شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۱۵
گرچه کاروان باشد از ما، تشنه تر بر آبِ عشق همچو خرمشهر، کی این آب دارد تابِ عشق؟

گرچه کاروان باشد از ما، تشنه تر بر آبِ عشق

همچو خرمشهر، کی این آب دارد تابِ عشق؟

جاودان خرم بمان، ای شهرِ نام آور که رفت

بر فلک آوازه زخم تو، از مضرابِ عشق

در پی آزادیت، یاران سرافشان آمدند

همچو پیکانی که پر می گیرد از پرتابِ عشق

دشمن از پای اوفتاد از پایمردی های دوست

دوست را باشد به میدان خطر پایابِ عشق

این دلاور عاشقان پاکباز و پایدار

از شهیدِ کربلا آموختند آدابِ عشق

از برای شاهدان شهر خونین تا به حَشر

می رود از چشم بهمنشیر و کارون آبِ عشق

بر شما از ما سلام ای ساکنان شهر خون

یادتان بادا مدام ای خفتگان خواب عشق

ای شهیدانی که خرمشهر، خرم از شماست

هر که از بابی بهشتی شد، شما از بابِ عشق

عشقِ جان افروزتانِ، گویایِ عرفان شماست

عارفان را نیست غیر از معرفت اسبابِ عشق

در «چمن» گویی که بلبل از شما آموخت کار

تا در اندازد به گلشن، نغمه های نابِ عشق

منبع: زمان گل سرخ/ (مجموعه شعر دفاع مقدس)/ محمدرضا یاسری (چمن تهرانی)/1390

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده