بررسي نقش هاي سازنده و مؤثر شهيد عماد مغنيه در تحولات سه دهه گذشته لبنان در گفتگو با سيد علي حسيني

درآمد

سيد علي حسيني يكي از اعضاي پيشين كادر رهبري جنبش امل، در سال 1962 ميلادي زماني امام موسي صدر براي ديدار با شيعيان بقاع و ايراد سخنراني در مسجد امام علي(ع) شهر هرمل در شمال شرقي لبنان به اين منطقه آمد، با امام صدر آشنا شد. پدر حسيني بنيانگذار و متولي مسجد امام علي(ع) يكي از روحانيون سرشناس منطقه بوده و با امام موسي صدر روابط نزديك داشته است. امام صدر در آن برهه هر چند مدت يكبار از مناطق محروم لبنان به ويژه مناطق شيعه نشين بازديد مي كرد. منطقه هرمل نيز يكي از مناطق محروم و دور افتاده لبنان مي باشد كه اكثريت جمعيت آن را شيعيان تشكيل مي دهند.

آقاي حسيني در سال 1968 عازم شهر صور در جنوب لبنان شد تا تحصيلات خود را در دبيرستان جعفريه اين شهر ادامه دهد. او فعاليت هاي فرهنگي و سياسي خود را در سن جواني در مجموعه امام صدر آغاز كرد، و در پي تأسيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان، و نيز تأسيس جنبش امل در سال 1974 روابط او با امام موسي صدر بيش از پيش گسترش يافت. آنگاه سيد علي حسيني به جنبش امل پيوست، و به يكي از عناصر پيشتاز آن در آمد. پس از ناپديدشدن امام موسي صدر در سال 1978 ميلادي و گسترش دامنه و پايگاه مردمي جنبش امل، آقاي حسيني مسئوليت شاخه دانشجويي جنبش امل در مناطق بقاع و بيروت را بر عهده گرفت، سپس در همان سال مسئوليت امور دانشجويان دانشگاه آمريكايي بيروت بر عهده او واگذار گرديد. در پي برگزاري كنگره عمومي سراسري جنبش امل در سال 1984، حسيني به عضويت كميته مركزي دانشجويان شاخه جنبش امل برگزيده شد، و ديري نپاييد كه در سال 1986 مسئوليت سازماندهي تشكيلات مركزي جنبش امل را بر عهده گرفت، و اين مسئوليت را تا سال 1988 ادامه داد. در اواخر سال 1987 اختلافات فكري و سياسي درباره شيوه مبارزه با رژيم صهيونيستي و محروميت زدايي از جامعه شيعيان لبنان، جنبش امل را فرا گرفت و حسيني به همراه تعدادي از كادرهاي ارشد جنبش امل از اين تشكيلات منشعب شد، و راه مستقلي در پيش گرفت. نظر به شناختي كه سيدعلي حسيني از اوضاع و تحولات نيم قرن گذشته لبنان به ويژه مبارزات خستگي ناپذير شهيد حاج عماد مغنيه دارد، در ذيل گفت و گو با ايشان را مي خوانيم:

رژيم صهيونيستي براي تحقق اهداف خاصي از جمله تحميل سازش بر لبنان و جلوگيري از عمليات مقاومت در سال 1982 به اين كشور حمله كرد. تداوم عمليات مقاومت چه تاثيري بر عملكرد دولت و تداوم نظام سياسي لبنان داشت؟

زماني كه اسرائيل به لبنان حمله كرد، كشورمان گرفتار جنگ هاي داخلي بود. مناطق شرقي و غربي بيروت از هم جدا شده بودند. در آن برهه اختيارات دولت و نظام سياسي فقط در انحصار رئيس جمهوري قرار داشت. اسرائيلي ها به منظور تحميل خواسته هاي خود بر لبنان يك رئيس جمهوري دست نشانده به نام بشير جميل بر مسند قدرت نشاندند. ولي چند هفته نگذشته بود كه اين رئيس جمهوري توسط يك انقلابي لبناني به نام حبيب الشرتوني عضو «حزب سوري قومي اجتماعي لبنان» به قتل رسيد، و آنگاه برادرش امين جميل به رياست جمهوري انتخاب شد.
اسرائيل پس از گذشت يكسال از اشغال لبنان، روز هفدهم ماه مه سال 1983 موافقتنامه سازش بر كشورمان تحميل كرد. دولت لبنان به موجب اين موافقتنامه قرار شد رژيم صهيونيستي را برسميت بشناسد، و ميان طرفين روابط ديپلماتيك برقرار شود. اين موافقتنامه به تصويب پارلمان و رياست جمهوري لبنان نيز رسيد، ولي در پي قيام همگاني مردم در روز ششم فوريه سال 1983 رئيس جمهوري ناگزير شد بندهاي سياسي اين موافقتنامه را لغو كند. اما اسرائيل همچنان به اشغال لبنان ادامه داد تا اينكه رزمندگان مقاومت اسلامي، آن رژيم را به عقب نشيني از لبنان وادار كردند.

عمليات شهادت طلبانه بر ضد مراكز و پايگاه هاي نيروهاي چند مليتي و سفارت آمريكا چه تاثيري بر سياست گذاري هاي دولت لبنان داشت؟

عمليات شهادت طلبانه و انهدام پايگاه هاي نيروهاي دريايي آمريكا و فرانسه در لبنان، و نيز سفارت آمريكا در بيروت، نيروهاي چند مليتي را وادار كرد از لبنان فرار كنند. نيروهاي آمريكا، فرانسه، انگليس و ايتاليا با استقرار در لبنان تصميم داشتند جايگزين نيروهاي اسرائيلي شوند. چرا كه اسرائيلي ها در پي ضربات كوبنده مقاومت به ناچار از بيروت عقب نشيني كرده بودند. شكي نيست كه اين عمليات نه فقط سياست گذاري ها و برنامه هاي دولت لبنان را نقش بر آب كرد، بلكه معادلات بين المللي و منطقه اي را نيز به هم ريخت.

رسانه ها و محافل غربي مدعي بودند كه اين عمليات شهادت طلبانه توسط شهيد عماد مغنيه برنامه ريزي و به اجرا گذاشته شد. اين ادعاها تا چه اندازه واقعيت دارد؟

بي ترديد درباره اين موضوع اطلاعات موثق و مستندي وجود ندارد، ولي بر اين باورم كه شهيد حاج عماد مغنيه از دوران جواني و قبل از تأسيس جنبش امل و حزب الله يك انسان مقاوم و ظلم ستيز بود. هميشه از آرمان محرومان و مستضعفان لبنان و منطقه دفاع مي كرد. با جنبش مقاومت فلسطين همكاري داشت. هنگامي كه لبنان به اشغال اسرائيلي ها درآمد، حاج عماد مغنيه با همكاري ساير برادران انقلابي به مقاومت بر ضد اشغالگران برخاست. او به طور مستقل و نه سازمان يافته عمل مي كرد. در آن مرحله هنوز حزب الله تأسيس نشده بود. ولي به طور تاكيد حاج عماد با روش هاي گوناگون در عمليات مقاومت نقش فعال داشت. در برابر تجاوزگري اسرائيل و پيامدهاي آن از جمله استقرار نيروهاي بيگانه در لبنان مقاومت كرد.

حاج عماد مغنيه در چه سالي به عنوان يك شخصيت مقاوم و هماهنگ كننده عمليات ضد صهيونيستي مطرح شد؟

نام حاج عماد مغنيه پس از ربوده شدن هواپيماي مسافربري آمريكايي (TWA) در سال 1985 مطرح شد. تا آن موقع تعداد اندكي او را مي شناختند. آمريكايي ها مدعي شده بودند، در پي تحقيقاتي كه براي شناسايي ربايندگان هواپيما انجام داده اند، حاج عماد مغنيه را يكي از عاملان هواپيماربايي معرفي كردند.
اصولاً شيوه كار و فعاليت هاي حاج عماد مغنيه در آن مرحله نامرئي بود. جز تعداد اندكي از جوانان انقلابي هيچ كس از روش كار او اطلاع نداشت. نبايد فراموش كرد كه نام عماد مغنيه به عنوان يكي از همكاران گروه هايي كه در آن مرحله خود را عضو «سازمان جهاني جهاد اسلامي» معرفي مي كردند مطرح گرديد. اين يك سازمان مستقل بود و هيچ ارتباطي به حزب الله و جنبش امل نداشت.

عماد مغنيه در چه سالي به حزب الله پيوست و به عنوان يكي از فرماندهان مقاومت به وظيفه ملي اش براي آزادسازي جنوب عمل كرد؟

همه لبناني ها آگاهند كه حاج عماد مغنيه در مبارزه با رژيم صهيونيستي سابقه ديرينه داشته، و پيش از تأسيس حزب الله و جنبش امل، با جنبش فتح و سازمان آزادي بخش فلسطين همكاري مي كرده است. او آدم صاحبنظر و انديشمند و بر مبناي اعتقادات ديني با دشمنان پيكار مي كرده است. زماني كه با مقاومت فلسطين همكاري داشت، اصول و موازين شرعي را به شدت رعايت مي كرد. هنگامي كه جنبش امل تأسيس شد، هيچ مسئوليتي در اين جنبش نپذيرفت. ولي با تأسيس حزب الله به اين حزب پيوست و احساس كرد گمشده خود را در اين حزب يافته است.

به هيچ نام و عنواني در جنبش امل عضويت نداشت؟

گروهي كه با حاج عماد مغنيه همكاري مي كرده اند در جنبش امل عضويت داشتند. ولي حاج عماد هيچ مسئوليت سازماني در جنبش امل نداشت. زيرا مسئولان جنبش امل نسبت به افرادي كه سابقه همكاري با مقاومت فلسطين داشتند، حساسيت نشان مي دادند. حاج عماد مغنيه يكي از مبارزان فعال آن مرحله بود و با برخي از كادرهاي نظامي جنبش امل همكاري و همفكري داشت. زماني كه بين جنبش امل و جنبش مقاومت فلسطين در نتيجه اشتباهات فلسطيني ها درگيري هاي خونين روي داد، حاج عماد مغنيه به جنبش امل نزديك شد، و به طور مستقل عمل كرد. تا اينكه حزب الله شكل گرفت و به آن پيوست.

در حل و فصل درگيري ها و كشمكش ها ميان جنبش امل و جنبش مقاومت فلسطين چه نقشي ايفا كرد؟

نظر به اينكه حاج رضوان يك شخصيت مسلمان و متعهد بود و جنبش امل را يك جنبش اسلامي مي دانست، مي كوشيد نقش ميانجي براي حل اختلافات داشته باشد. بي ترديد او همگام با برخي از مبارزان نقش مثبت و ارزنده اي در حل اختلافات و درگيري ها در صحنه جنوب لبنان ايفا كرد.

حضرت آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پي شهادت حاج عماد مغنيه پيام تسليت مهمي فرستادند، و يك هيئت بلند پايه ايراني در مراسم تشييع اين فرمانده شركت كرد. اين پيام و اين حضور چه بازتابي در لبنان داشت؟

مقام رهبري و مسئولان جمهوري اسلامي از دستاوردهاي حاج عماد مغنيه به ويژه آزادسازي جنوب لبنان آگاهي كامل دارند. آقاي سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله نيز به دستاوردهاي حاج عماد مغنيه اشاره كرده و او را قهرمان دو پيروزي بزرگ معرفي كرد. يكي پيروزي سال 2000 و خروج آخرين نظامي اسرائيل از جنوب لبنان، و پيروزي دوم، پيروزي در جنگ 33 روزه ژوئيه سال 2006 بود. رهبري جمهوري اسلامي ايران ارزش اين دستاوردها و ابعاد شخصيت حاج عماد مغنيه و نقش او در مقاومت اسلامي را خوب مي شناسد. نقش حاج عماد در مقاومت ضد صهيونيستي بسيار بزرگ و بي نظير بود.

با شناختي كه از روند مبارزه با دشمن صهيونيستي داريد، و لبنان همچنان با تهديدهاي اسرائيل مواجه است، خسارت از دست رفتن حاج عماد را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

به عقيده من فرماندهي و رهبري، به نوعي «ملكه» است. برخي از انسان ها از دوران كودكي، استعداد و توانمندي هاي خارق العاده دارند، از امتيازات و ويژگي خاصي برخوردارند. اين مهارت و توانمندي اكتسابي نيست. حاج عماد از دوران كودكي «ملكه» فرماندهي را داشته است. برخي از همكلاسي هاي او در دوره متوسطه گفته اند كه حاج عماد دانش آموزي فعال، پر جنب و جوش، مبتكر و ماهر بوده است. اين شايستگي ها را از سن كودكي داشته است. شكي نيست كه هرگاه رهبران يا فرماندهاني همچون عماد مغنيه به شهادت مي رسند و از دست مي روند، شكاف بزرگي در جامعه از خود بر جاي مي گذارند. شهادت عماد مغنيه خسارت جبران ناپذيري براي جامعه لبنان و جنبش مقاومت اسلامي بود. اين خسارت جبران نمي شود، مگر اينكه افرادي در حجم و سطح او ظهور كنند و جايگزين او شوند.
ما مرگ را حق مي دانيم. انسان هايي كه زندگي و جان خود را وقف مبارزه كرده اند روزي از اين دنيا مي روند. ولي حاج عماد مغنيه در زمان حيات خود فرماندهان شجاع، شايسته و توانمندي را به وجود آورد كه اكنون راه او را ادامه مي دهند، تجربه و راهكار او را در پيش گرفته اند. شايد در آينده تجربه او را گسترش دهند. اما به هر حال شهادت حاج عماد مغنيه خلأ بزرگي در روند مبارزه به وجود آورد.

علت بروز اختلافات در جنبش امل و انشعاب شما چه بوده است؟

بروز اختلافات دو علت داشت. جنبش امل با هدف تحقق دو آرمان استراتژيك تأسيس شده است. آرمان نخست محروميت زدايي و توسعه مناطق محروم لبنان بدون در نظر داشتن گرايشات و وابستگي هاي طايفه اي مناطق محروم مي باشد.ولي نظر به اينكه شيعيان بيش از ساير طوايف در محروميت بسر مي بردند، و مناطق سكونت آن ها بيش از ساير مناطق در محروميت قرار داشت. جنبش امل در درجه اول محروميت زدايي را روي مناطق شيعه نشين بقاع و جنوب لبنان متمركز كرد.
آرمان دوم تاسيس جنبش امل، مقابله با تجاوزگري هاي پي در پي رژيم صهيونيستي به لبنان بود. جنبش امل براي رويارويي با اين تجاوزگري ها لازم بود به مسئوليت اصلي خود عمل نمايد. زيرا براي تحقق اين خواسته شاخه نظامي «گردان هاي مقاومت لبنان را به وجود آورده بود. ولي من به همراه مرحوم حاج زكريا حمزه و آقايان مصطفي ديراني و شيخ اديب حيدر و احمد حرب و سيد نجيب خلف و برخي ديگر از كادرهاي رهبري جنبش امل در پي بازنگري عملكرد جنبش امل به اين نتيجه رسيديم كه اين جنبش، مقابله با تجاوزگري هاي اسرائيل را از اولويت برنامه هاي سياسي و نظامي خود خارج كرده است. به همين دليل در سال 1987 همكاري با جنبش امل را متوقف كرديم.

سيدحسين موسوي(ابوهشام) نيز همراه شما از جنبش امل منشعب شد؟

خير، ابو هشام در سال 1982 و پس از يورش اسرائيل به لبنان از جنبش امل جدا شد، و جنبش امل اسلامي را تأسيس كرد كه در پي تأسيس جنبش امل اسلامي، هسته هاي حزب الله نيز از درون اين جنبش شكل گرفتند. اين اولين انشعابي بود كه در جنبش امل روي داد، و در نتيجه آن برخي از كادرهاي رهبري از آن جدا شدند، و حزب الله را به وجود آوردند. من در آن برهه در جنبش امل حضور فعال داشتم، و با همكاري برادران ياد شده در صدد بوديم در درون جنبش امل به اصلاحاتي دست بزنيم، و در برنامه ها و راهكارهاي آن تجديد نظر كنيم، ولي به علت اصرار رهبري جنبش مبني بر ادامه خط مشي خود، موفق نشديم، و سرانجام تصميم گرفتيم از جنبش كناره گيري كنيم. رهبري جنبش امل نيز در سال 1988 در واكنش به كناره گيري مان، با انتشار بخشنامه داخلي اعلام كرد كه من و افراد ياد شده را از جنبش طرد كرده است. در پي اين تصميم افراد بسياري از اعضا و رزمندگان و هواداران جنبش امل به ما پيوستند.

آيا در پي اين انشعاب بود كه جنبش مقاومت مؤمنه را به وجود آورديد؟

خير مقاومت مؤمنه بخشي از شاخه نظامي جنبش امل بود و اطاق عملياتي و فرماندهي «گردان هاي مقاومت لبنان را بر عهده داشت.»

پس از انشعاب از جنبش امل هيچ تشكيلاتي را به وجود نياورديد؟

خير... به اين دليل كه ما خود را كادرهاي اساسي جنبش امل اصلي مي دانستيم، و با هرگونه انشعاب مخالف بوديم. بر مبناي ديدگاه ها و مواضع سياسي خود به پيشبرد اهداف و برنامه هاي شاخه نظامي جنبش امل گام برداشتيم. در پي اين انشعاب برخي فرماندهان و رزمندگان شاخه نظامي مقاومت مؤمنه به ما پيوستند و كار رويارويي با تجاوزگري هاي مستمر اسرائيل به جنوب لبنان و تلاش براي آزادسازي سرزمين هاي اشغالي جنوب را از سر گرفتيم.

اين انشعاب چه تأثيري بر روند حركت و موجوديت جنبش امل داشت؟

اين كناره گيري را انشعاب نمي نامم. مسئولان جنبش امل به علت ديدگاه ها و باورهاي مترقيانه مان، ما ار از جنبش اخراج كردند. اين اقدام را در آن مرحله غيرقانوني و غيرقابل توجيه دانستيم.

هدفتان در درجه اول اصلاح عملكرد جنبش امل بود؟

در حقيقت راهكارمان در درون جنبش امل اصلاح گرايانه بود. آرزو داشتيم شاخه نظامي جنبش و گردان هاي مقاومت مؤمنه توانمند باشند. براي عمليات مقاومت اولويت قايل باشيم. ولي جنبش امل در آن مرحله به سياسي كاري روي آورده بود. تعدادي از شخصيت هاي جنبش امل كه وارد كابينه لبنان شده بودند، ترجيح مي دادند. همه گونه كارها و تلاش ها از كانال دولت و كابينه انجام شود، در حالي كه پيكار انقلابي و جنبشي، با كارهاي رسمي و دولتي منافات دارد. كار دولتي اقتضا مي كند كه يك جنبش همه اسرار و اماكن استقرار و پايگاه هاي خود را به آگاهي دولت برساند. به تعبيري همه امكانات و اسرار خود را فاش كند. اين رويكرد با اهداف و برنامه هاي يك جنبش انقلابي مطابقت ندارد. يك جنبش انقلابي بايد پنهان كاري و اسرار خود را حفظ كند، تا آسيبي به آن وارد نشود.
البته پيش از انشعاب يك راه حل ميانه ارائه داديم. به رهبري جنبش امل اعلام كرديم كه مانعي براي اجراي برنامه هاي سياسي جنبش در چارچوب اساسنامه و در زمينه محروميت زدايي و برقراري عدالت اجتماعي وجود ندارد. همچنين پيشنهاد كرديم كه شاخه نظامي جنبش در حوزه مقاومت و رويارويي با تجاوزگري اسرائيل مستقل بماند. ولي برخي از كادرهاي رهبري اين پيشنهاد را نوعي تجزيه طلبي و ايجاد شكاف در درون جنبش عنوان كردند. ما به آنان گفتيم كه با اين پيشنهاد مي خواهيم شاخه نظامي و گردان هاي مقاومت را مصون بداريم. هدفمان انشعاب و به وجود آوردن سازمان موازي نيست. وي رهبران جنبش با اين پيشنهاد به شدت مخالفت كرده و آن را نشانه دوگانگي در وابستگي فكري و سازماني مان عنوان كردند.
در اين ميان برخي از رهبران جنبش امل اعلام كردند كه افراد پيشنهاد دهنده و اصلاح طلب، هم مي خواهند بخشي از جنبش امل باشند و در عين حال مي خواهند از جمهوري اسلامي ايران و حزب الله طرفداري كنند. ما اين ادعاها را به شدت رد كرديم، و گفتيم كه هدفمان اجراي دقيق اساسنامه جنبش امل مي باشد. مي خواهيم اهداف و برنامه هاي ملي مان را اجرا كنيم، اگر با حزب الله درباره ضرورت رويارويي با اسرائيل هم عقيده هستيم، نشانگر طرفداري از حزب الله نيست. همفكري با حزب الله در زمينه رويارويي با اسرائيل براي ما افتخار آفرين است. رويارويي با اسرائيل بخشي از اساسنامه جنبش امل را تشكيل مي دهد. ولي رهبري جنبش ديدگاه هاي ما را قبول نداشت و تصميم گرفت ما را از جنبش اخراج كند. در پي اين اقدام، فعاليت هاي خويش را به طور مستقل و در چارچوب مقاومت مؤمنه روي مقابله با اسرائيل متمركز كرديم. زيرا من يكي از بنيانگذاران و يكي از اعضاي شوراي فرماندهي مقاومت مؤمنه بودم. مسئوليت بخش هاي سياسي و اطلاع رساني جنبش مقاومت مؤمنه را بر عهده داشتم. ولي مسئوليت فرماندهي عمليات نظامي را برادران ديگري بر عهده داشتند.

در آن مرحله كه در جنبش امل مسئوليت داشتيد، لبنان شاهد تحولات سرنوشت سازي بود و با رژيم صهيونيستي موافقتنامه سازش امضا كرد. موضع تان با اين رويكرد سياسي دولت ماروني لبنان چگونه بود؟

موافقتنامه سازش با رژيم صهيونيستي روز 17 مه سال 1983 به امضا رسيد. كادر رهبري جنبش امل در آن برهه با اين موافقتنامه مخالفت كرد، و تلاش هاي دامنه داري را براي لغو آن به عمل آورد. جنبش امل با انتشار جزوه اي پيامدهاي زيان بخش اين موافقتنامه را براي افكار عمومي تشريح كرد. موافقتنامه مزبور عملاً در سال 1984 در نتيجه قيام همگاني مردم لبنان كه به «انتفاضه ششم فوريه» شهرت داشت لغو گرديد. ميان رهبري جنبش امل در زمينه ضرورت مقابله با موافقتنامه ننگين 17 مه اتفاق نظر وجود داشت. حزب الله و بيشتر احزاب ملي لبنان نيز مخالف امضاي موافقتنامه سازش با اسرائيل بودند.
در حقيقت نشانه هاي اختلافات دروني در جنبش امل در سال 1987 بروز كرده بود. اگرچه مشكلاتي از قبل وجود داشت، ولي اين مشكلات از طريق گفتمان داخلي حل و فصل مي شد. در پي سخنان مشهور آقاي حسين حسيني رئيس وقت جنبش امل در مراسم نهمين سالگرد ناپديد شدن امام موسي صدر كه روز 31 اوت سال 1987 در شهر صور در جنوب لبنان برگزار گرديد، اختلاف ريشه اي جنبش امل را فرا گرفت. من در آن مقطع تاريخي كنفرانس مطبوعاتي تشكيل دادم و اعلام كردم كه اظهارات حسين حسيني بيانگر ديدگاه هاي جنبش امل نيست، و ديدگاه هاي شخصي اوست. ولي در آوريل 1988 و در پي بروز مشكلات و درگيري هاي خونين بين جنبش امل و حزب الله در جنوب لبنان با اين درگيري ها به شدت مخالفت كردم. بر اين باور بودم كه هر گونه تنش و درگيري بين دو جناح شيعه لبنان بايد از طريق گفتمان حل شود. با اخراج حزب الله و مقاومت اسلامي از جنوب لبنان به شدت معترض بودم. هنگامي كه اين درگيري ها آغاز شد و كادرهاي سياسي حزب الله از جنوب لبنان اخراج شدند، با اين برخورد به شدت اعتراض كردم. رهبري جنبش امل اين اعتراض را نشانگر طرفدار و تاييد حزب الله و به زيان جنبش امل تلقي كرد. به آنان گفتم اينطور نيست. من با هر گونه درگيري مخالف هستم، زيرا مسئله حفظ و تداوم جنبش امل براي همه مردم حايز اهميت است. مقاومت بخشي از اهداف و آرمان هاي ملي و ديني جنبش امل را تشكيل مي دهد.

منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 49

ادامه دارد...
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده