در سالروز شهادت منتشر می شود:
...با آگاهی در این راه رفتیم حتی در سر حد جانمان از این راه دست بردار نیستیم و می رویم تا با قطره قطره خونمان نهال نو پای اسلام را آبیاری کنیم تا ریشه فتنه را از عالم بر داریم ...
تا پای جانم از راهی که می روم دست بر نمی دارم

نویدشاهد البرز:
 

شهید جاوید الاثر «محمد مهدی ادب زاده »دوم اسفند ماه سال 1342 ، در آن روزهای رژیم ستمشاهی در روستای «آجین دوجین» از توابع شهرستان ساوجبلاغ متولد شد . خانواده ایشان خانواده ای زحمت کش بودند و با لقمه حلال فرزندان خود را بزرگ کردند و فرزندی چنین لایق و رشید و مومن و سرافراز تقدیم کشور خود نمودند. شهید در سن 7 سالگی به دبستان رفت و در شرایط نامناسب و امکانات محدود آموزش به تحصیل خود ادامه داد .

او با عشق و علاقه درس می خواند و حتی دوره راهنمائی و دبیرستان را دور از روستای محل زندگیش طی کرد و هر روز مسیر چند کیلومتری بین مدرسه و منزل را می پیمود و دوران کسب علم به سفارش پیامبر اکرم (ص) از هر تلاشی که بایسته بود،  قصور نورزید . با موفقیت مدرک دیپلم را دریافت کرد و سپس در رشته آموزش ابتدایی از مرکز تربیت معلم به اخذ مدرک فوق دیپلم توفیق یافت و در مقام معلمی دلسوز و شایسته در روستاهای اطراف مشغول کار شد.

شهید« محمد مهدی ادب زاده» آموزگاری مهربان انسانی وارسته و فرزندی وفادار و مسئولیت پذیر برای والدین و وطن خویش بود . حقوق دریافتی خود را هر ماه صرف تامین مایحتاج منزل پدری و کمک در امر معاش خانواده می کرد و برای پدر و مادر خانواده خود ارزش و احترام بسیار قائل بود .

برای میهن نیز فرزندی برومند و رشید و مسئولیت پذیر بود. از آن جهت که در سال های سختی دفاع مقدس در طی پنج مرحله اعزام به جبهه مدت های مدیدی در صحنه های نبرد دلاورانه جنگید و در مرزهای میهن عزیز به پاسداری از تمامیت ارضی و استقلال کشور در مقابل تجاوز گران سلطه طلب ایستاد تا سر انجام در تاریخ بیست و هفتم دیماه 1365، در کربلای شلمچه جسم وجان به یکباره در طبق اخلاص تقدیم معشوق ازلی و ابدی ساخت و در کلاس ایثار درس پاکباختگی فنای «فی الله» را به کمال درجه در صحنه ی تاریخ به تمامی انسان ها آموخت. پیکر پاک شهید در گلزار شهدای « آجین و دوجین» به خاک سپرده شد.

تا پای جانم از راهی که می روم دست بر نمی دارم

وصیت نامه پربار شهید« «محمد مهدی ادب زاده »

ما حسین گونه وارد جنگ شدیم و حسین وار هم باید به شهادت برسیم. « ان الصلاتی و تسکی و محیای ومماتی لله رب االعالمین» همانا روزه و مرگ و زندگی من برای پروردگار جهانیان است.

با سلام و درود بر آقا امام زمان و نائب برحقش بت شکن زمان خمینی کبیر و با سلام بر شهیدان راه حق و حقیقت و با درود بی پایان بر سپاهان اسلام پر فتوح محمد (ص) که می روند تا راه بسته شده کربلا را با ایثار جانشان باز گردانند و با سلام و درود بر امت حزب الله و شهید پرور جامعه اسلامی ایران.

«هل من ناصر ینصرنی » موقعی که امام حسین (ع) در سرزمین کربلا ندای «هل من ناصر ینصرنی» را داد در آن زمان اگر کسی نبود که به آن ندای لبیک بگوید هم اینک پیروان روح الله سربازان آقا امام زمان ُبه ندای آن آقا لبیک گفته و همگی سرازیر به سوی جبهه های حق از دین خود را ادا نمایند.

بار خدای اگر چه در آن زمان نبودم تا به ندای آقا لبیک بگویم ولی در این زمان به ندای فرزندش لبیک می گوئیم و روانه می شوم. به سوی جبهه های حق تا با ایثار جانمان دین خود را به اسلام و قران ادا نمائیم ما که در این راه رفتیم خودمان آگاهانه این راه را انتخاب کردیم در این راه زور و جبری در کار نبود و ما خودمان داوطلب بودیم و با اگاهی در این راه رفتیم حتی در سر حد جانمان از این راه دست بردار نیستیم ومی رویم تا با قطره قطره خونمان نهال نو پای اسلام را آبیاری کنیم تا ریشه فتنه را از عالم بر داریم .

پدر و مادرم اگر چه من فرزند خوبی برای شما نبودم ولی از شما می خواهم مرا حلال کنید و مرا ببخشید زیرا که شما را زیاد ناراحت و اذیت کرده ام، واقعا شرمنده هستم. از شما عاجزانه می خواهم که مرا ببخشید و به برادران و خواهرانم که اگر چه برادری خوب برای شما نبودم ولی مرا حلال کنید و مرا ببخشید و در راه خدا با جان و مال جهاد کنید و با دشمن اسلام بجنگید.

اگر چه خوب ننوشته ام به علت این است که خیلی با عجله نوشته ام سر یک دقیقه نوشته ام، خودم شرمنده هستم چون می گفتند: زود باشید! می خواستیم زود حرکت کنیم خدا یار و نگهدار و خودم هم نمی دانم چی نوشته ام.

ما برای ادای تکلیف به جبهه می رویم و قصد دیگر نداریم و می رویم تا تکلیفمان را انجام دهیم . فقط می خواستم به شما بگوئم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید و ناراحت نباشید و افتخار کنید که فرزندی داشتید و در راه خدا دادید و این را بدانید که من این راه را با آگاهی کامل انتخاب کرده ام و تا سر حد جانم از این را هم دست بر نمی دارم چون راه حق است و راهی است که باید هر مسلمان برود و این ندای است به «هل من ناصر حسین» که لبیک گفتیم.

بار خدایا این بنده گناهکار را ببخشید و بار خدایا تمام کارهای ما را برای خودت گردان.



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده