فعالیتهای شهید امینی در خرمشهر
ايشان از شدت توجه و اعتقادي كه به امر امام داشت معتقد بودند كه ما چه در كارهايمان موفق باشيم , چه شبيخون ما ضربه مهلك را به دشمن وارد كند يا غير از اين باشد تكليف ما فقط اجراي فرامين مقام معظم رهبري و حضرت امام در آن روز بود.

گوش به فرمان امام بودن, شهید مهدی امینی

من وقتي كه اولين بار آقا مهدي را بعد از حدود يك ماه زيارت كردم وضعيت بسيار خاطره انگيزي را به ياد دارم كه توي اين يك ماه ظاهراً نه امكان حمام و یا هر گونه رسيدن به خودشان را از نظر اصلاح نشان مي داد و ايشان به قدري آرپي جي زده بودند که در طول اين يك ماه هم از نظر گوشهايشان ناراحتي پيدا كرده بودند و موج انفجار ناراحتي هايي را براي او ايجاد كرده بود. در واقع بايد اين مطلب را اشاره كنم به گواهي بسياري از برادراني كه در داخل خرمشهر بودند آقا مهدي از كساني بود كه 24 ساعت شبانه روز را در مبارزه در جنگ رو در رو حضور داشت و بعد از عقب نشيني در داخل آبادان 3 ماهي كه من در خدمتشان بودم آقا مهدي مسؤوليت مهندسي محورهاي جاده كش آبادان را به عهده داشتند. با توجه به اينكه آبادان عملاً در محاصره بود هيچ گونه راه خاكي وجود نداشت و براي تدارك و پشتيباني جبهه و خط اول كه آن روز در حدود صد كيلومتري آبادان محدود مي شد و در واقع 10 الي 15 كيلومتر از آبادان فاصله بيشتري در بعضي جاها نبود، آقا مهدي مشغول جاده كشي براي تدارك نيروها را به عهده داشتند. روزها ايشان مسؤول مهندسي پشتيباني اين جاده كشي را به عهده داشتند و شب ها ايشان با آن شم بسيار تيزي كه داشتند مطلع مي شدند از تمام خطهايي كه مقرر بود شبيخون انجام بگيرد. معمولاً در ايام محاصره آبادان, براي به ستوه درآوردن دشمن و گرفتن آرامش از دشمن, نيروهاي ما مرتب دست به شبيخون مي زدند. آقا مهدي شبيخون در هر خطي که واقع مي شد و انجام مي شد آن شب را هم مطلع بودً، و در آن برنامه و عمليات شركت مي كردند.

گوش به فرمان امام بودن, شهید مهدی امینی

خوب است من به اين مطلب اشاره كنم در روزي كه امام فرمودند كه حصر آبادان بايد شكسته شود من آقا مهدي را ديدم كه طرفهاي حدود ساعت 10 يا 11 صبح بود، خيلي ناراحت و پريشان نشسته است. سؤال كردم آقا مهدي چه اتفاقي افتاده؟ گفتند كه امام دستور فرمودند كه حصر آبادان بايد شكسته شود ما ملزم به اجراي اوامر ايشان هستيم به هر صورتي كه ممكن باشد و ما بايد شبيخون بزنيم و راحت ننشينيم و آن روز كه در واقع موضع ما يك موضع تدافعي بود و بيشتر حفظ شهر آبادان بود و در نهايت شكستن محاصره آبادان كه نياز به پيش بيني عمليات منسجم را داشت، ايشان از شدت توجه و اعتقادي كه به امر امام داشت معتقد بودند كه ما چه در كارهايمان موفق باشيم , چه شبيخون ما ضربه مهلك را به دشمن وارد كند يا غير از اين باشد تكليف ما فقط اجراي فرامين مقام معظم رهبري و حضرت امام در آن روز بود. نهايتاً با اين اعتقاد تمام شبيخون ها را بدون استثناء شركت مي كردند و در واقع هر روزي كه در جبهه حضور داشتند به اعتقاد من و گواهي بسياري از رزمندگان حاضر در آن خط و خطوط جبهه آقا مهدي هر روز براي شهادت و انجام تكليف خودشان در آن عمليات حاضر مي شدند. 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده