با فرماندهان شهید عملیات کربلای5 لشکر41 ثارالله(5)؛
بسیجی در کلام شهید علی بینا: بسیجی همان است که در میدان نبرد چون برق می جهد و خرمن مستی دشمن را می سوزاند.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، «علی بینا» اسفند ماه سال 1341 در« پشتکوه ساری» ، واقع در منطقه عشایر نشین«جبال بارز » در شهرستان «جیرفت » به دنیا آمد. 
او سال سوم اقتصاد اجتماعی را می خواند که آتش جنگ خرمشهر و هویزه و سوسنگرد را سوزاند. پس روانه کار و زار شد و در خیبر جنگید. در بدر به فرماندهی گردان حسین بن علی (ع) از لشکر 41ثارالله رسید. 
در فاو و مهران حماسه آفرید و سر انجام در 29 دی ماه 1365 در کنار نهر جاسم در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.
از علی بینا دو فرزند به نام« زینب »و «حسینعلی» به یادگار مانده است.

خاطراتی پیرامون سردار شهید علی بینا:

اوضاع و احوال زندگیمان خیلی عجیب و غریب بود. مانده بودم که چطور علی توی اون اوضاع، درس و مشق انجام می داد!
سر ظهر می رفتیم مکتب. باید حتما جلوی ملا چهارزانو می نشستیم و هوش و حواسمان رو جمع درس می کردیم. بعد که می آمدیم خانه، پدرمان ما را می فرستاد دنبال گوسفندها.
هنوز نرسیده، مادرمان می گفت: علی، این مشک را بگیر و برو قنات آب بیاور. بعد از آوردن آب، پدرمان داس می داد دستمان و می گفت: تا شب نشده برید هیزم جمع کنید.
تازه شب، موقع نوشتن تکالیف مکتب بود؛ ملا گفته بود اگه کسی ننویسه، سر و کارش با ترکه اناره!
با همه این احوال، علی اینقدر خوب درس می خواند که بارها تعریفش را پیش بابام کرده بود.

راوی: برادر شهید علی بینا


مهمان ها که رفتند، افتاد به جون ظرف ها. گفت: من می شویم تو آب بکش.
گفتم: بیا برو بیرون خودم می شویم ولی گوشش بدهکار نبود. دستش را کشیدم و او را از آشپزخانه بیرون کردم ولی باز راضی نشد.
یک پارچه بست به کمرش و شروع به شستن ظرف ها کرد، تمام که شد، رفت سراغ اتاق ها و شروع به جارو و گردگیری کرد.
می گفت: شرمنده تو هستم که بار زندگی روی دوشت سنگینی می کند.

راوی: همسر شهید علی بینا


دست نوشته های سردار شهید علی بینا:

- دنيا مانند راهيست پر پيچ و خم که بايد زندگي را در اين راه حرکت داد پس بايد مواظب بود. هم چنان که اگر راننده اي را در جاده ي خطرناک رها کني و کنترل ماشيني را در دست داشته باشد، اگر حواس جمع باشد، به سلامت به مقصد خواهد رسيد وگرنه از جاده منحرف شده و سقوط خواهد کرد.

- دنيا هم، چنين است بايد مراقب بود. در اين راه خطرناک، راننده عقل باشد و راهنما، قرآن، سنت رسول الله و ائمه اطهار تا سالم برسيم به مکان. 

- واي به حالمان اگر رانندگي زندگي را به نفس بسپاريم؛ حتما سقوط خواهيم کرد.

- پس اي دوست! خدا ، خدا ، خدا را در کارهايمان ناظر گيريم و شرم و ترس از او داشته باشيم آن وقت خواهيم رفت به سوي مسير الي الله و در مسير زندگي گمنام بايد کار کرد. 

- خوشا به حال آنان که در اين راه زندگي؛ غريب وار آمدند و رفتند و رضاي حق را به دست آوردند.

- بسیجی کیست؟به راستی او کیست!
او بسیجی است همان که در میدان نبرد چون برق می جهد و خرمن مستی دشمن را می سوزاند، قمقمه را در دست می گیرد سنگر به سنگر لبهای خشکیده و تشنه یارانش را سیراب می کند و اما خود رنگ باخته از تشنگی به سوی جانان پرواز می کند.راز و نیازش آنگاه گه زبان به عرض مناجات باز میکند دل سنگ آب می کند و پرده گوش فرشتگان را می نوازد. 

 منبع: کتاب نان سرخ 

انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده