این لباس را به تنمان كرده ايم. ممکن است نبض این راهكار در لوح زرین هر جوانی از ما نزدیک تر باشد، بهتر باشد، بالاتر باشد. باکری ممكن است از همه ما استادتر باشد. بیاناتی دارد که در طول تاریخ قابل استفاده است. همه شهدای ما شهيد همت، شهید زین الدین، شهید صیاد شيرازي، همه اینها در جایگاه خودشان نبض لوح زرین الهی و در محکمه الهی و نزد حضرت حق جای خودشان را دارند. می خواهم بگویم که غرور ما يک توفیق الهي است که الآن در این لباس جلوه گر شده است.

خب این مجموعه سوپرايتندارها که تحويل دشمن داده مي شود، به خلبا نهای عراقی فرصت آموزش را نمی دهد. عراق با تعداد حدود 325 فروند هواپیما وارد جنگ شد و ما حدود 400 فروند داشتیم. ولي عراق با حدود 600 650 فروند جنگ را تمام کرد. در آن برهه حتي یک پیچ به ما ندادند. در پايگاه هوايي دزفول فرمانده گردان تعمير ونگهداری بودم. گاهی كار فرمانده یک گردان هواپيماي تاكتيكي «اف »5 برای یک پیچ خروسکی لنگ بود. ولي اكنون افتخار ما این است که هواپیمای جنگی «صاعقه» را می سازیم.

وقتي جنگ نفتکشها راه می افتد، عراقي ها علاوه بر داشتن هواپيماهاي ميگ و سوپراتاندارد، مي آيند در هواپیماهای جت فالکون نيز بمب تعبیه می کنند تا راه ورود آذوقه و صدور نفت اين ملت را که منبع استراتژی شان شده، قطع کنند. در آن لحظات سرنوشت ساز همین عباس دورا نها می آیند و با قدرت ایمان، با تجهیزات جنگي و تکنولوژی را که غربي ها و شرقي ها آورده اند به مقابله بر مي خيزند و تأثير آ نها را خنثی می کنند. روزي یکي از خلبانان قهرمان نيروي هوايي به نام حسین خلیلی دو فروند از هواپيماهاي سوپر ايتندار را سرنگون می کند. یعنی این شکار با یک ویژگی خاص به تور او می خورد. یک روز بعد از ظهر به شهید یاسینی التماس کردند كه نرو پرواز. چون در عملياتي كه صبح همان روز انجام شد تیر خورده بود و بعد از ظهر خیلی جلو نرفت. اين بيانگر تفکر بسیجی و انقلابی این جوانان است كه آ نها را به پرواز می بَرَد.

ارزیابی تان از آخرين عملیات شهید عباس دوران که از برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد جلوگيري كرد و سرانجام به شهادت رسيد چيست؟ كلا طرح اين عمليات چه گونه به مورد اجرا گذاشته شد.

شهيد عباس دوران همیشه داوطلب مأموریت های ویژه بود. از نظر تاریخی سایر مأموریت های ايشان تقریبا این گونه بوده است. ولي عمليات حمله به پالايشگاه الدوره كه موجب جا به جايي كنفرانس جنبش عدم تعهد در بغداد شد بازتاب جهاني داشت و س ر و صداي زيادي کرد. زدن یک پل خاص، یک پالایشگاه خاص، یک پادگان خاص، یک نیروی ویژه، کمتر از آن نیست. چون در یک بحث کلان در یك موضوع سیاسی باید پيامدهاي آن را ارزيابي كرد. چون همه راهکارهاي دولت و رایزنی های سیاسی وزارت امور خارجه در سطح جهان برای عدم برگزاری کنفرانس غیر متعهدها در بغداد صورت گرفت و نتيجه نداشت، تصميمگرفته شد كه اين عمليات توسط شهيد دوران به مورد اجرا گذاشته شود.

تاريخ گواه است كه همه كشورهاي عربي، همین عربستان، همین کویت و سایر کشورهای آفریقایی همه موافق صدام بودند. همه سیستم های اداره كننده شبکه هاي تبلیغاتی جهان بر وفق مراد صدام حرکت می کردند. به بغداد آمدند و راهکارهای جدید نظامی ایجاد کردند. آمدند انواع تجهيزات نظامي شان را در پادگان الرشید بغداد مستقر کردند. چون خلبان های ایرانی به طور موفق از ارتفاع خیلی پست، یعنی زیر ده متري روي سطح زمين پرواز می کردند، و هیچ پدافندی قادر نبود این ها را شکار کند، فرانسوي ها آمدند دو نوع موشک ویژه جدید ضد هوايي کوروتال و رولاند به بغداد دادند. این همه رینگ پدافندی قوی در بغداد و اطراف بغداد مستقر کردند. یعنی پروازهای میگ 23 و میگ 25 را با میراژ تقویت کردند. پدافند سام 2 و 6 و 7 را با موشک های کوروتال و رولاند فرانسه تقویت کردند. این اقدام را به دنیا نشان دادند و ثابت کردند که الآن پدافند بغداد از مسکو قوی تر شده است.

واقعيت امر هم چنین بود. یعنی هیچ پرنده ای قادر به نفوذ به شهر بغداد نبود. این را به دنیا نشان دادند تا بتوانند كنفرانس را ميزباني كنند، و بارها هم قدرت پدافندشان را تست کردند. از لحاظ سیاسی هم مسئولان سیاسی کشور راهکارهای ديپلماتيك موجود را رفته بودند. بعد وزارت امور خارجه از طریق شورای امنیت ملي به این نتیجه رسیده بود که جا به جایی کنفرانس غیر متعهدها از بغداد به مكاني ديگر فقط راهکار نظامی مي خواهد. لذا فرماندهي نیروی هوایی و مسئولان كشوري در جلسات گوناگوني در ستاد و در پست فرماندهي نیروی هوایی، پیوسته این موضوع را بررسی و پيگيري كردند. این طور نبود که یک شبه یک مأموریت را به یک خلبان بدهند و به او بگويند برو اين عمليات را اجرا كن. طر حهای مختلفی برای این کار بررسي شد و خلبان هاي متعددي برای اجراي این عمليات در نظر گرفته شدند. مسئولان نيروي هوايي، توان و تجربه خلبا نها را ارزيابي كردند. عباس دوران هم به دلیل این که یک خلبان فوق العاده موفق بود برگزيده شد. در زمان خود جزء تیمی قرار می گیرد که قادر بوده به خوبی مأموریت های ویژه و بسیار سخت را انجام بدهد، و ايشان هم براي شركت در این مأموریت داوطلبانه اعلام آمادگي می کند. می دانید مقام معظم رهبری، یا ساير مقامهاي كشور درباره كار عباس دوران چه گفتند؟ ببینید گفته اند کاری که دوران کرد چند لشکر نمی توانست بکند.

در هر روزي كه از جنگ مي گذشت همین قضیه بوده است. اگر بخواهیم دقیق بنویسیم، نيروي هوايي در یک سال اول جنگ حدود 90 خلبان شهید داده است. در روزهاي اول جنگ، چون نیروهای عراقی به پایگاه هوايي دزفول نزد كي شده بودند، فرمانده وقت نیروی هوایی دوبار به پایگاه آمد، و کتبا نوشت كه پایگاه دزفول را تخلیه کنید.

تصور کنید خلبانان با حرکتي انقلابی، مثل تصمیم عباس دوران، تصمیم شهید فهمیده، هم خون شدند. هم قسم شدند. گفتند ما پايگاه را تخلیه نمی کنیم و تا آخرین نفس مي جنگيم. در جبهه غرب كرخه چیزی به نام جنگ تانکها شکل گرفت. یعنی هواپیمای جنگی «اف »5 شده آر.بي. جي. و تانک زنی می کند تا نیروهای زرهی ما در جبهه مستقر شوند و اقدام كنند. فرماندهان لشکرهاي عراقی در خاطرات شان نوشته اند که خلبانان ايراني در جبهه جنوب براي ما دام گسترانده بودند.

با اين وصف شهید عباس دوران در اوج قدرت نمايي کشورهاي دنیا حماسه اي بي نظير آفريد، تا کنفرانس غیر متعهدها در بغداد برگزار نشود. مخصوصا می گویم تا در صفحه تاریخ به یادمان بماند كه فرانسو یها چه کمک هايی که به صدام نکردند. خلبانان ما از چپ زمین می رفتند بیرون تا هیچ راداری نتواند آ نها را بگیرد. فرانسوي ها آخرین تکنولوژی شان را كه موشک رولاند باشد، آوردند دور بغداد چيدند تا هیچ هواپيمايي نتواند حريف شود. تبليغات دامنه داري به راه انداختند كه ساختمان کنفرانس غیر متعهدها نزد كي پادگان هوایی الرشید است. به كمك كارشناسان انگليسي، مدرن ترین و آخرین مدل موشك را در آن جا مستقر کردند. ولي شهيد عباس دوران همه آن حصارها را شكست و از برگزاري نشست غير متعهدها در بغداد جلوگيري كرد. وقتي در مذاکرات سیاسی به بن بست رسیديم، راه حل نظامی را جايگزين كرديم. چون جا به جایی کنفرانس غیر متعهدها دیگر راه حل سیاسی نداشت.

عنایت و لطف الهی سرانجام نصیب عباس دوران می شود. شهید یاسینی داوطلب بود. اما يک روز قبل هواپيماي او سانحه مي بيند و ایجکت مي کند و نميتواند برود. شخص دیگري كه عاشق شهادت بود اين مأموريت را پذيرفت. ما بهشت و جهنم، خوبی و بدی را خودمان رقم میزنیم. چگونه داریم زندگی می کنیم و کجا می خواهیم برویم؟ عباس داوطلب شد و عروج كرد. در اين گفت و گو به کسی که لحظه ای دارد می رود تا برنگردد، احترام مي گذارم. از کسی که تا لحظه شهادت 32 سال عمر كرد تجليل و قدرداني به عمل مي آورم.

ببينيد وقتي عباس در آن سحرگاه م يخواهد از خانه به سمت شيلتر پرواز بيرون آيد، ناكهان امير رضا كودك شيرخوار و هشت ماهه او گریه می کند، ولي عباس از او رويگردان مي شود، تا مبادا دچار لرزشی عاطفي گردد. از روز قبل می دانست که امكان دارد بر نگردد. گرچه تا آن لحظه بالاترین پروازهاي برون مرزی را داشته است، اما می دانست كه آن پرواز از سخت ترین و پیچیده ترین پروازهاي اوست. بيدرنگ پرواز كرد و چیدمان فازهاي اول و دوم و سوم سكوهاي موشکی كروتال و رولاند را پشت سر گذاشت. دژ محكم بغداد را که خبرنگاران بين المللي عنوان كرده بودند هیچ قدرتی نمی تواند آن را تسخير كند، به راحتي توسط عباس دوران فرو ريخت، و اهداف از پيش تعيين شده را منهدم كرد.

عباس دوران آگاهانه شهادت را پذيرفت (منتشر نشود)


نقل شده كه عملیات دريايي «مرواريد » هم يكي از عمليات كيفي شهيد عباس دوران بوده كه در جريان آن اسکله های نفتي البكر والعميه و تعدادي از ناوچه هاي دشمن را منهدم كرده است....

به اين نكته اشاره كردم که شهيد عباس دوران تا قبل از عملیات ویژه بمباران پالایشگاه الدوره بغداد هميشه یک خلبان ورزيده بوده که مأموریتهای ويژه انجام می داده است. آري، در جنگ دریایی هم می توان گفت قهرمان جنگ دریایی، عباس دوران بوده است. دریا یعنی هد فهای متحرک. يعني شناوري كه روی آب حرکت می کند. وقتی خلبان ميخواهد شیرجه بزند، و هدفی را مورد

حمله قرار دهد، بايد زاویه شيرجه اش به ميزان كي درجه، دو درجه، سه درجه، يا پنج درجه، تغ ییر پیدا بکند. چون تارگت و هدف دریایی متحرك و در حال حرکت است و تغییر پیدا می کند. از خلبان مهارت خاصی می طلبد که عباس دوران یکی از قویترین خلباناني بود که در این گونه عمليات مهارت خاصی به دست آورده بود.

در عملیات دريايي معروف «مروارید » كه روز هفتم آذر ماه سال 1360 به مورد اجرا گذاشته شد، نیروی هوايي با دست تواناي شهيد عباس دوران و با کمک شهید علي رضا یاسینی، و شهيد حسین خلعتبری، چند ناوچه اوزای دشمن را زدند و به قعر دريا فرستادند. شهید دوران در دریا هم پيوسته آدم شناخته شده و زبده ای بود.

مأموریت هاي دريايي كار آساني نيست. آدمهای زبده و ماهر و شجاع می طلبد. کوبیدن سکوهای البكر و العمیه، پشتیبانی از کاروان های تجاري دریایی برای عبورشان تا تنگه هرمز بخشي از مأموريت هاي شهید عباس دوران بود. اصولا در جنگ دریا و سركوب هد فهای متحرک یکی از مهار تهای دوران بوده است.

اشاره كرديد که قدرت هاي جهان انواع موشك و هواپیمای پیشرفته در اختیار رژیم عرق گذاشتند. ولی خلبان های جان بر كف توانستند این دیوارها را بشكنند و از این موانع بگذرند و به بغداد برسند. می خواهم بپرسم که آیا این تکنیک ابزار بود که برتری خلبانان ايراني را ثابت کرد یا شجاعت و عشقی که به ميهن داشتند به اين مأموريت رفتند؟

ابزار و تکنیک و آموزش در سرتاسر دنیا وجود دارد. عراقی ها برترين ابزار جنگي را داشتند. ولي در جبهه اسلام ابزار و تکنیک و آموزش در اختیار قدرت ایمان قرار می گیرد. عشق به پرواز به تنهایی معنا ندارد. باید مکتب عاشورایی وجود داشته باشد تا آدم انگيزه شهادت را از آن جا بگیرد. یک مقتدایی مثل حضرت امام )ره( باشد و فرمان بدهد تا همه عاشقانه، عاشق شهادت و داوطلب شهادت باشند. در دوران دفاع مقدس به روشني ديديد، از يك نوجوان 13 ساله ای که می رود خود را زير تانك منفجر می کند، گرفته تا یک خلبان که یک ابزار مهم جنگي در دستش قرار دارد. ابزاری که چند برابر سرعت صوت سرعت دارد.

همه رزمندگان ما با انگيزه ايمان در اين جنگ شركت كردند. اين جا خلبان بايد تکنيکی را بيافريند تا خود را به هدف برساند. او دیگر دیوانه وار عاشق شهادت است. عشقش رسیدن به درجه رفيع شهادت است. دیگر مرگ برای این افراد اصلا مفهوم ندارد. وقتی تجاوز را دیدند، رهبر را دیدند، موضوع عاشورا و کربلا را دیدند، همه این ارزش ها در داخل کابین خلبان قدرت ایمان ايجاد می کند و سرانجام خودشان به زیبایی، به راحتی و با لبخند به آغوش شهادت مي شتابند. چون قاطعانه ارزش شهادت را دیده اند. همرزمان خويش را دیدند که پیوسته رفتند و برنگشتند. این گونه افراد پاك دل و جان بركف در حال حاضر هم داوطلب شهادت هستند و براي رسيدن به درجه رفيع شهادت سر و دست می شکنند. حتی اشخاص دیگري هم رزرو هستند. منتظر می مانند تا خودشان را به این كاروان برسانند.

نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در سه ماهه اول جنگ، با پروازهاي روزانه همه تأسيسات نفتي، پادگان ها و پلهاي ارتباطي عراق را بمباران كرده بود. هر کدام از این عمليات جاي بحث دارد. ولي حمله به پايگا ههاي »H3« موسوم به پايگاه هاي الوليد در عمق خاک عراق و در مرز اردن يكي از شاهکارهای ارزنده و بي نظير در تاریخ جنگ های هوایی دنیاست.

خلبانان فداكار نيروي هوايي با بیش از چهار ساعت و 50 دقیقه پرواز در خاک دشمن سه کشور را در نورديدند، و به مرز اردن رسیدند، و همزمان سه پايگاه نيروي هوايي عراق را بمباران كردند.

هنوز امیر خلبان براتپور فرمانده اين عمليات زنده است. اگر با او به گفت و گو بنشينيد، به شما خواهد گفت كه فقط به خاطر ايمان و عشق به ميهن در اين عمليات شركت كرده است. به شما خواهد گفت كه جنگ ما جنگ کفر و ایمان بود. هر کس كه در این جبهه حضور دارد، در واقع در جبهه ایمان حضور داشت.. این برتری ایمان است.. این قدرت ایمان است که در ابزاری تجلي مييابد، و در عمق خاک دشمن حماسه مي آفريند. شهيد عباس دوران هم یک شهادت کاملا آگاهانه داشت. اگر بخواهیم شخصيت دوران را بازکاوی کنیم، مي شود گفت كه او یک شخصیت خاص داشت. ممکن است چهره اش، محاسنش، طرز لباس پوشیدنش، گشتنش، صحبت کردنش، به گونه ای باشد. اما وقتی عنایت الهی در وجود این بنده عزیز خدا زنده شد، به یکی از افراد برگزيده تبديل گشت. راه میان بُر پيمود و خروشان خود را به قله شهادت رساند. آگاهانه و داوطلبانه شهادت را جستجو كرد. در سحرگاه روز عيد فطر و در آستانه پرواز به سوي بغداد وقتی بچه هشت ماه هاش گریه م یکند، صورتش را از او بر می گرداند تا تردیدی در دل خود ایجاد نشود.

در همان واپسين لحظات خداحافظي با همسرش اتفاقات ناگهاني رخ می دهد که مي كوشد ترديد و دو دلي در درون خود ایجاد نشود. اینها نمونه ای است که ما به حق می توانیم بگوييم عباس راه الهی پيمود... واقعا عباس یک شبه ره صد ساله پیمود...

راهي که می تواند برای خیلی از جوان های ما، براي خیلی از رزمندگان ما، براي خیلی از افسران ما، الگو و سرمشق باشد. تقاضاي این افراد الهي چه بود؟ آن ها خواهان حکومت مکتبی و الهی و ولایت فقیه بودند.

به عنوان یکی از پیشکسوتان نیروی هوایی بفرماييد اگر تاريخ تكرار شود، امثال شهید عباس دوران، شهيد عباس بابايي، شهید حسين لشکری، و شهيد حسين خلعتبري خواهيم داشت؟

الآن همه جوانان نیروی هوایی عباس دوران هستند. اكنون اگر جوانی آمده و لباس پرواز به تن کرده، و زیر تابوت دوست همرزمش قرار گرفته و مرحله آخر شهادت را دیده، ما اصطلاحا می گوییم ستوان يكم، ستوان دوم، سروان و شادروان. این را هر روز تست کردند و ديدند که از گردا نها و دسته های پروازی 11 نفره 10 نفرشان شهید شده اند. خلبان هاي جواني که فرمانده گردان بوده و در یک مانور رزمی شهید شده اند اكنون يكي شان در استان فارس دفن است. یکي ديگر در ساري مازندران دفن است.

بعد خلبان رزرو می آید و پرچم خلبان پيشين را به دست می گیرد و پرواز میكند. یعنی همه این افراد، عباس دوران زمان هستند. دوران را دیده اند که سرانجام باید داوطلب شهادت باشند. اكنون اینها نشسته اند آموزش می بينند، پرواز می کنند، تمرین می کنند و آماده هستند. اصلا جای شکی نیست. ما آن موقع تجربه نداشتیم. حالا تجربه هشت سال دفاع مقدس را داریم. آن موقع این اندازه شناخت از مکتب نبود، حالا این همه شناخت از مکتب و از این شهدا و از این راه پيدا شده است. پس الآن هم وقتي به چهره اين بچه ها نگاه ميكنيم، می بینیم که همه اینها عباس دوران هستند...

آيا واقعا عباس دوران شهادت را پذيرفته بود و نمي خواست تن به اسارت دهد؟

ببينيد قهرمانان چگونه می میرند؟ فرض كنيد یک قهرمان ماه ها در بستر بيماري خوابیده است. لحظه مرگ يكي از فرماندهان را که در جنگ موفق بوده و فتوحاتی داشته صدا می کند. نمی تواند بلند شود و بنشیند. تقاضا می کند او را از رختخواب بلند کنند. کمک می کنند تا بایستد. بعد میگوید شمشیرم را که زمانی با آن می جنگیدم بياوريد. شمشیرش را به دست او می دهند. میگوید من را آزاد بگذارید. بر شمشیر تكيه مي كند و ایستاده می افتد و می میرد. بنابر اين قهرمانان ایستاده می میرند نه در رختخواب. شهید عباس دوران و همرزمان جان بر كف او هم اين گونه بوده اند.

شهيد دکتر چمران هم اين گونه بوده است. ايشان یکی از نخبگان فیزیک در آمریکا بوده است.

وقتي شيعيان لبنان به او نياز پيدا ميكنند، آمريكا را ترک می کند و میرود جنبش امل را در جنوب لبنان تشکیل می دهد. امام موسی صدر این داستان را در کتابش نوشته است. شهيد چمران در حالت عرفانی اش دعا مي كند که خدایا هنگام مرگ به من رحم کن. به من کمک کن. از تو می خواهم در لحظه مرگ مرا تنها نگذار. ببينيد اين مانند همان لحظه ای است عباس دوران به منصور كاظميان خلبان كابين عقب میگوید از هواپيما بپّر بيرون!

چون من نمی خواهم بپّرَم. بعد منصور مي گويد من نمي خواهم تو را تنها بگذارم. ولي عباس در نهايت امر اهرم ايجكت را ميكشد و منصور را به فضا پرتاب ميكند. اين نشان م يدهد كه قهرمانان و عارفان این گونه می میرند.

امير منصور كاظميان پس از آزادي از اسارت بعثي ها چگونگي عمليات حمله به پالايشگاه الدوره بغداد را چنين تشریح کرده است. او مي گويد: وقتی عباس همه بمبها را رها كرد. همه گلوله ها را شلیک کرد، به من گفت: منصور بپر بيرون.

به او گفتم: من هم می خواهم همراه تو در کابین بمیرم. ولي عباس درنگ نكرد و منصور كاظميان را از کابین پرت می کند بيرون. به شیوه ای که من به تنهايي می خواهم شهید شوم. ببينيد چه قدر عالی کار کرد عباس که در تاریخ زنده ماند. یعنی عباس منشور شهادت را از قبل امضاء كرده بود. سپس خود را به یک بمب عظیم تبديل كرد. اميدوارم بتوانیم ادامه دهنده راه شهدای مان باشیم.

تاريخ نگاران نوشته اند كسي كه ماه ها نتوانسته از رختخواب بلند شود، بلند می شود می نشیند. به اطراف خیره می شود. به گونه ای خيره می شود که اطرافیان متوجه می شوند که بيمار حالت خاصی پيدا كرده است. دارد چيزي را می بیند. متوجه مي شوند انگار کسی دارد وارد می شود. بيمار ناگهان می گوید السلام علیک یا سیدی یا ابا عبد الله الحسین )ع(... چهره های ویژه و ماندگار این گونه می میرند. من اين داستان را با مرگ یک خلبان مورد مقايسه قرار دادم. باید به فرزندان خويش یاد بدهیم كه خلبا نها چه گونه می میرند؟ شما گمان مي کنيد وقتی يك خلبان که لباسش را م يپوشد، یعنی مرگش تمام است؟ خير، اين اولین راه تکامل اوست.

به هر حال همان گونه كه اين نكته اشاره كردم كه ايران در یک منطقه جنگ خيز واقع شده است، بدون شك يك کشور توانمند، اقتدار هوایی می خواهد. به قدرت بازدارندگی نياز دارد.

روزی که عمليات را شروع کردیم، اين قدرت 30 درصد بوده است. اكنون تجربه گرانی كسب كرده ايم دیدید وقتی كه ریگی تروريست می آید تا از آسمان كشور رد شود، در ظلمت مطلق با اشاره يك جوان خلبان ما به سادگي تسليم مي شود. خلبان در آن ظلمت 200 گلوله شلیک می کند. تهدید می کند و هواپيماي حامل ريگي را به صورت کلاغ پر در می آورد. هواپيما را در پایگاه بندر عباس به زمين مي نشاند، و آن شرور تروریست بین المللی را از آن بيرون مي آورد، و تحویل نیروهای امنیتی مي دهد. اگر این تجربه دفاع مقدس نبود خلبان نمی توانست با آن دقت و ظرافت مدیریت کند.

این نسل جوان تربیت شده و آموزش دیده چه قدر عالی و دقيق اقدام می کند. می گوید هواپیما سقوط نکند. از آسمان کشور خارج نشود. چند برابر صوت باید سرعت داشته باشد تا بتواند به هواپیمایی که در حد صوت در حال پرواز است و آسمان کشور را طی می کند برود و آن شرور را بگیرد. نهادهاي کشور، اطلاعات هوایی هدفمند، ولایت مدار و ولایت محور می خواهد. تجليل از شهید دوران می طلبد که راهكار او را بازکاوی کنیم.

در هر صورت عباس دوران همانند صاحب اسمش ابا الفضل العباس )ع( اكنون در کربلاست. فرض كنيد اگر ماكتي را بچينيم كه خیمه ها و رود علقمه و سپاهيان امام حسين )ع( در آن مشخص باشد )کسانی که كربلا مشرف شده اند می توانند این صحنه را با نگاه نظامی بسنجند(، هر کسی كه بخواهد وارد اين مجموعه بشود، بايد از گذرگاه ابا الفضل العباس )ع( بگذرد. مادر شهید دوران چه نکو نامي براي فرزندش انتخاب كرده بود.

عباس دوران آگاهانه شهادت را پذيرفت (منتشر نشود)




گفته شده كه از خانواده شهيد عباس دوران هم شناخت داريد. در صورت امكان كمي هم در اين زمينه توضيح دهيد.

اول باید با نگاهي متفاوت دید چه نوع خانواد های است كه چنين انساني را تقديم جامعه كرده است. چه پدری؟ چه مادری؟ چه شغلی؟ چه شخصیتی داشته است؟ اگر این مسائل را بررسي كنيم امکان دارد اخلاق و رفتارمان نسبت به همدیگر خیلی بهتر بشود. اول اين كه خانواده شهيد دوران یک خانواده كاملا ساده بود كه به این مقام عالی رسيد. خداوند به ما توفیق دهد قهرمانان خود را بشناسیم. ما دائم میگوییم ابا الفضل العباس، کربلا . به نظر من اگر عباس دوران را نشناسیم هرگز حضرت ابا الفضل )ع( را نخواهیم شناخت.

اگر این فداکاری دینی را شناختیم، اگر این مادر و این خانواده و این خانه و کاشانه را شناختيم در زندگي موفق خواهيم بود.

دوم اين که عباس دوران از كودكي خصلت ماجراجویانه داشت. دانش آموز باهوش مدرسه سلطانی بود. در يكي از روزهاي سرد زمستان، مدیر و ناظم مدرسه به رغم فضاي سرد و باراني به دانش آموزان فشار آوردند که بايد در مدرسه باشيد. خب همه به حرف مدیر و ناظم گوش كردند. باران آمده بود و روي سقف ساختمان كلنگي كلاس كه از این حصیرها و تیرها چوبی بود، باران جمع شده بود. به ذهن عباس دوران و حبیب بقایی )امیر بقایی فرمانده پيشين نيروي هوايي، اكنون جزء گروه مشاورین مقام معظم رهبری است( مي رسد كه مدرسه را تعطيل كنند. هنگام زنگ تفريح عباس پا روي شانه های امیر بقایی مي گذارد و مي رود بالا و با چوبي كه نوكش تيز بوده حصیر سقف را سوراخ می کند، و آب باران جمع شده شرشر در کلاس راه می افتد. بعد می رود دفتر مدیر مدرسه و میگوید این گونه بچه ها را زير باران در مدرسه نگه می دارید. این هنر و اين ماجراجویی عباس خيلي زيباست.

بعد دانش آموزان کف می زنند و مدرسه تعطیل می شود.

اكنون این گونه داستا نها در مرکز مشاورین مقام معظم رهبری مطرح است. چون وقتی نام عباس به ميان می آید، از مراحل دانش آموزي او واکاوی می کنند ببينند معلم دینی او و اشعاری که می گفته، و حالتهای ماجراجویانه اش چه گونه بوده است. اين داستان نشان ميدهد كه عباس دوران از مراحل نوجواني تامین کننده امنیت و نجات بوده است. اگر ما الآن با اقتدار پشت میزهای مان نشسته ایم، این امنیت از برکت خون شهدا است و عباس دوران يكي از آن هاست.

جايي اعلام كرده بوديد كه اسنادي از ساواك درباره نقش خلبانان و پرسنل نيروي هوايي در دوران انقلاب به نيروي هوايي رسيده است. امكان دارد راز بخشي از اين اسناد را فاش كنيد؟

در اسناد ساواک مطالب فراوان و خيلي جالب كه به نیروی هوایی در دوره قبل از انقلاب تعلق دارد، توسط وزارت اطلاعات در اختيار نيروي هوايي قرار گرفته است. اين اسناد به زودي در موزه انقلاب اسلامي و دفاع مقدس گذاشته مي شود تا در اختيار علاقمندان قرار گيرد. به طور مثال در سندي كه در روز پنجم بهمن سال 1357 صادر شده پيش بيني شده كه امكان دارد تعدادی از خلبانان نیروی هوایی از پايگاه هاي بندر عباس و فارس و از کجا و کجا بلند شوند و بیایند نقاطی را در تهران بمباران کنند. اين سند نشان مي دهد كه عوامل ساواك پیوسته تحركات خلبانان نيروي هوايي را رصد می کرده اند. بعد توضيح داده اند كه معاونت عملیات این جا چه کسی بود. از مسعود اقدام اسم برده شده است. ساواك می دانست که او از لیدرهای انقلابي و مخالفت رژیم طاغوت است كه در زندان خاش هم دارد زندانيان را لیدر می کند.

امير زندیان، معاون نظامی سازمان عقیدتی سیاسی نیروهای ارتش بود. اكنون نیروهای مسلح از تجربيات او استفاده ميكنند. او یک نیروی ویژه است. مثل یک مرجع، امام زندانیان فارس بود.

همه اين افراد ولایت مدار آن زمان بودند. آن چه باعث شد که ارتش و کلیه نیروهای مسلح به ويژه نیروی هوایی در مقابل رژیم طاغوت بایستند، ولايت مداري است. نیروی هوایی حرکت می کند تا این اتفاقات و کشتارهايی که در سایر کشورهاي منطقه شاهدش هستيم، در این کشور به برکت وجود موضوعی به نام مرجعیت و رهبری و ولایت فقیه، اتفاق نیفتد. این ریشه های ولایت مداری در نيروي هوايي ايران است.

بعد ساواكي ها آمدند ديدار پرسنل نيروي هوايي با امام )ره( را در روز 19 بهمن سال 1357 تکذیب کردند. بیت امام )ره( رسما پیام داد و اعلام كرد که ديدار پرسنل نيروي هوايي كي حقيقت انكار ناپذير است. روز بعد سخنان امام و تصاوير اين ديدار در روزنامه ها منتشر شد. لذا فرایند 19 بهمن حركتي است که در روز 22 بهمن به اوج رسيد و در آن روز تاريخي فرماندهان نیروي هوايي و همه ارتش به ملت پيوستند.

ماهنامه شاهد یاران، شماره 96-97


در همین زمینه بخوانید:

بازخواني اولین نامه شهید خلبان عباس دوران به همسرش پس از آغاز جنگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده