يکشنبه, ۲۷ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۰
در طول هشت سال دفاع قهرمانانه ملت ايران،زنان شجاع و فداكار،دوشادوش مردان به دفاع پرداختند،آنان دست به كارهايي زدند كه هيچ كسي انتظار انجام آن را نداشت؛شجاعت هايي را از خود نشان دادند كه همگان را از دوست و دشمن متحيّر كرد. زنان جنگ ابتدا به خود و سپس به ديگران اثبات كردند كه زن مسلمان صاحب توانايي هاي بي شماري است كه در صورت تجلّي، معرّف پايگاه و جايگاه زن در اسلام مي باشد.از آنجائي كه تاكنون اين نقش آنچنان كه شايسته و بايسته است تبيين نشده و با پـرهيز از تفكّر تفكيكي نسبت به نقش زنان از مردان در دفاع مقدّس،در اين نوشتار به اين موضوع مي پردازيم.

نگاهي به جلوه هاي حضور زنان در هشت سال دفاع مقدس؛ شجاعت هاي زنان ايران دوست و دشمن را متحيّر كرد
در طول هشت سال دفاع قهرمانانه ملت ايران،زنان شجاع و فداكار،دوشادوش مردان به دفاع پرداختند،آنان دست به كارهايي زدند كه هيچ كسي انتظار انجام آن را نداشت؛شجاعت هايي را از خود نشان دادند كه همگان را از دوست و دشمن متحيّر كرد.

زنان جنگ ابتدا به خود و سپس به ديگران اثبات كردند كه زن مسلمان صاحب توانايي هاي بي شماري است كه در صورت تجلّي، معرّف پايگاه و جايگاه زن در اسلام مي باشد.از آنجائي كه تاكنون اين نقش آنچنان كه شايسته و بايسته است تبيين نشده و با پـرهيز از تفكّر تفكيكي نسبت به نقش زنان از مردان در دفاع مقدّس،در اين نوشتار به اين موضوع مي پردازيم.

تأثير حضور زنان در اين دوره را در چند بُعد مي توان بازشناسي و مطالعه كرد:

1-حضور مستقيم زنان در جبهه هاي جنگ به شكل دفاع نظامي و امدادرساني:

با شروع جنگ،تعدادي از زنان و دختران در مناطق مرزي غرب و جنوب كشور اسلحه به دست گرفته و به دفاع پرداختند. در اين زمان مخالفت هايي با حضور زنان در جبهه ها وجود داشت و هنوز همه افراد قادر به پذيرش حضور آنان نبودند.در ذهن اشخاص،دفاع نظامي امري مردانه بود و زنان حق ورود به اين عرصه را نداشتند.دختران جوان كه دفاع را به عنوان يك انسان،حق طبيعي خود مي دانستند بايد براي اثبات اين حق از سويي با دشمن مبارزه و از سويي ديگر دوستان را قانع مي كردند.

مخالفت بـا حضور مستقيم زنـان در جبهه دلايلي داشت؛يكي از اين دلايل تـرس از اسارت

زنان به دست دشمن بود.

«مريم امجدي»از زنان مبارز جنگ،در كتاب پوتين هاي مريم چنين مي گويد: عراقي ها تا كوي طالقاني رسيده بودند؛سر كوچه سنگربندي بود؛توي كوچه ها دولا دولا مي رفتيم؛هر كس پشت و بالاي سر نفر جلويي رگبار مي بست تا عراقي ها نتوانند او را بزنند؛همين طور كوچه به كوچه و سنگر به سنگر مي رفتيم، توي يكي از كوچه ها يكي از مسئولين را ديدم تا مرا ديد داد زد:«در اين جا چه مي خواهي؟ براي چه اين جا اومدي؟ برگرد عقب»، گفتم:«براي همون كاري اومدم كه شما اومدين»گفت: «لازم نكرده مگر نمي بيني عراقي ها تا كجا اومدن» گفتم: «خوب، اومدم بجنگم، اسلحه دارم سرخود كه نيومدم. بـا گروه ابوذر اومدم با همونا هم بر مي گردم.» سراغ بچّه هاي گروه ابوذر رفت و سرشان داد زد: «چرا اين خواهرها رو با خودتون آوردين؟ نمي ترسين اسير بشن؟».

نمونه هاي مشابه ديگر مخالفت ها با حضور مستقيم زنان در جبهه را در خاطرات زنان رزمنده مي توان يافت. ( 2) خانم «مينا كمايي» در كتاب «دختران باغ OPD» خاطره اي از سيلي محكم برادرش نقل مي كند كه قصد داشت به اجبار او را از شهر جنگي خارج نمايد.

دختران جنگ با شجاعت در جبهه ماندند و جنگيدند تا آنجائي كه اطرافيان دور و نزديك را وادار به پذيرش حضور خود كردند. بسياري از اين دختران و زنان با ادامه و استمرار جنگ به پرستاري و امدادگري مجروحين مشغول شدند؛ آنان در كنار مداواي جراحت ها به تقويت و تشجيع روحية رزمندگان پرداختند.

حضور زنان در درمانگاه ها و بيمارستان هاي خط و شهرهاي جنگي، عامل مهمي در برانگيختگي رزمندگان بود. ديدن دختران جوان كه به دور از ترس و واهمه از مرگ، معلوليّت و اسارت،در زير بمباران و انفجار توپ و خمپاره به كار امداد مشغول بودند؛ روحية رزمندگان خسته و مجروح را تقويت مي كرد تـا جائي كه زمندگان، خود را در بـرابـر آن همه شجاعت شـرمنده و مديون مي ديدند.( 3)

در كتاب خاطرات زنان خرمشهري مي خوانيم:

«عراقي ها داشتند به پادگان «دژ» نزديك مي شدند. سربازها هم فرار كرده بودند، ما از مسجد جامع داوطلب شديم تا به پادگان «دژ برويم و اسلحه هاي پادگان را به مسجد بياوريم؛ دويست متري كه به سمت پادگان مي رفتيم چند تا از سربازها و مردها ما را از وانت پياده كردند و خودشان به پادگان «دژ» رفتند.

2-حضور زنان در پشتيباني و خدمات رساني جنگ:

بسياري از زنان به لحاظ موقعيّت خانوادگي و اجتماعي امكان اعزام به جبهه را نداشتند. آنان كه آرزومند حضور در جبهه و خدمت در صف رزمندگان بودند در شهرهاي خود به شكل خودجوش و مردمي در مساجد و مدارس و حسينيه ها فعاليت هاي پشتيباني جنگ را انجام مي دادند.

ارسال بسته هاي مواد غذايي از آجيل و شيريني و غيره همراه با نوشته ها و نامه هاي زيبا و دلگرم كننده، ارسال لباس و پوشاك و وسايل مورد نياز جبهه ها، ارسال پيام ها از طريق راديو و تلويزيون، فرستادن طومارهاي حمايتي، همه حاصل تلاش زنان در پشت جبهه بود. صحنة كمك يك پيرزن روستايي كه در حال اهداء تنها چند عدد تخم مرغ به جبهه بود، اوج اخلاص و ايثارگري را به نمايش گذاشت.

نكته حائز اهميت در پشتيباني زنان از جبهه تنّوع و گوناگوني خدمات پشتيباني در سال هاي دفـاع مقدس مي باشد. گويي در پس اين حركت، نوعي خلاقيّت و ابتكار زنانه بود كـه هر روز نمودي زيبا و جديد از خود را به نمايش مي گذاشت.

3-زنان عامل استحكام خانواده در هشت سال دفاع مقدس،مشوّقان اصلي مردان در اعزام به جبهه

در سال هاي جنگ با اعزام بسياري از مردان به جبهه عملاً مسئوليّت حفظ خانواده بر عهده زنان گذاشته شد. تأمين مايحتاج ضروري خانواده و حفظ امنيّت و تربيت فرزندان، در گيرودار حوادث جنگ و در آن وضعيت فوق العاده و غيرعادي، بسيار دشوار و طاقت فرسا بود.

وحشت و اضطراب ناشي از حملات هوايي و موشكباران دشمن، نگراني از حال همسران در جبهه، جوّ ناامن سالهاي ترور، كمبود كالاهاي اساسي و ضروري از جمله مشكلاتي بود كه زنان با آن روبرو بودند.

آنان ضمن مقابله با اين مشكلات، با صبر و بردباري به تقويت روحيه همسران و فرزندان خود پرداخته و با سلام و صلوات در ميان هلهله و اشك و لبخند رزمندگان را به سوي جبهه ها روانه مي كردند. خاطرة بدرقه هاي باشكوه رزمندگان در ميان بوي خوش عطر و گلاب و اسپند كه در نوع خود مانوري اجتماعي و ملّي است؛ از خاطرات ماندگار و فراموش نشدني هشت سال دفاع مقدس مي باشد.

در همين راستا بررسي زندگي خانواده هاي شهدا بالاخص خانواده هاي چند شهيدي، روايت ايثار و فداكاري زناني است كه هر چند خود در جبهه حضور مستقيم نداشتند؛ اما جوانان خود را به گونه اي تربيت كردند كه آنان با انگيزه و آماده به جبهه ها رفته و مي جنگيدند.

درك عظمت و بزرگي نقش اين زنان در حمايت از جبهه ها و پيروزي رزمندگان كار ساده اي نيست.

انديشه و ايمان مـادران شهيد در تكليف گرايي و آرمان خواهي، آنان را بـه سويي مي برد كه

حاضر به از خود گذشتگي شدند و در مقابل مهر مادري و خواسته هاي دروني خود ايستادند و

براي نجات كشور اصلي ترين سرمايه زندگي خود را هديه كردند.

زندگي سرداران و فرماندهان شهيد و رزمندگان غيور هم سرشار از ايثار و از خودگذشتگي همسران جواني است كه آسايش و امنيّت ملّي را بر خانه و خانواده خود ترجيح دادند. آنان از آغاز زندگي مشترك همواره در حسرت ديدار همسران خود روزشماري مي كردند. لحظات خـود را بـا ترس و اضطراب از دست دادن همسران جوان مي گذراندند؛ اما هيچگاه جملة نامبارك «به جبهه نرو» را بـر زبان نمي آوردند. با وجود همة ناملايمات با چهره اي گشاده و دستاني مهربان همسران خود را به سوي جبهه روانه مي كردند و مشكلات به جا مانده را به تنهايي بر دوش مي كشيدند.

همسر سردار شهيد «همّت» چنين نقل مي كند:«زمستان بود كه حاجي براي عملياتي به جنوب رفت، من سخت مريض بودم، دلم آرام نمي گرفت، به نيت اينكه او سالم برگردد سه روز روزه گرفتم.»

همسر شهيد«دقايقي» دربـارة زندگيش چنين مي گويد: «كـم خانه آمدنش را هيچ به حساب بي توجهي اش بـه زن و بچه اش نمي گذاشتم. بي انصافي مي دانستم كه بگويم در زندگي كم مي گذارد. او در كنار من بود تا خوب زندگي كردن را به من ياد بدهد. با او اين احساس را داشتم كه براي هدفي شريف زندگي مي كنم.»

همسران رزمندگان،با قناعت و ساده زيستي و همراهي و همدلي با همسرانشان آنان را براي نبرد آماده مي كردند و در ثواب جهاد آنان سهم به سزايي داشتند.

موضوع نقش و حضور زنان در دفاع مقدس داراي ابعاد متفاوتي است كه تاكنون به اندكي از آن پرداخته شده است و همين اندك نيز با تأخيري چند ساله پس از جنگ مورد بررسي قرار گرفت. اگر زنان نقش آفرين مهر سكوت را پس از سال ها نمي شكستند امروز تنها شاهد روايت مردانه از جنگ بوديم.اما بايد دانست كه آنچه گفته شد در برابر آنچه انجام شده قطره اي از درياست.بايد گذشت زمان را احساس كرد و فرصت ها را مغتنم شمرد و بيش از گذشته به بررسي و تحليل ابعاد و زواياي اين حركت ديني ملّي و تاريخي پرداخت.

منبع : ايسنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده