آقا ناصر کمی آن طرفتر ماشین را خاموش کرد و دو هزاری به من داد و گفت: این پول را به صاحب گوسفند بده تا این بنده ی خدا را آزاد کند .
نوید شاهد کرمان، "توی جاده متوجه شدیم که یک ماشین به گوسفندی زده و راننده و صاحب گوسفند با هم درگیر شده اند. صاحب گوسفند می گفت: قیمت گوسفند دو هزار تومان است و راننده با گریه و زاری می گفت: به خدا قسم هیچی ندارم که بدهم. آقای فولادی (ناصر)جلو رفتند و  از آنها سوال کردند ماجرا چه بوده است ؟
صاحب گوسفند گفت: آقا٬ من همین چند گوسفند را دارم. هیچی ندارم. زندگی من همین ها هستند.
راننده هم گفت: من راننده ی روز مزدی هستم و با روزی پنجاه تومان کار می کنم، چطور دوهزار تومان را بپردازم ؟
حرفهای آنها را شنید و برگشتیم و سوار ماشین شدیم. آقا ناصر کمی آن طرفتر ماشین را خاموش کرد و دو هزاری  به من داد و گفت: این پول را به صاحب گوسفند بده تا این بنده ی خدا را آزاد کند .
من گفتم : بگویم آقای بخشدار این پول را داده است؟
 گفت: نه، اگر بخواهی بگویی بی حسنه ام کرده ای.
من رفتم و پول را به صاحب  گوسفند دادم. خوشحالی و شادمانی هر دویشان دیدنی شده بود."

راوی:مالک سعیدی،خدمتگذار بخشداری

 شهید ناصر فولادی، 5 دی ماه سال 1338 در شهر کرمان به دنیا آمد. بعد از پایان تحصیلات متوسطه، در رشته مهندسی مواد دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. 
همزمان با تحصیل، در جبهه های حق علیه باطل نیز حضور داشت. شهید ناصر فولادی که با حضور در میان دانشجویان پیرو خط امام افتخار تسخیر لانه جاسوسی نصیبش شد، بعد از آرام شدن این ماجرا در صف پاسداران انقلاب در آمد و راهی کردستان شد.
وی مدتی بخشدار جبال بارز استان کرمان شد و در خدمت به مردم محروم منطقه بسیار کوشید، مهندس شهید ناصر فولادی سرانجام در روز آخر عملیات الی بیت المقدس یعنی سوم خرداد 1361 در خرمشهر به دوستان شهیدش پیوست.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده