محمد اسماعيل قاسمي طوسي برادر شهید،
شنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۰
نوید شاهد: از فعالیت های دوران انقلاب شهید می گوید: اوایل انقلاب شهر قم شلوغ و درگیری و کشتارها هم زیاد بود. چون خانواده ما مذهبی بودند همه برادرهایم در مبارزات انقلاب شرکت می کردند. محمد حسن بیشتر از همه ما در این زمینه فعالیت می کرد.


برادر شهید محمد حسن طوسی می گوید: محمد حسن بسیار ساده زیست و مردم دوست بود. او خود را سرباز انقلاب می دانست و علاقه زیادی به امام (ره) داشت.

از فعالیت های دوران انقلاب شهید می گوید:
اوایل انقلاب شهر قم شلوغ و درگیری و کشتارها هم زیاد بود. چون خانواده ما مذهبی بودند همه برادرهایم در مبارزات انقلاب شرکت می کردند. محمد حسن بیشتر از همه ما در این زمینه فعالیت می کرد.
من به همراه برادرانم و دوستانی چون «ابراهيم خيرخواه»، «علي اكبر حسيني»، «سيد مصطفي سجادي» و «محمد علي خيرخواه» به بخش اعلامیه های امام در روستاهای اطراف پخش می کردیم. محمد حسن تلاش کرد تا جوانان روستا را به تظارهات علیه شاه جذب نماید و بعد از مدتی تظاهرات شبانه از طوسكلا شروع و به روستاهاي مجاور از جمله نكا، سه راه اسلام آباد، حلسر، حكت، زيد، بزين آباد گسترش یافت. هر شهری که جلسه ای برگزار می شد محمد حسن در آن شرکت می کرد و اطلاعات را در بین دوستان اطلاع رسانی می کرد.

برادر شهید طوسی درباره معافیت شهید از سربازی می گوید:
محمد حسن از اینکه به رژیم شاه خدمت کند بیزار بود. او همه تلاش خود را می کرد تا به سربازی نرود اما بی نتیجه بود. بعد از مدتی برای خدمت سربازی به بیرجند اعزام شد. مدتی بعد از دوران خدمت برای اینکه معاف شود توتون تنباکو را خورده و حالش خیلی بد شده بود، وقتی دکتر او را معاینه کرده بود به علت وضعیت بد او را معاف از سربازی معاف کرده بود.
بعد از معافیت محمد حسن در کمیته انقلاب مشغول فعالیت شد. وقتی سپاه تشکیل شد او به عنوان فرمانده عملیات ساری انتخاب شد.

خاطره ای از شهید طوسی می گوید:
سال 57 محمد حسن به اتفاق چند تن از دوستانش به تهران رفت تا در تظارهات های تهران شرکت کند. چند روز بعد خبر رسید که قرار است امام به تهران بیاید. محمد حسن به خاطر علاقه زیاد به امام(ره) در تهران ماند و در تمام مراسمات شرکت کرد.
زمانی که به روستا برگشت به قدری خوشحال بود که مراسم باشکوهی در روستا به کمک دوستانش برگزر کرد.

محمد اسماعيل قاسمي طوسي درباه حضور برادرش در جبهه و جنگ می گوید:
با شروع جنگ محمد حسن به همراه محمد حسین و محمد ابراهیم به جبهه رفتند. محمد حسن جانشین فرمانده لشکر 25 کربلا بود. او در همه عملیات ها شرکت می کرد.
به یاد دارم در عملیات والفجر 4 تعداد زیادی از بچه های تعاون شهید شده بودند. محمد حسن می خواست آنها را به عقب منتقل کند اما به دلیل پاتک شدید دشمن نمی توانستند به خط بروند به هر سختی بود بعد از چند ساعت مقاومت پیکر شهدا را به عقب منتقل کردند.
وی ادامه می دهد: زمانی که محمد حسن به مرخصی می آمد اول به خانواده های شهدا سر می زد و بعد به خانه می آمد. آن زمان دخترش سمیه کوچک بود دوری از پدر برایش سخت بود ولی محمد حسن فقط زمانی که عملیات نبود مرخصی می آمد. هر وقت هم به خانه می آمد به جمع آوری کمک های مردمی برای منطقه می پرداخت.
درباره خصوصیات اخلاقی شهید می گوید:
محمد حسن آرام و ساکت بود، او بسیار ساده زیست و مردم دوست بود. با اینکه مسئولیت های مهمی بر عهده داشت ولی هیچ وقت ادعا نمی کرد و همیشه خود را یک بسیجی ساده می دانست.
محمد حسن خود را سرباز انقلاب می دانست و به امام خمینی علاقه زیادی داشت.

روز شهادت برادر را به یاد می آورد:
محمد حسن در روز 19 فروردین ماه سال 1366 در منطقه شلمچه به شهادت رسید. ولی به علت پاتک شدید دشمن نتوانسته بودند جنازه او را به عقب منتقل کنند و بعد از گذشت هشت سال پیکر او در گلزار شهدای روستای طوسکلا به خاک سپرده شد.

برادر شهید در ادامه برای گسترش فرهنگ ایثار و شهادت می گوید:
تلاش کنیم رشادت ها و از خودگذشتگی های شهدا را به نسل امروز منتقل کنیم. باید پیام شهدا را به جوانان انتقال دهیم تا آنها بدانند که برای پیروزی مملکت خون چه کسانی ریخته شده است. نسل امروز باید بدانند که دوران جنگ امام خمینی به همراه جوانانی همچون محمد حسن با دست خالی در مقابل دشمن ایستادگی کردند و مملکت را به آرامش رساندند.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده