سه‌شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۰
شب قبل از عملیات بدر، برای کنترل و بازدید نهایی آبراه ها منطقه عملیات به خط دشمن زدیم تا آخرین شناسایی ها را انجام دهیم. سردار شهید ولی اله چراغعلی؛ قائم مقام لشگر 5 نصر هم همراهان بود.

بی تاب شده بودیم. هوای سردِ اسفندماهِ جنوب آن هم با لباس های خیس.
شب قبل از عملیات بدر، برای کنترل و بازدید نهایی آبراه ها منطقه عملیات به خط دشمن زدیم تا آخرین شناسایی ها را انجام دهیم. سردار شهید ولی اله چراغعلی؛ قائم مقام لشگر 5 نصر هم همراهان بود.
در راه بازگشت، بلم سر یک پیچ واژگون شد و همه مان داخل آب افتادیم.
خیلی سخت امّا بالاخره تلاش کردیم و بلم را به حالت اوّل برگردانیم. فصل زمستان بود و شب ها خیلی بود. آب هم خیلی سرد بود. مجدداً سوار بلم شدیم و به حرکت ادامه دادیم. سوز باد سرد، توانمان را گرفته بود.
هوای سرد، لباس خیس همه مان را بی تاب کرده بود. راه طولانی بود و هیچ چاره ای جز تحمل نداشتیم. دندانهایمان از شدت سرما بهم می خورد. تا می توانستیم دست و پاهایمان را ماساژ می دادیم، تا کمتر احساس سرما بکنیم. در یک لحظه صدایی به گوشم رسید. دقت کردم، یکی ذکر می گفت.
یک آن چشمم به شهید چراغعلی افتاد، خیلی آرام ذکر می گفت. خوب که گوش دادم متوجه شدم در حال خواندن نماز شب است.

راوی: عباس الهی؛ همرزم شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده