ویژه نامه شهید آیت الله علی قدوسی "ذبیح عدالت"
نوید شاهد: شناخت من از آقاي قدوسي شايد برگشتش به پانزده سال پيش است که در حدود پانزده سال پيش ايشان را مي شناسم . قبلاً هم از دور مي شناختم ولي از نزديک که اطلاعي داشته باشم حدود ده ،‌پانزده سال هست از نظر خصوصيات و ويژگيهايي که ايشان داشت چند چيز را که يادم هست ذکر مي کنم ولي آنچه که من مي گويم معني اش اين نيست که غير از اين که من مي گويم چيزي نداشته باشد .
پاي صحبت حجت الاسلام والمسلمين موسوي تبريزي

او مدرسه حق بنا نهاد و آنجا مجاهد پرور شد و طلبه هاي آن خط شناس ، مقلد امام و فاضل بودند .

شناخت من از آقاي قدوسي شايد برگشتش به پانزده سال پيش است که در حدود پانزده سال پيش ايشان را مي شناسم . قبلاً هم از دور مي شناختم ولي از نزديک که اطلاعي داشته باشم حدود ده ،‌پانزده سال هست از نظر خصوصيات و ويژگيهايي که ايشان داشت چند چيز را که يادم هست ذکر مي کنم ولي آنچه که من مي گويم معني اش اين نيست که غير از اين که من مي گويم چيزي نداشته باشد . حالا چند تا از چيزهايي که من به عنوان خاطرات يادم هست ذکر مي کنم : يکي از خصوصيات ايشان تقيد شديدشان بود در رابطه با مسائل اخلاقي و اعتقادي و تعبدي که نسبت به اسلام و مسائل اسلامي داشت ،‌ايشان متعبد بود به اين که مسائل اسلامي را و اخلاق اسلامي را هم خودش پياده کند و هم در مدرسه حقاني طلبه هايي که در آنجا درس مي خواندند کاملاً‌رعايت کنند ،‌حساسيت شديدي داشت به اين که اخلاق اسلامي را به خصوص طلبه ها در دوران طلبگي از نظر رفتار با مردم رفتار با خودشان و رفتار با اساتيد و يا شاگردان رعايت بشود به اين معني که شديداً ناراحت مي شد که طلبه مثلاً زياد شوخي کند طلبه اي زياد بخندد طلبه اي وقتش را به باطل صرف کند . ناراحت مي شد از طلبه اي که در بيرون کاري که مربوط به تحصيلش نيست و مفيد در جامعه نيست انجام بدهد و عمرش بيفايده صرف بشود . دقت مي کرد در اين که طلبه ها دقيقاً وقتشان را به تحصيل در راه اسلام و قرآن و خدمت به جامعه مصروف کنند .

شهيد قدوسي در رابطه با ترويج و تبليغ و تربيت طلبه هاي اسلامي و مبارز نقش بسزايي داشتند و بيشتر از آن مقداري بود که ايشان خودشان مستقيماً در رابطه با منبرها و اعلاميه ها و… انجام مي دادند و اين خيلي در حوزه مهم بود . يک وقت آدم خودش برود منبر و بعد هم برود زندان و در گوشه زندان بخوابد ،‌يک وقت هم اين که خودش بيايد يک قدم اساسي بردارد و يک مدرسه پانصد نفري ، چهارصد نفري تشکيل بدهد .
 سيصد ، چهارصد نفر از طلبه هاي آنجا را انقلابي ، مبارز ، خط شناس ، مطيع امام و مخالف شاه بار بياورد ، اين خيلي مهم است و ساواک هم فهميده بود که مدرسه حقاني يک سنگر انقلاب است و سنگر مبارزان است و لذا بارها هم حمله کرده بود . طلبه هايش زنداني شده بودند ، کتک خورده بودند از اين گونه امور زياد بود ، ايشان در مسير انقلاب خيلي خدمت کرد و بعد از سال 56 هم مرتب در اعلاميه ها امضايش بود ، در سخنرانيها گاهي صحبت مي کرد و طلبه ها را بسيج مي کرد و مي فرستاد و در حرکتهاي جامعه از پيروزي انقلاب که امام تشريف آوردند به تهران ، ‌ايشان در اين کارهايي که در مدرسه علوي انجام مي شد در بسيج طلبه ها و … خيلي موثر و مفيد بودند . تا اين که انقلاب به پيروزي رسيد از اوايل پيروزي انقلاب ،‌امام حکمي به ايشان داده بودند در رابطه با اداره زندانها و زندانيها (‌آن روز يک بلبشويي بود و هرج و مرج بود ، هر کس را مي گرفت و گاهي هم بعضي از اين مجرمين فرار مي کردند ) ايشان حکمي از حضرت امام گرفته بودند که به اين نابساماني ها سامان بخشيد ، زندان قصر را تحويل گرفتند و با چه وضع فلاکت باري که من روزهاي اول ايشان را ديدم ، گفت بياييد به ما کمک کنيد که من چند روزي با ايشان همکاري کردم واقعاً خيلي ايشان در اين زمينه زحمت کشيدند . اکنون جاي ايشان خالي است و خاطرات ارزنده اي که از ايشان به جاي مانده اميدواريم که براي ما مفيد باشد و ما هم عامل به اين ويژگيها باشيم .
خداوند ايشان را با شهداي صدر اسلام محشور فرمايد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده