سه‌شنبه, ۰۹ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۷

پس از آزادي خروشهر و براي مردم خرمشهر
باز گشته ايم
وتصوير خاموش خاره ها را
نگاه مي كنيم
بازگشته ايم
بردروازه ها
قفل هاي زنگار بسته نشسته اند
آيينه هاي شكسته
نور را
در خود مدفون كرده اند
بر چمنزاران سوخته
لكه هاي كدرخون
ماسيده اند
و تركش ها،
ديوارهاي شهر را
همچون تني آبله گون
هزارن روزنه گشوده اند
بازگشته ايم
تا تنور كوچك خانه مان را
كه خاكستري سرد را قي مي كند
آتش برافرازيم
تا افشانه هاي گيسوان نخل هاي شكسته را
كه باد،
برخاك ولجن مي مالد
به نوازش بنشينيم
تا اسكلت هاي بال گشوده ي قناري ها را
از ميان آواره اي قفس
پرواز دهيم
تا كلون درها
عطر آشناي دستانمان را
از ياد نبردند
باز گشته ايم
هنوز هم از بندرگاه
بوي عرق تن كارگران مي آيد
هنوز هم در چرادغ
عطر نفس هاي زنان پيچيده است
هنوز هم طنين تپش خوني را
كه سر انگشتانشان سلوا مي زد
مي توان شنيد
هنگامي كه با رخساره ي آفتاب سوخته اش
حصيري مي بافت.
باز گشته ايم
هر هجاي اين دستان قلم شده
ياد آور نوازشي است
هر جاي اين جمجمه هاي شكسته
ِياد آوار خاطره اي است
هر هجاي اين قلب هاي دريده
ياد آور عشقي است
هرهجاي اين لبان بر خاك آويخته
ياد آور سروده اي است
باز گشته ايم
تا اين زخمي را كه به گرده ي خونين خاكمان نشانده اند
التيام دهيم
باز گشته ايم
باز گشته ايم
منبع: كتاب گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، انتخاب و توضيح: حسن حسيني، ص129
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده